محله یوسف‌آباد ۴ قنات به نام های بزرگ، تنگی، قلمان و مستوفی الممالک داشت که با استفاده از این قنات‌ها، باغها و اراضی زراعی آبیاری می‌شد.

همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: در گذشته آب لوله کشی در محله یوسف آباد وجود نداشت اهالی این محله با خریدن آب شاهی، انداختن آب قنات در آب انبار و ... آب مصرفی خود را تامین می‌کردند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

جمشید رحمانی پناه، از ساکنان قدیمی محل در باره آب مصرفی اهالی قدیم یوسف آباد می‌گوید: «حدود سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۱ شمسی این محله آب شاهی داشت که صبح به صبح با گاری‌ها و سطل‌های گالوانیزه می‌آمد و اهالی هر سطل آب شرب را به یک قران می خریدند. میان عباس‌آباد و تخت طاووس یک پارکینگ بود، گاری‌های آب شاهی آنجا پارک می‌کردند. همچنین بخش دیگر آب شرب هم از درکه می‌آمد و نوبتی بود. آنهایی که توان مالی بهتری داشتند و می‌خواستند آب سالم مصرف کنند، مستقیم از قنات آب می‌آوردند.آنها در خانه هایشان آب‌انبار داشتند و میراب شب به شب آب می‌آورد و هر آب‌انباری که خالی بود را پر می‌کرد. اهل خانه هم بعد از ته نشین شدن خاک داخل آن، از این آب برای شرب و شست و شو استفاده می‌کردند.»

عباس عباسی، ساکن قدیمی محل در ادامه می‌گوید: «به خاطر دارم که پدرم برای تصفیه آبی که وارد آب انبار می‌شد، سنگ‌نمک های بسیار بزرگی را داخل آب‌انبار انداخته بود تا آلودگی آب را بگیرد. در آن دوران خانه‌ها حوض داشت و با تلمبه این آب را به حوض هدایت و از طریق حوض برای مصرف روزانه و شست و شوی ظرف و لباس استفاده می‌کردیم.»

عباسی درباره آبخوری های فشاری محله می‌گوید: «حدود سال ۵۴-۵۵ درغرب خیابان جهان‌آرا ۲ آبخوری فشاری وجود داشت و خانم‌های محل آنجا جمع شده و لباس و ظروف‌های اهل خانه را می‌شستند. من به همراه آقایان کرمانشاهی، ذوالقدر و دکتر مجتهدی اعضای انجمن محل بودیم. در آن ایام یک لوله‌ از این طرف قنات به سر تپه کشیدیم.

در سرتپه فردی به نام «اکبری» بود که آنجا آغل گوسفند داشت. از طریق این لوله، آب را به ساکنان آن طرف رساندیم. این محدوده مانند یک دهات یا شهر کوچکی بود که همه همدیگر را می‌شناختند. همچنین برای بیمارستان مسلولین، شیر آبی از خود درکه کشیده بودند و یک شیر هم برای ساکنان داخل قلعه گذاشتند و مردم برای آب آشامیدنی از آن شیر استفاده می‌کردند و افراد متفرقه‌ای هم که می‌آمدند و به هر نحوی می‌خواستند وارد قلعه شوند اجازه ورود به آنها نمی‌دادند.»