تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۸۸ - ۰۶:۵۵

حورا نژادصداقت: دوشنبه‌ای که گذشت روز جهانی‌گل بود.

سپهری شاعر دوران معاصر ما از کسانی است که توانسته در سلوک خود با طبیعت، پیوند برقرار کند و از این طریق معشوقه‌های غزل فارسی را که جانفزایی‌شان در ظاهر محدود به خط و خال و چشم و ابرو می‌شد به سمت طبیعت سوق دهد تا عناصر حیات بخش زندگی مثل آب، درخت، گیاهان و گل‌ها در شعرش روح‌فزا باشند. او توانست از طریق طبیعت خود را با بیکرانگی کل مرتبط کند. می‌گوید: ... من پر از نورم و شن/ و پر از دار و درخت/ پرم از راه از پل از رود از موج/ پرم از سایه برگی در آب... .

این نوشتار یک بررسی نمادشناسانه بر شعر سهراب سپهری است که از منظر حضور نمادین برخی از صور خیال که در عالم واقع، مابه‎ازای آنها را گل می‎نامیم، مروری به برخی از شعرهای سهراب کرده است.

نیلوفر
گلی که بیشترین تاثیر‌گذاری و کاربرد را در شعر سپهری دارد، نیلوفر است. نیلوفر از گل‌هایی است که به‌علت ویژگی‌های خاص خود در طبیعت باعث شده است که خصوصاً در دین بودا، نمادین به حساب‌ آید،  البته نمی‌توان قدمت و تاثیر‌گذاری نیلوفر را محدود به بودا کرد‌ زیرا در اسطوره‌های ایرانی داریوش در یک دستش عصای شهریاری دارد و در دست دیگرش گل نیلوفر آبی. (اسطوره در اشعار سهراب سپهری ص134) و یا در اساطیر کهن هندی، نیلوفر نشانه بزرگ آفرینش بوده است.(اسطوره در اشعارسهراب سپهری ص133)

برای این گل با توجه به ویژگی‌های خاص‌اش اعتقاداتی نیز ایجاد شده است. اگرچه نیلوفر هر روز با طلوع خورشید باز و با غروب آن بسته می‌شود  ولی صاحب برهان می‌آورد که: وقتی این گل بسته می‌شود، پرنده‌ای داخل آن می‌رود و صبح در هنگام باز شدن پرنده از آن بیرون می‌پرد بدون اینکه هیچ آسیبی ببیند.(اسطوره در اشعار سهراب سپهری ص134)

نیلوفر عموماً نماد عارفی است که توانسته خود را از پستی‌ها و آلودگی‌های مادی رها کند، بدون آنکه وجود پاکش در این رهایی آغشته به کثافت‌ها شده باشد زیرا نیلوفر هم از مرداب سر بیرون می‌کشد، بدون اینکه ذره‌ای گلبرگ‌هایش با لجن‌ها آلوده شده باشد. این گل وقتی خود را از لجنزار بیرون می‌کشد می‌تواند سهمش را از آفتاب بگیرد و شکوفا شود و این همانند نتیجه دریافت‌های یک عارف پس از رسیدن به منبع حقیقت است.

در شعر نیلوفر، سپهری برای نخستین بار به‌طور مستقیم به این گل اشاره می‌کند که شاید بتوانیم بگوییم که این شعر آغازگر دوره آشنایی او با بودیسم است.
از مرز خواب می‌گذشتم
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه‌ها فرو افتاده بود... .

در اینجا نیلوفر نماد شکوفایی و بیداری است که مژده رهایی از اندیشه سود و زیان زندگی را به شاعر می‌دهد. و بعد سپهری در مسیر عرفان، ر‌هرویی می‌شود که با شناخت‌های اصیل از پستی‌ها رها می‌شود.

سهراب سپهری سنگینی عصر جدید را می‌فهمد و راه رهایی از آن و غرق نشدن را در پیوستن به عرفان می‌داند:
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت باشیم.

گل نیلوفر رمز عرفان است و چون روی آب مرداب می‌ماند اما خیس نمی‌شود رمز انقطاع است. او در این بخش آخر از شعر صدای پای آب می‌خواهد بگوید که شاید ما در این عصر معراج پولاد و اصطکاک فلزات باید حداقل به‌دنبال نشانه‌ای از حقیقت باشیم. (نگاهی به سپهری 117)

شقایق یا لاله
یکی دیگر از گل‌هایی که بسیار در شعر او به کار رفته است گل شقایق (لاله) است. لاله، گلی سرخ رنگ به شکل جام است. و در عربی شقائق و شقائق النعمان نامیده می‌شود. نعمان در عربی به معنی خون است. (مقدمه الادب، السامی فی‌الاسامی) این گل چنان در نظر شاعران پر اهمیت است که اگر چه شاعری در محیط خشک و بیابانی زندگی می‌کرد ولی انواع لاله‌ها را می‌شناخت.

مثلاً در این شعر... روی شن‌ها هم، نقش‌های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح، به سرتپه معراج شقایق رفتند...
شقایق در اینجا رمز پیامبران و اولیاست. و سر تپه‌ای که پیامبران در آن به معراج می‌روند همان وادی عرفان آنهاست.

شبدر
سپهری از گل شبدر هم در شعرهایش سخن می‌گوید. گل شبدر در زبان ترکی همان یونجه است و چون خوراک ستوران است ارج و بهایی ندارد ولی سپهری، با دید کل‌گرایی که دارد و نظام آفرینش را نظام احسن می‌داند، تلاش می‌کند که نشان دهد در یک مجموعه جزء‌ها با هم تفاوتی ندارند و می‌گوید:
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟

گل سرخ
گل سرخ خصوصاً از نوع هفت گلبرگی آن، اشاره به هفت جهت فضا، هفت روز هفته، هفت مرحله کمال و.. دارد. سپهری با بهره از این همه معنای پیچیده در گل سرخ می‌گوید:
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ/ کار ما شاید این است / که در افسون گل سرخ شناور باشیم.

گل سرخ رمز کمال است. و از این‌رو به هر چیز کامل و متعالی از قبیل دل، بهشت و معشوق دلالت می‌کند. اگرچه مثال‌های اندکی از شعر سپهری در اینجا آورده شد اما با توضیحات داده شده به راحتی می‌توان دریافت، با وجود اینکه او در منطقه‌ای خشک زندگی می‌کرد ولی گل‌ها را از ابعاد گوناگون‌شان می‌شناخت و با هدف بیان موضوعاتی عالی آن را در شعر خود بیان می‌کرد.

منابع:
اسطوره در اشعار سهراب سپهری (پایان نامه)- سمیه حسن‌زاده – مازندران 86-85
بدایع سهراب سپهری (پایان نامه)- پیمان عباسی- دانشگاه رازی- دی 1384
رمز گشایی عناصر طبیعت در دیوان سپهری(پایان نامه) –میترا جلالی- دانشگاه آزاد دزفول 1381
فرهنگ اساطیر و داستان‌واره‌ها در ادب فارسی. محمد جعفر یاحقی. تهران.فرهنگ معاصر.1386
نگاهی به سپهری- سیروس شمیسا- مروارید 1372