در کشور ما نیز بهعنوان جامعهای جوان برنامهریزان باید فکر جدی برای تزریق روحیه شادی در جامعه کنند و جوانانی که بخش قابل توجهی از آنان، چند سال از عمر خود را در دانشگاهها به امید بهدست آوردن روزگاری بهتر سپری میکنند، از حداقل امکانات برای داشتن زندگی شاد برخوردار باشند.
شادی ضرورتی است که به زندگی معنا میدهد. شادی عاملی است برای نشاط روحی و سلامتی و افزایش توانایی. شادی برای یک انسان سالم یک قاعده است. در پرتو شادی است که انسان میتواند خویش را بسازد. برای شاد بودن بایستی مولفه امید به زندگی را افزایش داد.
امید به زندگی و شاد بودن باعث پایین آمدن آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، خودکشی و... میشود پس برای افزایش امید به زندگی بایستی به دوران جوانی و نوجوانی بها و ارزش دهیم. نقش و جایگاه جوان در جامعه با ایفای مسئولیت مشخص میشود. یک جوان با یک هویت مشخص و نقش معین بایستی منزلت خود را دریابد و آن را شکوفا سازد. اما برخی از جوانان که بهدلیل جوانی باید سردمداران نشاط در جامعه باشند، امروزه به انسانهای منفعل و بیتفاوت تبدیل شدهاند. بسیاری از کارشناسان امر، علت اصلی این بیتفاوتیها را افزایش روحیه یأس و ناامیدی در میان قشر جوان عنوان کردهاند.
دکتر بوالهری، رئیس انستیتو روانپزشکی تهران معتقد است افسردگی و ناامیدی که بهدلیل
از بین رفتن روحیه شادی در میان دانشجویان ایجاد شده مهمترین عامل خودکشی یا تمایل به آن از سوی این قشر تحصیل کرده است.
بعضی دانشجویان در مواردی بهدلیل مشکلات موجود جامعه یا محیط دانشگاهی اعم از مشکلات درسی، بیکاری و مشکلات عاطفی، دست بهخودکشی میزنند.
وی پررنگ شدن موضوعات ناامیدکننده و مشکلات اجتماعی را از عوامل اصلی گسترش افسردگی میان دانشجویان میداند و میگوید: پیشگیری از این اتفاق، فقط با تقویت مراکز مشاوره دانشگاهها و همکاری مدیران دانشگاهها با این مراکز امکانپذیر است. همچنین میتوان با آمادهسازی محیطهای دانشگاهی و در نظر گرفتن امکانات علمی و رفاهی، افسردگی را در میان دانشجویان کاهش داد.
به گفته بوالهری، در حالت کلی دانشجویان ایرانی دارای روحیهای منفعل و غیرشاداب هستند که این روحیه مربوط به مشکلات مختلف اجتماعی است و با توجه به این شرایط است که شادابی و نشاط و ایجاد انرژی مثبت در محیطهای دانشجویی بسیار ضروری بهنظر میرسد.
علی معینفر، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی نیز محدودیتها و موانع موجود بهخصوص در جوامع سنتی و توسعه نیافته را موجب سرخوردگی جوانان بهویژه جوانانی که از سطح آگاهیهای بیشتری برخوردارند میداند.
به اعتقاد وی، اغلب دانشجویان در جوامع توسعه نیافته از این رنج میبرند که چرا اطرافیان و جامعه، احساسات آنان را درک نمیکنند و هنگامی که در چنین شرایطی تصمیم بهخودکشی میگیرند، اغلب امید به زندگی را از دست دادهاند.
اشتغال، شادی را به دانشجویان باز میگرداند
دکتر سعیده میرسعید، روانپزشک و مدرس دانشگاه مصرانه معتقد است پایین آوردن موج ناامیدی در کشور تنها با ایجاد اشتغال ممکن میشود.
وی اظهار داشت: وضع بد اقتصادی باعث کاهش چشمگیر مسافرتها حتی سفرهای کوتاه یک روزه و افزایش میزان افسردگی در کشور شده است.
میرسعید بیان داشت: برخورداری جوانهای تحصیلکرده از شغل میتواند عشق به زندگی و امید و برنامهریزی برای آینده را در آنها افزایش دهد؛ افزایش امید به زندگی روح شادی را به افراد تزریق میکند و اینگونه از در و دیوار شهر شادی خواهد بارید.
وی یادآور شد: وقتی افراد برای برآوردن نیازهای اولیه خود درآمدی ندارند، دلیل ادامه زندگی را از دست میدهند.
این روانپزشک و مدرس دانشگاه اظهار داشت: این روحیه در دانشجویان بهویژه آنهایی که بومی بوده و دور از خانه و خانواده تحصیل میکنند بیشتر است.
جامعه ما تشنه ملودی است
امانالله قرایی مقدم، آسیبشناس اجتماعی و مدرس دانشگاه بر این باور است که دولتی به معنای واقعی دولت رفاه نامیده میشود که در آن مردمش شاد باشند. در جامعه ما بیشتر مردم غمگین هستند و در دنیای تنهایی خود، غم را فریاد میزنند و در این میان دانشجویان بهدلیل برخورداری از درک بالاتر، آسیبهای بیشتری را میبینند.
وی اظهار داشت: با موسیقی و برگزاری کنسرتهای مختلف میتوانیم تا حدودی روحیه شاد زیستن را بازگردانیم و چه بهتر که بودجهای برای برگزاری کنسرتهای شاد در سطح دانشگاههای کشور اختصاص داده شود.
قرایی مقدم تاکید کرد: باید مثل ایران باستان، تعداد شادیها و جشنهای کشور را افزایش داد و برای ابراز شادی در مجالس، فقط به دست زدن اکتفا نکرد. روح زندگی را باید به جوانان بازگرداند، رنگ جامعه را باید از این خاکستری تیره تغییر داد.
او ابراز داشت که ایجاد اشتغال برای جوانان تحصیلکرده امید به آینده را در میان آنها افزایش میدهد و از روی آوردن آنها بهخودکشی، اعتیاد و انواع بزه حاصل از بیکاری میکاهد.
همچنین با افزایش رفاه اقتصادی، میزان سفرهای خارج شهری افراد افزایش پیدا میکند. تفریح و سفر خود یکی از دلایل شاد شدن مردم یک جامعه است.
فضاهای نامناسب
مهندس بیژن شافعی، مسئول فرهنگی جامعه معماران ایران، پردیس یا فضای دانشگاهی برای دانشجویان اعم از خوابگاهها و کلاسهای درس را نامناسب و از عوامل تخریب روحیه آنها دانست.
وی اظهار داشت: در تمام کشورهای دنیا ابتدا محیط دانشگاهی ساخته میشود و دانشگاه مجموعهای از امکانات خود را در قالب بروشورهای تبلیغاتی در اختیار دانشجویان قرار میدهد تا آنها بتوانند مؤسسهای را که امکانات بهتری ارائه میدهد انتخاب کنند اما در ایران بهدلیل کثرت داوطلب ورود به دانشگاه این انتخاب وجود ندارد و دانشجویان ما اکثراً در مراکزی که اصلا برای آموزش مناسب نیستند درس میخوانند.
شافعی یادآور شد: در 10 سال اول انقلاب به طراحی محیطها دانشگاهی و خوابگاهها توجه ویژهای میشد و علاوه بر اینکه مبالغ قابل توجهی بر آن اختصاص مییافت در برههای از زمان حتی مسابقاتی میان طراحها و معمارها برای طراحی پردیسهای دانشگاهی برگزار میشد اما بعد از این دوره این مسئله رها شد.
وی با بیان اینکه تعداد مؤسسات آموزشی که امکانات نسبتا خوبی را به دانشجویان ارائه میدهند بسیار اندک است تصریح کرد: حداکثر فضای مطلوب برای دانشجویان در شرایط کشور ما حضور 2 تا 3 نفر در یک اتاق 12 متری است در حالی که این حداقل هم در خوابگاهها رعایت نمیشود.
به گفته مسئول فرهنگی جامعه معماران ایران، یک دانشجو آن هم در سنی خاص و به دور از خانواده 4 تا 6 سال از عمر خود را در این فضا زندگی میکند. طراحی معماری داخلی، کف اتاق، دیوارها، فضا و مصالح و پوشش مصالح و هماهنگی میان آنها تاثیر شگفت انگیزی در روحیه افراد ساکن در این مکانها دارد؛ افرادی که به هر حال قرار است نیروی متخصص آینده را تامین کنند.
وی یادآور شد: در حال حاضر دانشگاههای کشور به 3 صورت دولتی، نیمه دولتی و خصوصی اداره میشوند. در دانشگاههای دولتی، دولت موظف است که به دانشجویان امکاناتی نه در حد بسیار عالی ولی در حد معمول را ارائه دهد و در این زمینه احساس تعهد کند. در دانشگاههای خصوصی و نیمهدولتی نیز مؤسسان موظف هستند در قبال مبالغ و شهریههایی که از دانشجویان دریافت میکنند به آنها خدمات ارائه دهند. برخورداری از وسایل آرامش و آسایش و احساس شادی کردن در این محیطها از جمله خدماتی است که باید به این افراد ارائه کرد.
زنگ خطری برای گوشهای شنوا
در گفتوگو با بسیاری از دانشجویان دانشگاهها دریافتم بیکاری، نبودن محرکهای شاد، مراکز تحصیلی و خوابگاههای نامناسب از یک طرف و لغو بسیاری از برنامههای دانشجویان، ممانعت از برگزاری سمینارهای دانشجویی و... یأس، ناامیدی و بیاعتمادی را بر فضای دانشگاهها حاکم کرده است.بهدلیل فقدان شادی و نشاط اجتماعی، 25 درصد از جوانان جامعه در افسردگی بهسر میبرند.
ناامیدی نسبت به آینده و مبهم بودن آینده حتی نزد جوانان تحصیلکرده و بیکاری و همچنین تشنجاتی که به واسطه مسائل اقتصادی در میان بسیاری از خانوادهها وجود دارد، همگی موجب عدمدستیابی آنها به ایدهها و آمال و آرزوها شده و باعث تعمیق افسردگی در بین جوانان تحصیلکرده شده است.در حال حاضر 23 نهاد با بودجههای فراوان درگیر شناسایی و حل آسیبهای اجتماعی هستند اما باز هم شاهد افزایش آسیبهای اجتماعی و گسترش ناامیدی در کشور هستیم. موازی کاریها، دوباره کاریها و عدمانسجام در برنامهریزی و تمرکز در اجرا و نظارت و دخیل نکردن جوانان و صاحبنظران علمی و اجرایی همگی باعث کمرنگ شدن تاثیر اقدامات صورت گرفته در جامعه میشود.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که گسترش فعالیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی در دانشگاهها، در کنار ارائه آموزشهای لازم به دانشجویان میتواند نقش مهمی در مصونسازی دانشجویان داشته باشد.
بنابراین، دولت بهعنوان متولی اصلی جامعه موظف به ایجاد امکانات تخلیه انرژی جوانان است. علاوه بر دولت سایر نهادهای وابسته باید تمام تلاش خود را برای تغییر رنگ جامعه غمگین شهری امروز انجام دهند. استفاده از رنگهای شاد در در و دیوار شهر، پخش کردن برنامههای شاد از طریق رسانههای جمعی، افزایش امکانات ورزشی، بالا بردن سطح رفاه جامعه و... الفبای شادیسازی در کشور است. اگر فکری برای این واژه نکنیم باید شادی را از فرهنگهای لغت پاک کنیم.