تیل روننبرگ پروفسور بخش روانشناسی پزشکی از دانشگاه مونیخ میگوید:
”هر کدام از ما یک ساعت درونی داریم، مثل همین ساعت واقعی. برای چه از ساعت استفاده میکنیم؟ برای اینکه، مثلأ میخواهیم بدانیم چه وقت باید راه بیافتیم تا سر ساعت به محل کارمان برسیم. ساعت درونیمان هم تقریبأ همینطور کار میکند. مثلأ زمان مشخصی باید حرارت بدن بالا برود یا ترشح هورمونهای مخصوصی افزایش پیدا کند تا بدن دو ساعت بعد آماده برخاستن از خواب شود. “
ساعت درونی در واقع پاسخ تکامل به تحولات نوری و حرارتی پیرامون ماست. به زبان ساده تنظیم فعالیتهای بدنی مناسب در روز و شب، محصول هدایت و تنظیم این ساعت ژنتیک است، به همینخاطر در هر کدام از ما متفاوت عمل میکند. مثلأ این ساعت مشخص میکند که چه وقت بدن ما نیاز به خواب دارد و یا چه وقت زمان برخواستن از خواب است.
برنامه ساعت درونی آدمهای سحرخیز با برنامه ساعت درونی آدم های شبزندهدار متفاوت است.
روننبرگ اضافه میکند: ”تفاوت زمانی ساعت درونی میان آدمهای خیلی سحرخیز و آدمهای خیلی شب زندهدار گاه حتی تا دوازده ساعت هم میرسد، طوری که گاه وقتی یکی به رختخواب میرود دیگری تازه از خواب بلند شده است. “
اما این ساعت درونی یکنواخت کار نمیکند. یکی از نکات مهم در تنظیم این ساعت، سن است. مثلأ بچههای کوچک، شاید برای اینکه به پدر و مادرشان نشان بدهند بچهداری یعنی چه! صبح اول وقت بیدارند! با افزایش سن این ساعت عقب میرود. در سنین نوجوانی شب زندهداری به اوج میرسد. اما از بیست سالگی به بعد هرچه که سن بالاتر میرود تحمل بدن برای شب زندهداری کمتر میشود. در این میان یک نکته در مورد هر دو دسته آدم ها، سحرخیز یا شبزندهدار صدق میکند، وقتی برنامه زندگی مان با این ساعت تنظیم نیست، بدن در حالت استرس قرار میگیرد.
کارشناسان این زمینه مثل روننبرگ معتقدند: ” وقتی من ساعت درونی دارم که دو سه ساعت عقبتر از ساعت بیرونی کار میکند مثل اینکه بخواهم در مسکو کار کنم درحالیکه در مونیخ زندگی میکنم. “
این تفاوت زمانی فشاری است که به مرور زمان خود را نشان میدهد. نکته جالب توجه اینجاست که این فشار موجب بروز عاداتی مثل سیگاری شدن میشود. هر چقدر این تفاوت زمانی بیشتر باشد احتمال اینکه فرد سیگاری شود بیشتر است. نتیجه بررسیهای نشان میدهند افرادی که ساعت درونیشان با ساعت معمول از چهار ساعت بیشتر تقاوت دارد شصت درصد بیشتر از افراد دیگر سیگاری میشوند.
اما، تنظیم این دو ساعت با هم گاهی مقدور نیست، وقتی باید ساعت هفت صبح سر کار باشیم ولی تا ساعت نه هنوز گیج خوابیم چاره چیست؟
۱. نور بیشتر در محیط کار و محل زندگی. واقعیت این است که بیشتر ما به اندازه کافی نور دریافت نمیکنیم. کمبود نور یعنی سحرخیزها؛ سحر خیزتر میشوند، شب زندهدارها هم صبح دیرتر از خواب بلند میشوند.
۲. سعی کنیم عادات و روش زندگی مان را تا جایی که مقدور است با ساعت درونیمان تنظیم کنیم.
روننبرگ معتقد است: تنظیم ساعت کار با ساعت درونی قدم بزرگی است. میدانید این گونه خلاقیت و سازندگی نیروی کار جامعه چقدر بالا میرود.
البته برای بالا بردن خلاقیت که نمیتوان نظام اجتماعی را بر هم زد. مثلأ فکر کنید برای بالا بردن خلاقیت نوجوانان، از چهاردهسالگی به بعد دانش آموزان به جای ساعت هشت صبح ساعت نه و یا ده به مدرسه بروند!
dw-world