برگمن وقتی ۳ ساله بود مادرش را از دست داد و در ۱۳ سالگی نیز پدرش فوت کرد و پس از آن بستگانش از وی مراقبت میکردند. وی به زبانهای سوئدی، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی تسلط داشت.
اینگرید برگمن در تئاتر دراماتیک رویال در استکهلم تحصیل کرد و نخستین بازی سینماییاش نقش کوچکی در فیلم کنت شهر قدیمی در سال ۱۹۳۵ بود.
برگمان پس از بازی در چند فیلم سوئدی و آلمانی که چهره یک زن از جمله آنها بود در سال ۱۹۳۹ با دیوید اسلزنیک؛ تهیه کننده آلمانی قرار داد بست تا در فیلم انگلیسی زبان میان پرده بازی کند.
این فیلم در واقع بازسازی فیلم سوئدی زبانی بود که او در سال ۱۹۳۶ بازی کرده بود. این فیلم موفق، برگمن را به یک ستاره تبدیل کرد و از همان جا همه او را به عنوان هدیه ارزشمند سوئد به هالیوود توصیف کردند.
برگمن پس ازپایان آخرین فیلمش در سوئد و حضور در ۳ فیلم نسبتا موفق آمریکایی در سال ۱۹۴۲ برای بازی در فیلم کلاسیک کازابلانکا به همفری بوگارت پیوست.
وی در همان سال برای نخستین بار نامزد اسکار شد اما در سال ۱۹۴۳ به افتخار کسب این جایزه برای بازی در فیلم زنگها برای که به صدا درمیآیند نائل آمد.
این بازیگر سال بعد نیز برای بازی در چراغ گازی برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد. در سال ۱۹۴۵ هم برای سومین سال متوالی برای ایفای نقش یک راهبه در فیلم ناقوس کلیسای سنت مربی نامزد اسکار شد و بالاخره در سال ۱۹۴۸ نیز برای بازی در فیلم ژاندارک برای چهارمینبار نامزد اسکار شد.
برگمن همچنین در ۳ فیلم از آلفرد هیچکاک؛ طلسم شده (۱۹۴۵)، بدنام (۱۹۴۶) و تحت صورت فلکی جدی (۱۹۴۹) بازی کرد. وی در بین فعالیت سینمایی در تئاتر هم بازی میکرد از جمله کارهای مهم وی در صحنه تئاتر نمایش ژاندارک بود.
وی در سال ۱۹۴۹ با روبرتو روسلینی، کارگردان ایتالیایی، دیدار کرد و به خاطر او همسر و تنها دخترش را ترک کرد و با روسلینی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ۳ فرزند بود یک پسر و ۲ دختر که دوقلو بودند.
برگمن بعد از ازدواج با روسلینی در چندین فیلم او بازی کرد و سرانجام در سال ۱۹۵۷ از او نیز جدا شد.
برگمن در سال ۱۹۵۶ به همراه یول برینر در فیلم آناستازیا بازی کرد و این فیلم بازگشت فاتحانهای به هالیوود برای او به حساب آمد. چون برای دومین بار برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
وی سومین جایزه اسکار (اولین جایزه در بخش بازیگر نقش مکمل) را برای بازی در قتل در قطار سریع السیر شرق در سال ۱۹۷۵ به دست آورد.
وی در سال ۱۹۸۷ در فیلم سونات پاییزی به کارگردانی اینگمار برگمان بازی کرد. این فیلم که آخرین حضور برگمان روی پرده سینما به حساب میآید، هفتمین نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد.
این بازیگر سوئدی در طول حیات حرفهایاش ۳ بار برنده جایزه اسکار و ۳ بار نامزد دریافت این جایزه شده بود. اینگرید برگمان که نام فامیلیاش در زبان سوئدی برجمن تلفظ میشود، در سال ۱۹۸۲ در سن ۶۷ سالگی و درست در روز تولدش به علت بیماری سرطان در لندن درگذشت و جسدش را در سوئد سوزاندند.
پس از مرگ برگمن، جایزه امی سال ۱۹۸۲ برای بازی در مجموعه تلویزیونی زنی به گلدا به او تعلق گرفت.
برگمن یکی از چهرههای فرهنگی در آمریکا و کشور خودش به شمار میرود. در بلوار واک آونیم هالیوود هم ستارهای به وی اختصاص داده شده است. در میدان تایمز نیویورک نیز تندیسی ۸ طبقهای و با حفاظ پلاستیکی از وی وجود دارد که بخشی از فیلم ژاندارک ۱۹۴۸ است و ۷۵ هزار دلار هزینه ساخت آن شد.
برخی از افتخارات هنری اینگرید برگمن:
- نامزد دریافت جایزه اسکار بهتربن بازیگر زن برای فیلم زنگها برای که به صدا درمیآیند - ۱۹۴۳
- برنده جایزه اسکار بهتربن بازیگر زن برای فیلم چراغ گازی - ۱۹۴۴
- برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول برای بازی در چراغ گازی - ۱۹۴۵
- نامزد دریافت جایزه اسکار برای فیلم ناقوس کلیسای سنت مربی - ۱۹۴۵
- برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول برای بازی در ناقوسهای کلیسای سنت مری - ۱۹۴۶
- نامزد دریافت جایزه اسکار برای فیلم ژاندارک - ۱۹۴۸
- برنده جایزه اسکار بهتربن بازیگر زن برای فیلم آناستازیا - ۱۹۵۶
- برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول برای بازی در آناستازیا - ۱۹۵۷
- برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول برای بازی در گل کاکتوس - ۱۹۷۰
- برنده جایزه اسکار بهتربن بازیگر نقش مکمل زن برای فیلم قطار سریعالسیر شرق - ۱۹۷۵
برخی از آثار هنری اینگرید برگمن:
- اقیانوس شکنان ۱۹۳۵
- موج ۱۹۳۵
- خانواده سوئدی نیهلم ۱۹۳۵
- شب والپور رزیس ۱۹۳۵
- دو طرف آفتاب ۱۹۳۶
- اینتر متسو ۱۹۳۶
- کنت پل مانک ۱۹۳۷
- دلار ۱۹۳۸
- چهار یار ۱۹۳۸
- چهره یک زن ۱۹۳۸
- فقط یک شب ۱۹۴۰
- شبی در ماه ژوئن ۱۹۴۰
- قصه یک عشق ۱۹۴۰
- آدم چهار پسر داشت ۱۹۴۱
- خشم در بهشت ۱۹۴۱
- کازابلانکا ۱۹۴۲
- زنگها برای که به صدا درمیآیند ۱۹۴۳
- چراغ گاز ۱۹۴۴
- زنگهای سن مری ۱۹۴۵
- طلسم شده ۱۹۴۵
- بدنام ۱۹۴۶
- ژاندارک ۱۹۴۸
- در برج جدی ۱۹۴۹
- استرومبولی ۱۹۵۰
- بزرگترین عشق ۱۹۵۲
- غریبه ها ۱۹۵۴
- ترس ۱۹۵۴
- ژان در پای چوبه دار ۱۹۵۴
- النا و مردان ۱۹۵۶
- آناستازیا ۱۹۵۶
- پاریس کارهای عجیبی می کند ۱۹۵۷
- بی احتیاط ۱۹۵۸
- میهمانخانه ششمین خوشبختی ۱۹۵۸
- دوباره خداحافظ ۱۹۶۱
- آیا برامس را دوست دارید ۱۹۶۱
- دیدار ۱۹۶۴
- دکتر جکیل و مسترهاید ۱۹۴۱
- رولز رویس زرد ۱۹۶۴
- گل کاکتوس ۱۹۶۹
- گردش در باران بهاری ۱۹۷۰
- پرنده های مغشوش خانم بزیل ۱۹۷۳
- قتل در قطار سریع السیر شرق ۱۹۷۴
- ساراترگاترانک (در ایران: آشوب طلب) ۱۹۴۵
- مسئله زمان ۱۹۷۶
- سونات پاییزی ۱۹۷۸
- زنی به نام گلدا ۱۹۸۲