اولین کلمه
پنج دقیقه
ده دقیقه
گاهی یک ساعت
روبهروی کاغذ مینشینم
دنبال اولین کلمۀ شعر
کلمهای که مثل پشهای سمج
از دستم فراری است
در گوشم وزوز میکند، اما
فهمیدن این که چه میگوید، محال است!
مهتاب قبادی از کرج
تصویرگری: زینب رحیمیشکوه، تهران
سرود ماه و آفتاب
خدای مهربان من!
تویی دلیل زندگی
تویی دلیل عاشقی
خدای من تویی امید هر شقایقی
مرا همیشه پر ز نور کن
دل مرا کمی ز غصه دور کن
خدای مهربان من!
همیشه در دل سپید من بتاب
نگیر از این دل غریب
سرود ماه و آفتاب
تویی همیشه مهربان
تویی خدای این زمین و آسمان
خدای من!
همیشه در دلم بمان
مهتاب رجبیکیا از کرج
باد
باد که وزید،
دست نوازش کشید
روی لباسهای بند رخت
و لباسها
مدهوش از این نوازش
روانۀ خاک شدند
اما من نه،
گول این نوازش را نمیخورم
رؤیاهایم را به باد نمیدهم
سیده منور ثامنی از رشت
عکس: زهرا ترکدهنو، تهران
ساعت
همیشه او مرا بیدار میکرد
و امروز
تعمیرکار، او را!
فرزانه جعفری از تهران
پرندۀ آهنی
با بالهای وصلهدار
پرواز میکند
در خیابانهای آسمان
فریبا دیندار از تهران
تکیهگاهبا این روزهای پر از دیوار
کنار نمیآیم
دعا کن
ویران شود
برای تکیهکردن
شانههای تو کافی است!
یاسمن رضائیان از تهران
عکس: علی غنمیجابر، اردبیل
رسیدن
به هر سو دویدم
سیاهی و سرما
سراسر، درختان بیمار
به هرجا رسیدم،
کبوتر ندیدم
گلی را نچیدم
دویدم
و افسردهتر شد دل ناامیدم
دویدم
به دریا رسیدم
و از آسمان پر از قیر
ستاره ستاره چکیدم
سرانجام
رسیدم
به اوج رسیدن رسیدم!
عاطفه باباشاه از اسلامشهر
حیرتدر جهانی
که هیچ شب و روز بارانی
خاطره نمیشود
خندهام نمیآید
و لبخندهای مسخرۀ زورکی
به بیمزگی هلوهای نرسیده
***
حیرت از این روزگار!
لیلی
با کامی تلخ
از سیبهای کرمخورده
از مجنون میگریزد!
مریم عرفانیان از تهران