حدیث لزرغلامی: خدایا! به هرکس که به دنیا می‌آید، سرنوشتی می‌دهی و سرنوشت دوچرخه‌ها چرخیدن است

و دوست شدن با بچه‌ها
و رفتن در راه‌ها و بی‌راهه‌ها
سرنوشت دوچرخه‌ها گاهی دور زدن
گاهی تکیه دادن به دیوار کوچه
و نگاه کردن به بازی بچه‌هاست.

خدایا!
به هرکس که به دنیا می‌آید، سرنوشتی می‌دهی
و سرنوشت دوچرخه‌ها
گاهی خمیازه کشیدن در کوچه‌های بن‌بست
بسته شدن روبانی به نشانه‌ای
سوار کردن بچه‌ای که هنوز
حرف زدن نمی‌داند
و داشتن سبدی برای بردن نان وسبزی به خانه است.

* * *
خدایا!
به هرکس که به دنیا می‌آید، سرنوشتی می‌دهی
و سرنوشت دوچرخه‌ها
... بله
... سرنوشت بعضی دوچرخه‌ها
ورق خوردن
تا شدن
خوانده شدن
در میان روزنامه‌ای دیگر به خانه‌ای رفتن
به دست بچه‌ها رسیدن
کلمه شدن
جمله شدن
یادداشتی مهربانانه شدن
دوست شدن با بچه‌های ایرانی
سرنوشت بعضی دوچرخه‌ها
شعر شدن است
قصه شدن است
خاطره شدن است
دوچرخه ماندن است
و هیچ‌وقت در کوچه‌ای بن‌بست نماندن است.
سرنوشت بعضی دوچرخه‌ها این است
که ساخته نشوند
نوشته شوند.