همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: ورود ماشین دودی به تهران قدمی بزرگ در مسیر توسعه حمل و نقل عمومی پایتخت بود. ماشین دودی نخستین تراموای ایران به شمار میرفت و مردم تهران قدیم به دلیل خارج شدن دود از آن به هنگام حرکت، این وسیله حمل و نقل را ماشین دودی نامیدند. ماشین دودی از تهران به شهر ری میرفت و مسافران را برای زیارت حرم عبدالعظیم حسنی و نیز تفریح به ری میرساند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
«اردشیر آل عوض» پژوهشگر فرهنگ عامه، درباره ویژگیهای ماشیندودی و ایستگاههای آن در تهران و ری میگوید: «ایستگاه نخست ماشین دودی در خیابان ری و در محدوده پارک کوثر کنونی قرار داشت. یعنی در محلی که اکنون دماغه ماشین دودی نگهداری میشود و یادگاری از دومین وسیله حمل و نقل عمومی پایتخت است. مسافت آن ایستگاه در محدوده پارک کوثر کنونی تا حرم شاهعبدالعظیم حدود ۸ و نیم کیلومتر بود که ماشین دودی این مسافت را در ۳۰ دقیقه طی میکرد.
رفت و آمد با ماشین دودی به تدریج باعث شکلگیری پدیدههای اجتماعی و فرهنگی اطراف ایستگاهها شد. از جمله اینکه افرادی در ایستگاه مبدا ترانههای روحوضی میخواندند، گروهی به نقالی مشغول بودند و عدهای نیز با سخنوری مسافران را سرگرم میکردند.
از آنجایی که مسیر برگشت این قطار هم ۳۰ دقیقه طول میکشید حوصله مسافران با وجود چنین پدیدههایی سر نمیرفت و این مورد نیز خود تفریحی برای آنها بود. اسامی برخی از افراد هنرمندی که به وساطه ماشین دودی معروف شده بودند نیز ثبت شده است. از جملعه زنی به نام مرشد بالقیس که در کتاب تاریخ شهر تهران اثر مرحوم جعفر شهری درباره او توضیحاتی به تفصیل آمده است.»
واگن اسبی یا همان تراموای اسبی سومین وسیله حمل و نقل عمومی پایتخت بود که در آغاز با ۱۵۰ اسب و ۲۰ واگن و راهاندازی ایستگاهی در خیابان اکباتان با نام واگن خانه شروع به کار کرد. آل عوض در اینباره میگوید: «اگرچه واگن اسبی بسیار کارراهانداز بود اما این واگنها در شرایط تغییرات جوی معمولا از ریل خارج می شدند. زحمت بازگرداندن واگن به ریل هم بردوش مسافران میافتاد. چون آنها بودند که باید از واگن پیاده شده و با هل دادن واگن سنگین را دوباره به ریل برمیگرداندند. این اتفاق آنقدر تکرار شده بود که خیلی زود به دستمایه مردم شهر برای سرودن اشعار هجو تبدیل شد.»
جابجایی واگن با اسب نیز خود معضلات و محدودیتهایی به همراه داشت. آل عوض ادامه میدهد: «اگرچه اسبهایی که برای جابجایی واگنها استفاده میشدند معمولا قدرت بدنی خوبی داشتند اما گاهی بیش از توان اسبها از آنها کار کشیده میشد. در نتیجه معمولا اسبها به دلیل خستگی در مسیر توقف میکردند و دیگر توان ادامه راه را نداشتند. در این شرایط مسافرها میماندند و واگنی که دیگر حرکت نمیکرد.»
حرکت واگن اسبی در شهر با معضل بزرگ جمعآوری فضولات حیوانی همراه بود. این معضل در مرکز شهر که مقصد بیشتر تراموهای اسبی بود بیش از دیگر نقاط دیده میشد. شهرداری نیز برای حل مشکل گروههایی را همراه با تراموا اعزام میکرد تا فضولات را در نهرهای عمومی رها کنند که این موضوع نیز خود بهداشت شهر را به خطر میانداخت.
در دوران قاجارهر کدام از طبقات مختلف جامعه بر اساس وسع مالی خود از وسایل حمل و نقل عمومی متفاوتی استفاده میکردند. آل عوض در اینباره میگوید: «مسافران کالسکهها معمولا اشراف و رجل سیاسی بودند. از آنجایی که بیشتر مردم توان مالی سفر دائم با کالسکه را نداشتند بیشتر از ماشین دودی و تراموای اسبی استقبال میکردند. هرچند رجل سیاسی و مذهبی نیز از مشتریان ماشیندودی و تراموای اسبی بودند. در آن دوران هم ماشین دودی و تراموای اسبی بخش زنانه و مردانه داشتند.»