اما با این وصف احمدی آثاری را نیز به نثر منتشر کرده است و نشان داده همانگونه که شعرهایی زیبا سروده در زمینه نثر نیز صاحب قلمی شیواست. صرفنظر از داستانهایی که احمدی در عرصه ادبیات کودک و نوجوان به چاپ سپرده است، از او 3کتاب به نثر منتشر شده؛ آثاری حد واسط داستان و خاطره که حدیث نفس نویسنده بودهاند، آن هم به نثری زیبا که گاه متاثر از فضای ذهنی و روحیه صاحب قلم، به شعر پهلو میزنند.
سومین و تازهترین اثر احمدی در زمینه نثر، اثری است تحت عنوان «شعرها و یادهای دفترهای کاهی» که توسط نثر حوض نقره در 525 صفحه، 1200 نسخه و با بهای 8500تومان به بازار ارائه شده است. اما آن دو اثری که پیش از این به نثر از احمدی انتشار یافته کتابهایی است تحت عنوان نثر یومیه (1359) و حکایت آشنایان من (1375) که این آخری شرح خاطرات او در دوستی و همراهی با برخی از چهرههای شناختهشده ادبیات معاصر است؛ کتابی که علاوه بر زبان جذاب آن، به واسطه خود خاطرهها نیز دارای جذابیت بسیار است. اما کتاب نثر یومیه اثری است که در شکل کلی و حالوهوا با کتاب اخیر او نزدیکیهای محسوسی دارد.
احمدی متولد 1319 در کرمان است و شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که او پیش از آنکه به طور جدی به شعر و شاعری بپردازد، گرایشهایی به سمت هنر سینما داشته و همین نکته نیز زمینهای بوده برای دوستی او با تعدادی از چهرههای شناختهشده سینمای ایران همچون مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، جلال مقدم و... .
او علاوه بر آنکه یک دوره آموزشی یکساله سینما را در آمریکا گذرانده است به طور عملی نیز تجربیاتی در این زمینه داشته است؛ از بازی در یک فیلم آزمایشی به نام مستوره به کارگردانی مسعود کیمیایی گرفته تا بازی در فیلم پستچی ساخته داریوش مهرجویی و همکاری با جلال مقدم به هنگام ساخت فیلم فرار از تله. اما با این حال زمانی که استعداد و قریحه او در زمینه شعر به تثبیت رسید، دیگر حوزهها را تحتالشعاع قرارداد و به کار هنری اصلی او بدل شد و خود او نیز البته کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و در همانجا نیز بازنشسته شد.
آثار داستانی او برای کودکان و نوجوانان نیز توسط همین موسسه منتشر شده است و در نهایت شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که در هفتههای اخیر مجموعه کامل اشعار او در 3جلد منتشر شده است که کارنامه شعری احمدی را بهطور کامل پیشروی علاقهمندان میگذارد. اما کتاب شعرها و یادهای دفتر کاهی، مجموعه یادداشتهایی است پراکنده که اغلب آنها را گویی احمدی در سالهای اخیر در خلوت شخصیاش نوشته است.
یادداشتهایی به ظاهر پراکنده اما به واقع برخوردار از یک انسجام درونی که با زبانی شاعرانه، وصف اندیشه و احساس شاعر در موقعیتهای مختلف یا در قبال خاطرات مختلف او بودهاند؛ خاطراتی که برخی به سالهای دور برمیگردد و با غبارروبی از حافظه بیرون آمدهاند و برخی دیگر مربوط به سالیان اخیر است که در کنار هم، کلیتی را میسازند که گویای حال و احوال احمدرضا احمدی است؛
یادداشتهایی که با رنگ و بوی نوستالژیک، تصاویری زنده و جذاب را پیشروی مخاطب میگذارند. با این وصف اگرچه کلیت این مجموعه یادداشتها میتواند حکایت ذهنیت و احساس او در رابطه با دنیای پیرامون خود در گذشته و حال باشد اما از سوی دیگر این قابلیت را دارد که به طور مستقل جذاب و خواندنی باشد؛
به مثابه شعرهایی که گاه به نثری شاعرانه پهلو میزنند و گاه به واقع شعر خالص هستند و با این شرح این کتاب قابلیت آن را دارد که از هر صفحه و از هر یادداشت نیز خوانده شود و در همه حال مخاطب از خواندن آنها لذت ببرد.
احمدی در ابتدای کتاب در شرحی بر این تاریخچه حافظه که برای مخاطب نوشته میآورد: «شعرها با یادها مخلوط میشود چارهای هم نیست سالها را از حافظه بیرون میآورم در شعرها جای میدهم شعرها جای امنی است در شعرها سالها را جا میدهم که از سرمای زمستان و گرمای تابستان صدمه نبینند شعرها جای امنی است رنج حرمان عشق تعجب را هم در شعرها جا میدهم دیگر در این 67سالگی شعر جای امنی است گاهی با فنجان چای به شعرها پناه میبرم...»
یکی از نکات درخور توجه این کتاب که در نزدیکشدن آن به شعر بیتاثیر نبوده، علاوه بر نثر شاعرانه احمدی، عدم استفاده او از نقطهگذاری و علامتگذاری در نگارش فارسی است. در واقع در هیچ کدام از این یادداشتها نمیتوان یک نقطه یا ویرگول جز انتهای هر یادداشت پیدا کرد و گویی احمدی الهامات شاعرانهاش را یک نفس در پی هم نوشته و به تعبیری با حذف نقطهگذاری آن را به اشعاری بدل ساخته که به جای نوشتهشدن به صورت سطربهسطر، پیدرپی آمدهاند. برای نمونه به قطعه زیر توجه کنید که با فاصلهگذاری و یا نوشتن سطربهسطر تفاوتی با یک شعر ندارد:
«نه هوس انگور دارم/ نه هوس زندگی/ در این سرما/ شعر ناب کجاست/ یار کجاست/ این ورطه الوان را در سرما به دیگران میسپارم...»
«همه چیز از فراموشی ما رخ داد/ از فراموشی بیرون آمدم/ زمان میخواست روزهای هفته را رنگ سبز بزند/ ما صدای زمان را میشنیدیم/ با دود و سوت قطار درهم شده بود/ من نمیتوانستم دود و سوت و قطار/ و زمان را/ از هم جدا کنم/ سماور را روشن کردم/ کنار سماور به خواب رفتم»
به این ترتیب میتوان دریافت که این دلنوشتهها آگاهانه یا ناخودآگاه با حذف نشانهگذاریهای مرسوم، کارکردی چندوجهی پیدا کردهاند. مخاطب هم میتواند آن را همانند نثری زیبا و نوستالژیک بخواند و یا با سلیقه خود فاصلهگذاری کرده و در تجربههای شاعرانه احمدرضا احمدی شریک شود.
این کتاب در 28 دفتر تنظیم شده است که هر دفتر با مدخلی شاعرانه در چند خط و عکس زیبا و متناسب با حال و هوای آن آغاز میشود. ازجمله نکات درخور اعتنایی که درباره این کتاب باید اشاره کرد، طراحی جلد، صفحات، عکسهای به کار رفته در آن و حتی نوع کاغذی است که متن کتاب روی آن چاپ شده است. طراحی زیبای جلد کتاب و عکسهای
به کار رفته در آن همگی کاری است از ابراهیم حقیقی که هنرش در این زمینه بینیاز از معرفی است و در این اثر نیز حاصل کار هنرمندانه آن با تناسب درستی که با حال و هوای حاکم بر کتاب دارد، در تاثیرگذاری آن بیتاثیر نیست.
قطع کتاب و کاغذ کاهی به کار رفته در آن نیز بیمناسبت با عنوان و درونمایه اثر نیست. شعرها و یادهای دفترهای کاهی به گونهای منتشر شده است که حکم همان دفتر کاهی را مییابد که احمدرضا احمدی یادداشتهایش را روی آن نوشته و به مخاطب تقدیم کرده است؛ کتابی که میتوان با آن خلوت کرد و لحظات دلپذیری را با آن گذارند؛ لحظاتی معطر به شعر و با رنگوبوی نوستالژیک.