به قول مولانا: شب خانه روشن میشود،چون یاد نامت میکنم
استاد هوشنگ مرادی کرمانی از جمله این افراد است که نام و یاد او و شخصیتهای پرطراوت آثارش در این غمبادآباد زندگی با طراوت و شادی و سرزندگی توام است.مردی که بیهیچ ریب و رشوتی فروتنانه و بیجار و جنجال به کار خویش مشغول است و حاصل و نتیجه و دستمزد خلاقیت ذهنی و صافی ضمیر خود را از خوانندگانش میگیرد و بس.کم افتخاری نیست برای یک نویسنده که کتابهایش به 28 زبان زنده دنیا ترجمه شود و برخی از آثارش به چاپهای متعدد برسد(چاپ 23 قصههای مجید و چاپ 14 شما که غریبه نیستید) و چاپ چندم برخی از کتابها هم در خارج از ایران بااقبال روبرو گردد،برخی داستانهایش به مدارس و کتابهای درسی کشورهای پیشرفته راه یابد و اسباب شادی و طراوت روح کودکان و نوجوانان کل عالم شود.
دوست ناشری دارم که تجربه او در کار نشر سبب شده است تا گاه سخنانی بگوید که دهها کارشناس کتاب و نشر و نویسنده از گفتن آن عاجزند. این دوست ما میگفت موتور هر کتابی در خود کتاب است و اگر این موتور خوب و پرتحرک و بیعیب و ایراد باشد راه میافتد و خود کتاب را هم با خود میبرد و به همه نشان میدهد و کتاب و محتوای آن مبلغ خویش میشود. کاری که صدها آگهی تبلیغاتی و معرفیهای مختلف در این رسانه وآن نشریه نمیتواند انجام بدهد. این طبیعت روزگار است که اگر در چیزی ظرفیتی باشد، خود روزنههایش را باز میکند و هیچ سد و معبری را جلودار خود نمیبیند.
طبیعی است تا قبل از این که این موتور به کتاب منتقل شود، در ذهن مولف جای داشت . در چنین اوضاعی است که زایمان کتاب رخ میدهد. اگر نویسندهای ، به خصوص قصه نویس،بخواهد کتابی را تولد بخشد که اقبال عموم و خواص را به همراه داشته باشد،ابتدا باید نسبت خود را با حقیقت روشن سازد. هر چه این نسبت سادهتر و نزدیکتر و روشنتر باشد، به همان نسبت اثر دلپذیزتر و خواندنیتر و جذابتر خواهد شد. نگاهی به آثار متعدد داستانی استاد هوشنگکرمانی همین نکته را برای خواننده روشن می سازد که او به دنبال زورتپان کردن موضوع و مسئلهای نیست؛رودی جاری است که بی هیچ علتی شفاف و زلال روان است و دیگران را از زلال خود بهرهمند میسازد.
نگاه استاد مرادی کرمانی به زندگی و زیست شخصیتها طنزی است عمیق که با حقیقت زندگی ما نسبتی شگفت دارد. طنزی که بدبختیها را نشان میدهد اما خنده بر لبها مینشاند. شخصیتهای داستان این چهره فروتن ادبیات کودک و نوجواان باورپذیرند،چرا که از زندگی واقعی ما نشئات گرفتهاند،اما یک وجهتمایز با سایر آثار دارند وآن نگاه متفاوتی است که از زاویه قلم و نورافکن ذهن مرادی کرمانی به موضوع افکنده میشود.
مرادی کرمانی زندگی را از پستترین شغلها و پیشهها و با هزار بدبختی و فلاکت آغاز کرد،اما این هنر را داشت و دارد که از دل همان زندگی پایین و یاسآور، آیههای امید و ابتهاج را برای خوانندگان آثارش به ارمغان آورد و این کم هنری نیست و شاید رمز توفیق این همه نفوذ و رسوخ او در خوانندگان 5 قاره دنیا همین ظرافت طبع و لطافتی باشد که در هنر نویسندگی او راه یافته است که همچنان پرطراوت و مبتهج خوانندگان را از هنرش بهرهمند میسازد.
روز تولد(16 شهریور 1323)این مرد بزرگ عرصه ادبیات کودک مبارک و امید که سالیان سال چتر سلامت بر سر او و خانوادهاش باشد و آزاد و رها بنویسد و بنویسد و بنویسد و چون آبشاری جاری فیضش را به خوانندگانش برساند و تخم طراوت بپراکند.
یاد آن گنجشک به خیر که هنگامی که چند سال قبل مرادی تپش قلبی پیدا کردو سرش سیاهی رفت و گمان کرد که در حال رفتنه روی درخت ، بالای سرش آمد و و جیکجیک کرد و گفت مرادی تو سالمی پاشو برو خونه.