سید عبدالحسین مختاباد که بیننده این کنسرت در شبآخر آن بود، در گفت وگویی با همشهری آنلاین ضمن اشاره به تفکیک بین کنسرت و نیز آلبوم با سیدی گفت: در سیدی و آلبوم آهنگساز و سرپرست گروه باید اندیشههایش را به شکل کامل ودقیق پیاده کند چون سیدی وآلبوم برای موسیقیدان در حکم کتاب است برای نویسنده یا پژوهشگر، اما کنسرت همانند روزنامه و مجله است که فرد تنها یک بار آن را میبیند و بنابر این باید به گونهای برنامهها و قطعات را سامان داد که میانگین مخاطبان حاضر را راضی کند به بیانی کنسرت جای ارایه دادن مانیفست نیست. به همین دلیل فکر میکنم آقای حسین علیزاده با تیزهوشی توانست این نکته را دریابد و به گونهای قطعات این اجرا را سامان داد که مخاطبان با شادکامی سالن کنسرت را ترک نمایند و من این مهندسی علیزاده را همان "موسیقی هنری مردمی" نام مینهم.
مختاباد که به زودی اثر "سایه دوست" به آهنگسازی و خوانندگی او پخش عمومی خواهد شد،درباره کلیت اجرا و توانمندی نوازندگان و هماهنگ بودن گروه در اجرای قطعات گفت: خبرگی و توانمندی نوازنده ها در این اجرا مشهود بود، هم از منظر تکنوازی که اجراهای درخشان و در سطح بالا را شاهد بودیم و هم از منظر گروهنوازی که هدایت آقای علیزاده و همدلی موجود در گروه سبب شده بود تا ما اجرایی هماهنگ، همدلانه و عاشقانه را از گروه شاهد باشیم.
مختاباد که در آواز هم دستی چیره دارد، درباره آوازهای اجرا شده توسط شهرام ناظری گفت: صدای آقای ناظری جنسی ویژه دارد و سه دهه است که ایرانیان با این صدای خاطره انگیز زندگی می کنند و این نخستین بار در طی چند سال اخیر بود که آقای ناظری را چنین آماده دیدم،اما آوازهای ایشان به رغم آمادگی حنجره و تسلط بر صحنه و حتی تسلط خوب و دقیق بر ریتم در اجرای تصانیف که بعضا ریتمهای دشواری داشتند، طولانی بود و تحریرها هم تکراری. برخی از اشعار هم چندین بار تکرار میشد که به نظر میرسید برای مخاطب چندان خوشایند نباشد.
مختاباد که تجربه کار روی شعر نو(سنگفرش شاملو) و شعر سماع سوختن ابتهاج سایه را در کارنامه کاری خود دارد، درباره بهرهگیری از شعر نو و کلاسیک در آوازهای ناظری گفت: بطور مثال در آواز خوانی ایشان تفاوت مشهودی بین ریتم آواز در اشعار کلاسیک ، با ریتم آواز در اشعار نو احساس نمیشد، در حالیکه فضای حاکم بر این دو مکتب ادبی چه از لحاظ احساسی و چه از جنبه ریتم آوازی کاملا متفاوت است، ضمن آنکه در بیان برخی حروف و اصوات تاکیدها و آکسانهایی را ایشان به کار میبردند که به لحاظ بافت موسیقایی آن کلمه نیازی به این تاکیدها نداشت و بدون آنها هم مفهوم انتقال مییافت.
به گفته مختاباد آواز آقای ناظری هم روند عادی ملودیک آوازی را درهم میشکست و هم اینکه حالت دکلاماسیون بخود میگرفت. مرکبخوانیهای ایشان و به خصوص مدولاسیون به دستگاهها و گوشهها با ظرافت انجام نمیشد،در حالی که قاعده در مرکب خوانی در آواز ایرانی اینستکه شنونده اصولا نفهمد و یا بسیار ظریف و دیر متوجه تغییر در مدولاسیونها بشود.
او افزود: البته این انتقاد ها با توجه به معیارهای کلاسیک نقد موسیقی انجام می شود و طبیعی است که آقای ناظری با توجه به تجربه ای که در کار آوازی دارند ، شاید به نتایجی رسیدند که به دنبال ایجاد سبکی تازه در آوازخوانی باشند که چه خوب است مبانی این کار را توضیح دهند و این نکته را هم اضافه کنم که هر تجربهای در ابتدای مسیر با برخی مشکلات روبرو است،اما همین که آقای ناظری چنین فضاهایی را تجربه میکنند طبیعی است که میتواند در دراز مدت به ایدههایی متفاوت در موسیقیآوازی منجر شود.
مختاباد به پایانبندی برنامه هم اشاره کرد وگفت که این کار بسیار خوب و درخشان به پایان رسید و سبب شد تا در زمانهای که همه چیز بر ضرر شادی مردم است، تماشاگران با روحیهای شادو سرخوش از سالن کنسرت بیرون بروند.
مختاباد که اخیرا از تور کنسرت هایش با گروه نیریز به سرپرستی ملیحه سعیدی در کانادا برگشته، از اجرای موفق کنسرتهایش خبر داده وگفت: بزودی تمرینهای گروه برای کنسرت در آمریکا و سپس در ایران با رپرتوارهایی از از آثار سی دی جدیدش" سایه دوست" و نیز برخی از آثار معروف گذشتهاش از سر میگیرد.