تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۰

عقربه‌های ساعت که 9 شب را نشان می‌دهد مقابل ایستگاه آتش‌نشانی اقدسیه می‌ایستیم و با کنجکاوی به درون ایستگاه سرک می‌کشیم.

 ماشین‌های آتش‌نشانی مثل سربازان حاضر به یراق گوشه‌ای از ایستگاه در حالت آماده‌باش هستند و با دیدنشان انگار صدای مکرر آژیرشان در گوشمان می‌پیچد. آتش‌نشانان ایستگاه اقدسیه را سر سفره شام غافلگیر می‌کنیم و میان هر لقمه‌ای که می‌خورند از خاطرات داغ داغشان می‌پرسیم و با آنها به دل حادثه می‌زنیم.[آشنایی با خودروهای جدید آتش‌نشانی]

تازه بعد از این دیدار و گپ زدن با آتش‌نشانان دستگیرمان می‌شود که شغل آتش‌نشانی آنقدرها هم شغل آسانی نیست. شاید کارهای هیجان‌انگیز آتش‌نشانان در صفحه تلویزیون به مذاق تماشاگران خوش بیاید اما در دنیای واقعی این کارهای هیجان‌انگیز در صورت یک اشتباه کوچک بازی کردن با جان خود و دیگران است.

 همه چیز با صدای زنگ گوشخراش حریق شروع می‌شود و در عرض چند ثانیه چنان جنب و جوشی در همین ایستگاه ساکت به پا می‌شود که آدم را مطمئن می‌کند آرامش ایستگاه‌های آتش‌نشانی در واقع آرامش قبل از طوفان است. همه هر کجا که هستند خودشان را به چشم برهم زدنی به میله فرود می‌رسانند و از آنجا همین طور که لباس‌هایشان را از روی جالباسی بر می‌دارند و تنشان می‌کنند پشت ماشین می‌پرند و حادثه درست از همین لحظه برای آنها آغاز می‌شود. 

اولین کسی که قرار است ما را با دنیای آتش‌نشانان بیشتر آشنا کند سیدعلی حسینی است که 16سال سابقه رفتن به دل آتش را دارد. او می‌گوید: «شیفت‌های کاری ما 24 ساعته است و بعضی وقت‌ها می‌شود که حتی در این مدت چشم روی هم نمی‌گذاریم. هر لحظه منتظر حادثه‌ای هستیم، حادثه‌ای که هر لحظه دیر رسیدن ما ممکن است صدمه زیادی به شهروندان بزند.

 آتش‌نشان‌ها باید اینقدر فرز و چابک باشند که در کوتاه‌ترین زمان در محل حادثه حاضر شوند.» می‌پرسم آقای حسینی راستش را بگویید واقعاً چقدر زمان می‌برد که در ترافیک کلافه‌کننده خیابان‌های شمیران به محل حادثه برسید و او هم با جدیت پاسخ می‌دهد که میانگین بین 4 تا 5 دقیقه، و دلایل رسیدن به این زمان را هم تعدد ایستگاه‌های آتش‌نشانی، ماشین‌های جدید آتش‌نشانی، هماهنگی با راهنمایی و رانندگی برای باز کردن مسیر آتش‌نشانان و چندین و چند عامل دیگر می‌داند.

  او می‌گوید روزانه به طور میانگین 3 بار زنگ حریق در ایستگاه آتش‌نشانی اقدسیه به صدا در می‌آید و بیشتر مأموریت‌های آنها هم شامل حوادث رانندگی می‌شود. وقتی حرف‌هایمان به اینجا می‌کشد او یاد خاطرات غم‌انگیزی می‌افتد که از نزدیک شاهد آن بوده است.

 «ساعت10 و نیم شب یکی از روزهای سرد زمستانی بود. از طریق مرکز به ما خبر رسید که ماشینی در کانال اتوبان امام علی ¨ع سقوط کرده و به روی سقف افتاده است. اولین نفری که پای کانال رسید من بودم. زن و شوهری تو ماشین بودند و آب هم داخل ماشین رفته بود و احتمال خفگی آنها می‌رفت.

یک آن چشمم به مرد درون ماشین افتاد که سر همسرش را با یک دست از سطح آب بالا گرفته بود تا خفه نشود. من هم از ترس اینکه یک وقت دستش رها شود و زن به زیر آب برود اشاره می‌کردم که با هر دو دستت سر همسرت را بگیر. غافل از اینکه کتف مرد چنان خرد شده بود که توانایی تکان دادنش را هم نداشت.

 به هر حال خیلی سریع دست به کار شدیم. زمان نداشتیم. به همین خاطر بعضی بچه‌ها بدون استفاده از وسایل ایمنی درون کانال پریدند و بالاخره بعد از تلاش زیاد موفق شدیم آنها را از درون ماشین بیرون بکشیم. تقریباً از سرما یخ زده بودند. تصویری که از آن شب در ذهن دارم بخصوص ناله‌های آن زن هنوز که هنوز است مثل خاطره‌ای فراموش نشدنی همراهم است.»

 آتش‌نشانان جسور و نترس

بعد از سید حالا نوبت عباس ساری است که عمری در ایستگاه آتش‌نشانی گذرانده است و خاطرات تلخ و شیرینی از دوران کاری‌اش دارد. او تعریف می‌کند از 8 سالگی با پدرش که رئیس ایستگاه آتش‌نشانی حسن‌آباد بوده به مأموریت‌های مختلف می‌رفته و کم کم هم شیفته شغل پدرش می‌شود.

 «آن وقت‌ها از اینکه پدرم را می‌دیدم که به دل آتش می‌زند نمی‌دانید چه لذتی می‌بردم. یک جورهایی افتخار می‌کردم که پدر نترس و پر دل و جرئتی دارم. اصلاً اگر بخواهم تعریفی از یک آتش‌نشان بدهم به نظرم آتش‌نشانان آدم‌هایی هستند که جسور و نترسند. آنها سعی می‌کنند به ترسشان غلبه کنند و برای نجات جان آدم‌ها هر خطری را به جان بخرند.»

عباس آقا می‌گوید هنوز شهروندان نمی‌دانند که آتش‌نشانان با چه خطراتی دسته و پنجه نرم می‌کنند و آن طور که باید به این شغل توجهی نمی‌شود. «هنوز بعد از سال‌ها شما یک تبلیغ در صداو سیما درباره آتش‌نشانان نمی‌بینید. هنوزشماره 125 را خیلی‌ها از بر نیستند و به جایش 110 و دیگر شماره‌ها را می‌گیرند.

 حتی با وظیفه یک آتش‌نشان هم آشنایی ندارند و مثلاً برای گم شدن کلیدشان و حتی حیوانات خانگی‌شان با ما تماس می‌گیرند. البته نگاه‌ها نسبت به گذشته خیلی بهتر شده اما هنوز آتش‌نشانان به جایگاه واقعی خودشان دست پیدا نکرده اند.» عباس ساری حرف‌هایش را به مشکلات شمیران و محدودیت‌های منطقه برای آتش نشانان می‌کشد و ادامه می‌دهد:

«بافت قدیمی‌ در بعضی محله‌ها و کوچه پس کوچه‌های باریک که امکان تردد ماشین‌های آتش نشانی را مشکل می‌کند یکی از اساسی‌ترین موانع پیش روی ماست. زمستان‌ها هم یخبندان و شیب‌های تند خیابان‌های شمیران برای ما دردسر درست می‌کند.»  شاید بی‌انصافی باشد که درباره ایستگاه اقدسیه حرف بزنیم و نام آتش‌نشانان پرتلاش این ایستگاه را از قلم بیندازیم.

 محمد رضا پاک‌دین، سعید شفیع‌زاده، سیدمجید رضایی، محمدرضا فرهودی و مهدی سباری آتش‌نشانانی هستند که مجال گفت‌وگو با آنها در این گزارش نبود اما آنها هم هر کدام برای خودشان کوله‌باری از خاطره‌های تلخ و شیرین دارند که شنیدنشان خالی از لطف نیست. 

همشهری محله - 1

برچسب‌ها