سال 1388 خورشیدی وفات 14 موسیقیدان برجسته را در روزهای خود دارد که فقدان هر کدام ضربهای به تنگ نازک و شیشهای موسیقی ایران وارد کرد و ترکی عمیق برجای گذاشت که پر کردن این ترکها مسئولیت بازماندگان را بیشتر میکند؛ مسئولیتی که با برپایی بزرگداشت و انتشار یادنامه و...تمام نمیشود. این تازه اول راه است... .
شهریار فریوسفی؛ سرعت در نوازندگی
اگرچه شهریار فریوسفی را بیشتر بهعنوان نوازنده تار میشناسند اما او یکی از آهنگسازان موسیقی سنتی ایران نیز بود که علاوه بر تار سهتار هم مینواخت.
فریوسفی متولد 1335 و از شاگردان استاد زنده یاد علیاکبر شهنازی و استاد هوشنگظریف بود و علاوه بر آن از محضر جلیل شهناز نیز بهرههای فراوانی برد. فریوسفی سالهای آخر عمرش را در خدمت صدا و سیما گذراند. بسیاری از اهالی موسیقی که کار او را در نواختن موسیقی سریالهای تلویزیونی از نزدیک دیده بودند عقیده دارند که فریوسفی یکی از تواناترین نوازندگان تار در ایران بود که سرعت بینظیری در نتخوانی داشت.
فریوسفی از معدود نوازندگانی بود که هنگام نواختن تار میتوانست با همان سرعت از روی نت نیز به راحتی بخواند؛ اگرچه این هنری است که همه نوازندگان باید داشته باشند اما فریوسفی به زعم همکارانش سرعت بیشتری در این زمینه داشت.
وی که عضو کانون نوازندگان خانه موسیقی نیز بود در روز 15 تیر 1388 بهعلت ایست قلبی درگذشت و به این ترتیب نخستین مرگ سال 1388 را در رشته موسیقی به نام خود ثبت کرد.
پرویز مشکاتیان؛ مؤثر در موسیقی
پرویز مشکاتیان را میتوان از معدود آهنگسازان و نوازندگانی دانست که با اینکه خیلی زود از میان ما رفت تأثیری شگرف بر موسیقی ایران گذاشت. او تصنیفها و آهنگهای بینظیری ساخت که گذشت زمان، ارزش آنها را بیشتر و تواناییهای مشکاتیان را آشکارتر کرد. او توانست یادگارهای ارزشمندی برای نسلهای مختلف بهجا بگذارد اما متأسفانه سال 88 در سن 54 سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
مشکاتیان ردیف میرزا عبدالله را نزد استاد نورعلی برومند و دکتر داریوش صفوت و مبانی موسیقی ایرانی را نزد بزرگانی چون دکتر محمدتقی مسعودیه، عبدالله دوامی، سعید هرمزی و یوسف فروتن فراگرفت. او کار سنتورنوازی خود را به شیوه رسمی در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی آغاز کرد و همچون سایر هنرمندان این مرکز توانست تبحر خود را در تکنوازی و همنوازی سنتور نشان دهد.
مشکاتیان از سال۱۳۵۶، همکاری با رادیو را زیر نظر هوشنگ ابتهاج آغاز کرد ولی پس از واقعه ۱۷شهریور ۱۳۵۷ از رادیو استعفا داد و مؤسسه چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا که از گروههای بینظیر در کل تاریخ موسیقی ایران محسوب میشدند، تشکیل داد. مشکاتیان با هنرمندانی چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، محمدرضا شجریان و شهرام ناظری، همکاری داشت که نتیجهٔ این همکاری، آثار ماندگاری چون مجموعه چاووش، بیداد، دود عود، آستان جانان، سِر عشق، نوا و دستان بود. قرار است مجسمه این هنرمند توسط علیرضا قدمیاری، مجسمه ساز نیشابوری ساخته و بر سر مزار این هنرمند در باغ عطار نصب شود.
سید محمد نجمالدین؛ شهرت موسیقی نواحی
سید محمد نجمالدین، آهنگساز، خواننده و نوازنده بومی خراسان نیز چهارم آبان ماه 1388 بر اثر ایست قلبی درگذشت. وی متولد سال 1315 بود که خوانندگی را از 20سالگی و با خواندن ترانههای بومی خراسان آغاز کرد و از سال1335 به رادیو نیروهوایی رفت. سپس وارد گروه موسیقی رادیو ایران شد و در بخش آهنگهای بومی به اجرای برنامه دهقان پرداخت. نجمالدین را بیشتر بهخاطر خواندن ترانه «یرهیره» میشناسند که خودش آن را ساخته است. همچنین ترانه «مسافر قطار» نیز از ساختههای او به زبان خراسانی است که شهرت خاصی در خراسان دارد.
نجمالدین همچنین در حوزه شعر طنز بومی و ترانههای طنز بومی شهرت داشت و آهنگسازی کارهایش را خودش براساس ملودیهای بومی انجام میداد. او نیز همچون سایر موسیقیدانان بومی و محلی خدمات ارزندهای برای معرفی موسیقی منطقه خود انجام داده که از جمله آنها میتوان به ترانههای طنز خراسانی اشاره کرد. متأسفانه این هنرمند موسیقی نواحی ایران نیز بدون آنکه فرصت انتقال تجربیاتش را پیدا کند ما را تنها گذاشت و کمتر کسی از او یاد کرد؛ بهطوری که حتی یک بیوگرافی درست و کامل نیز از کارها و آثار او در دسترس عموم قرار نگرفته است.
فرامرز پایور؛ یک عمر تلاش بیوقفه
فرامرز پایور بهمن سال1311 در تهران بهدنیا آمد. پدرش علی پایور، استاد زبان فرانسه در دانشگاه تهران، آشنا به نواختن سهتار، سنتور و ویلن بود. پدربزرگش نیز مصورالدوله نام داشت که از هنرمندان عصر قاجار و نقاش چیرهدست آن دوره بود و نوازنده ویلن، سنتور و سهتار بود. فرامرز پایور از نوجوانی با موسیقی آشنا شد و از محضر ابوالحسن صبا بهره برد. پایور در نوازندگی سنتور بهحدی رسیده بود که قطعاتی میساخت و با صبا اجرا میکرد.
پایور همچنین از محضر استادانی چون عبدالله دوامی، نورعلی برومند، حاج آقا محمد ایرانی، ملیک اصلانیان و حسین دهلوی و... بهره برد. آثار رکنالدینخان و درویشخان و حبیب سماعی و دیگران را نیز به خط نت درآورد.
در سال ۱۳۴۱ برای ادامه تحصیلات کلاسیک خود، از طرف وزارت فرهنگ و هنر به انگلستان فرستاده شد. از دانشگاه کمبریج در زبان و ادبیات انگلیسی دانشنامه گرفت و در تمام این سالها تلاش فراوانی در جهت معرفی موسیقی ایرانی و سنتور به محافل دانشگاهی انگلستان انجام داد.
پایور به خاطر یک عمر تلاش بیوقفه در زمینه اعتلای موسیقی ایرانی درجه عالی و نشان درجه یک هنر، معادل دکتری را کسب کرده و علاوه بر تدریس و آهنگسازی بیش از 1500ساعت اجرای گروهی و فردی ارائه دادهاست.
وی در اجراهای گروهی خود با هنرمندانی چون جلیل شهناز، هوشنگ ظریف، رحمتالله بدیعی و علی اصغر بهاری، حسن ناهید، محمد موسوی، حسین تهرانی، محمد اسماعیلی و محمدرضا شجریان همکاری داشته است.
از جمله کارهای وی میتوان به تصنیف دشتی، سرانداز، سروناز، بیداد، کرد بیات، رزم مشترک، غم انگیز، آستان جانان، شیدایی، وطن، ایرانی، چوپانی پیروزی، طلوع، جان جهان، سرکش، دلانگیزان، گلنوش، صبح است ساقیا، چکاد، افسرده حال، شکر و شکایت اشاره کرد. این هنرمند یگانه که 11 سال پیش دچار سکته مغزی شده و از کار کنار گرفته بود، 18آذر سال قبل برای همیشه از میان ما رفت.
سیمین آقارضی؛ نخستین نوازنده قانون
21 دی ماه سال قبل سیمین آقارضی، نخستین نوازنده ساز قانون نیز پس از تحمل یک دوره بیماری درگذشت. این نوازنده قدیمی قانون متولد سال 1317 در تهران بود. میگویند استاد صبا در مورد وی گفته بود که او یکی از هنرمندان بزرگ موسیقی ایران خواهد شد. مهدی مفتاح نیز که خود از جمله چهرههای شاخص ساز قانون در ایران به شمار میرود، درباره آقارضی گفته است که سیمین، ساز قانون، این ساز باستانی و اصیل ایرانی را با هنر نوازندگی و استعداد خاص خود دوباره زنده کرد.
در اواخر دهه ٤٠ بهعنوان تکنواز قانون به استخدام رادیو درآمد و در ارکسترهای بزرگی مانند ارکستر گلها و ارکستر سازهای ملی مشارکت پرباری داشت.آقارضی با اینکه با چند ساز آشنا بود و به خوبی آنها را مینواخت اما بیشتر به واسطه آشنایی کامل با ساز قانون بود که در زمینه موسیقی شناخته شد. او ویلن را نزد استاد صبا، پیانو را نزد جواد معروفی، قانون را از مهدی مفتاح، آواز را از غلامحسین بنان و تمبک را نزد حسین تهرانی فراگرفت و علاوه بر این با نواختن رباب، بربط، قیچک و کمانچه نیز آشنایی کامل داشت.
آقارضی با بسیاری از ارکسترهای بزرگ مانند ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر خالقی به رهبری روانشاد روحالله خالقی همکاری داشت و با بسیاری از اساتید همچون پرویز یاحقی، علی تجویدی، حبیباله بدیعی، همایون خرم، حسین تهرانی، یوسف یوسفزاده و... . همکاری داشته است. از تکنوازیهای سیمین آقارضی میتوان به آلبوم «قانون سیمین» با همراهی تمبک آبتین اجلالی اشاره کرد.
سیمین آقارضی چنان تبحری داشت که در تمام اجراهای قبل و بعد از انقلاب، از جمله موسیقی فیلم، اجرای گروههای بزرگ و نام آشنا تا موسیقیهای مردمی، صدای ساز قانون این هنرمند شنیده میشود.
ولی رحیمی؛ حافظ صد ترانه کهن
ولی رحیمی در یکی از طوایف کرماغشمالی خراسان در تیره «عاشیق»ها بهدنیا آمد. از کودکی در کنار پدر و عمویش کمانچه مینواخت. او را بهخاطر نام پدرش ولی رحیمی مینامند اما کرباغها که مهارت او را در نوازندگی میستایند او را «ولی عاشیق» مینامند. او بیش از صد ترانه کهن کرباغی را در ذهن داشت و تعدادی ترانه طنز به زبان فارسی و کردی سروده و ساخته بود که نمونههایی از آن در سیدی صوتی «شادیهای ایرانی» ضبط شدهاست.
ولی رحیمی 12بهمن سال قبل، یعنی کمتر از یک ماه مانده به برگزاری جشنواره موسیقی فجر و در حالیکه قرار بود در این جشنواره از او تجلیل بهعمل آید، در سن 77 سالگی در منطقه آشخانه بجنورد از دنیا رفت.
علیاکبر مهدیپور دهکردی؛ نویددهنده سال نو
علیاکبر مهدیپور دهکردی، در سال1314 در چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. دهکردی از 17سالگی کار خود را در زمینه نوازندگی سازهای محلی استان چهارمحال و بختیاری آغاز کرد. امروز او را بهعنوان خالق یکی از زیباترین و خاطرهانگیزترین ملودیهای ایران زمین میشناسند؛ ملودیای که هر سال به ایرانیها نوید آمدن سال نو را میدهد. مهدیپور دهکردی نوازنده سرنای نوروزی است که 24سال پیش در استودیو ضبط شد و اکنون بیش از 20سال است که هنگام تحویل سال پخش میشود.
نویددهنده سال نو، در کشورهای آلمان، کانادا، فرانسه، قرقیزستان، ترکمنستان، مغولستان، دوبی، ژاپن، ترکیه، کویت و هنگکنگ به اجرای موسیقی محلی پرداخته و برخلاف اغلب موسیقیدانان محلی در جریان برپایی جشنوارههای موسیقی ملی و بینالمللی نیز بوده و در بسیاری از آنها شرکت کردهاست. شرکت در جشنواره بینالمللی موسیقی فجر، اجرای موسیقی در جشنهای گل و گیاه، نوازندگی ساز در تئاتر، نوازندگی سرنا در سریال روزی روزگاری، شرکت در جشنواره موسیقی نواحی ایران در کرمان و دریافت 50لوح تقدیر از دیگر فعالیتها و دستاوردهای این هنرمند است.
از آنجا که مهدیپور دهکردی علاوه بر سرنا با نوازندگی کمانچه و ردیف موسیقی ایران نیز آشنایی داشت، توانست موسیقی ردیف دستگاهی ایران را با ساز سرنا نیز بنوازد. او دستگاههای هفتگانه و آوازهای دوازدهتایی را روی سازهای کرنا و سرنا اجرا کرده است و حتی 90 دستنوشته نیز برای اجرای دستگاههای موسیقی روی این دو ساز فراهم آورده که در نوع خود بینظیر و ماندگار است. این نوازنده سازهای محلی، 25بهمن سال قبل در سن74سالگی چشم از جهان فرو بست.
کمال خان هوت؛ گنجینه شفاهی بلوچ
کمالخان هوت در سال1320 در روستای لایدان از توابع دشتیاری در یک خانواده کشاورز متولد شد. او از کودکی به شعر و موسیقی علاقهمند شد و به همین دلیل اشعار را به خاطر میسپرد تا اینکه توانست نام خود را در فهرست نامداران موسیقی نواحی ایران ثبت کند.
این موسیقیدان بلوچی به سبک پهلوانی که از اصیلترین و قدیمیترین گونههای موسیقی بلوچی است، آواز میخواند و چون این سبک مورد علاقه بسیاری از بلوچیها بود توانست خود را در دل مردم جای دهد و آوای روحبخش آوازش را به گوش آنها برساند.
کمال خان هوت را گنجینه موسیقی شفاهی بلوچستان میدانند؛ چرا که او از کودکی تمام وقت خود را صرف حفظ ترانهها و اشعار محلی و بومی کرده و با اینکه سواد نداشته اغلب آنها را در دفترچهای گردآوردی کردهاست.
طهمورث کشکولی:
طهمورث کشکولی را باید آخرین موسیقیدان درگذشته سال 88 دانست که از معدود خنیاگران موسیقی ایران و بهویژه موسیقی قشقایی بود. این خنیاگر موسیقی ایرانی گرچه زندگی خود را در گمنامی گذراند اما مرگش همزمان با برپایی جشنواره موسیقی فجر بود که باعث شد توجه اهالی موسیقی به این خنیاگر موسیقی و نقش او در موسیقی نواحی ایران جلب شود. البته او پیش از این کنسرتهایی را در زمینه موسیقی نواحی برگزار کرد اما این باعث نشد که هنر اصیل خنیاگری آنچنان که شایسته است مورد توجه عموم قرار گیرد. امسال برای نخستین بار قرار بود از هنرمندان موسیقی نواحی در جشنواره موسیقی فجر تقدیر شود اما متأسفانه نام طهمورث کشکولی را در فهرست بزرگداشتیها ندیدیم.
شاید اگر اجل مهلت میداد جشنواره موسیقی فجر سال آینده نوبت توجه به او و هنر والای او میرسید. حیف...!