نقل است که بعداز وقوع همزمان قحطی و یک شکست جنگی از رومیان، مردم ایران قدری افسرده شده بودند و شاپور دوم دستور داد 12هزار نوازنده دورهگرد از هند به ایران بیایند و در شهرهای ایران پراکنده شوند و در خیابانها و میدانها برای مردم نوازندگی کنند. گفته میشود که کولیان کنونی ایران و اروپا جملگی بازمانده همان 12هزار نوازندهای هستند که شاپور دوم از هند به ایران کوچانده بود. مورخان درباره تأثیر نهایی طرح شاپور دوم چیزی ننوشتهاند، اما بههر حال میتوان بر همین مبنا نام شاپوردوم را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرد؛ نخست بهعنوان اولین مدیری که برپایی مناسبتهای شادیآفرین را بهعنوان روشی برای بهداشت روانی جامعه باب کرد و دوم کسی که احتمالاً سرمنشأ کولیگری در جهان است!
بعد: چگونه میتوان شهری داشت با چشماندازی شادتر؟ دراینباره 3 دیدگاه، قابل اشاره هستند؛نخست آنها که عمدتاً از منظر توریستی و تفریحی به ماجرا نگاه میکنند و معتقدند همچون تجربهای که در شهرهایی مثل ریودوژانیرو، بارسلونا و کوالالامپور وجود داشته، دولت با سرمایهگذاری در مناسبتهای شاد ملی و ایجاد عرصه برای افزایش جشنها و آیینهای خیابانی میتواند فضای شهر را شادتر از آنچه واقعیت آن است، جلوه دهد.
گروه دیگر شهرسازانی از نحله لوکوردوبوزیه هستند که معتقدند هرگونه فعالیتی در حوزه ساختوساز و خدمات شهری قطعاً میتواند مردم را شادتر یا غمگینتر کند و برای داشتن شهری شاد در وهله اول باید فضای کالبدی و مبلمان شهری بسامان و زیبا داشت. این گروه میگویند فضای طربناک شهری مثل ریودوژانیرو بیشتر از آنکه مربوط به کارناوالهای همهروزه آن باشد، ناشی از زیرساختهایی است که مدیریت شهر برای راحتی و فراغت مردم فراهم کرده است.
البته به این انگاره انتقاداتی نیز وارد است؛ ازجمله اینکه چرا شهر بسیار بسامانتری مثل برازیلیا فضایی افسردهتر از شهرهای شلوغ و آشفتهای مثل ریودوژانیرو و سائوپائولو دارد؟
و سرانجام اینکه گروهی جدا از برنامهریزان گردشگری و شهرسازان هم هستند که اعتقاد دارند معمولاً درمورد نقش فضای کالبدی شهر در فراغت ذهنی شهروندان اغراق میشود و قطعاً عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در اینباره بسیار مؤثرتر هستند. بهقول معروف بیمایه فطیر است و نمیشود از مردمی نگران آینده خود، هراسناک بیپولی و دائماً در اضطراب و تنش عوامل فرامتنی انتظار خوشباشی و شادمانی داشته باشیم.
سرانجام: شاپور دوم درست میگوید یا لوکوردوبوزیه یا این گروه آخر؟ میتوان اینگونه انگاشت که هیچکدام پربیراه نمیگویند و هرکدام بر گوشهای از این ماجرا انگشت به نشانه گرفتهاند. تنها دیوانگان هستند که برای شادی نیاز به هیچ بهانهای ندارند. شادمانی در یک شهر شلوغ، آشفته، پرتنش، دودآلود و با ذهنهایی آنچنان درگیر، درگیر همهچیز، بهانههای بسیار جدی میخواهد؛ خیلی جدیتر از آنچه تصور میشود، وگرنه اینگونه نبود که به گواه گزارشی که چندی پیش در جراید منتشر شد، ایرانیان بیشترین مصرفکننده داروهای آرامبخش در جهان باشند.