دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۹:۳۹
۰ نفر

وقتی به فکر افتادم که درباره بیستون مطلب کوتاهی بنویسم، کمی دو دل بودم. به خودم گفتم که دیگر بیستون نیازی به معرفی ندارد، همه آن را می‌شناسند

بلاش، کوه بیستون

 و حتی اگر به دیدنش نرفته و شکوه و زیبایی‌اش را از نزدیک حس نکرده باشند، حتماً اسمش را شنیده‌اند و عکسش را که ببینند، می‌گویند: «این‌جا بیستون است!»

اما وقتی کمی جست‌وجو کردم و فهمیدم که 27 و 28 تیر ماه هم‌زمان با چهارمین سالگرد ثبت جهانی این مجموعه ارزشمند، جشنی در کرمانشاه برگزار شده است، دلم گرفت. نه به خاطر این جشن، نه! به این دلیل که به فاصله چند دقیقه، اطمینانم نسبت به شناخت خودم از منطقه بیستون، به شک و تردیدی غریب تبدیل شد. در خبر آمده بود که  پرونده محوطه تاریخی بیستون در تیرماه 1385 در سی‌امین اجلاس کمیته جهانی یونسکو در فهرست میراث جهانی ثبت شده است. این مجموعه شامل کتیبه بیستون، مجسمه هرکول، فرهادتراش، بنای ساسانی، کاروان‌سرای‌ایلخانی، کاروان‌سرای بیستون، نقش‌برجسته بلاش، محوطه تاریخی پارتی و سراب بیستون است.

از خودم پرسیدم: «مجسمه هرکول؟ مگر مجسمه هرکول ایرانی هم داریم؟! فرهاد تراش کجاست؟» دیگر شک نکردم که باید از بیستون بگویم و دلگیری‌ام را تقسیم کنم. دلگیری از ندانستن، از قدر ندانستن، از نرفتن و ندیدن...

کد خبر 112852
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز