تلاشهایی هم از سوی خانه موسیقی و شورای شهر تهران صورت گرفته تا پیکر ایشان در قطعه هنرمندان آرام گیرد.
نگارنده یکبار در سالهای ابتدایی دهه هشتاد به همراه دوست آهنگسازم، سیدمحمد ساعد،که تئوری موسیقی را نزد استاد منصوری فراگرفته بود، خدمت استاد رسیدیم و باب گفت وگویی درباره موزیسینها و اخلاق حرفهای را با ایشان به راه انداختیم .گفت وگویی که استاد از تجربههای عملی و نظری خود در این حوزه و برخی بیاخلاقیها در میان موزیسینها سخن گفته بود.نمیدانم ایشان که ذهنی بسیار منضبط داشت آیا خاطرات گرانسنگش از دورانی که در ایران بودند را جایی نوشتهاند یا نه و إآیا کسی فرصتی کرد که گفت وگویی از خاطراتشان را فراهم کند یا نه؟ای کاش فرزندان و خانواده آن زندهیاد اندک اطلاعرسانی در این زمینه هم به عمل آورند.
میانه: استاد پرویز منصوری با سابقه تدریس فراوان در مراکز مهم موسیقایی و البته با کتاب مهم و فراوانتاثیر «تئوری بنیادی موسیقی» در میان ما شناخته شده است،کتابی که به کوشش ناشری زبده و گزیدهکار و در پاکیزهترین شکل ممکن منتشر شده و در همان سال انتشار جایزه کتاب سال را از آن مولف و ناشر کرد و تا به امروز نزدیک به 40 بار تجدید چاپ شده است. اگر اغراق نکنم کتاب استاد منصوری را باید یکی از پرفروشترین کتابهای موسیقی تاریخ ایران به شمار آورد.کمتر کسی است که اهل موسیقی باشد و این کتاب درکنج منزلش جای نگرفته باشد،کتابی که به دقت و ظرافت و با تمرینات مناسب و حتی اختصاص فضایی برای انجام تمرین در همان کتاب، تئوری موسیقی را به سادهترین و کاملترین شکل و با نثری روان و ساده و همه فهم، به هنرآموزان آموزش میدهد. از این منظر بسیاری از اهل موسیقی خود را وامدار این معلم بزرگ میدانند،همچنانکه گروهی از موزیسینهای نامدار چند نسل به صورت مستقیم و غیر مستقیم از محضرآن زندهیاد نکتههای آموزشی و انسانی را فرا گرفتند.
آن زندهیاد قصدداشت دو کتاب مهم دیگر در زمینه تئوری موسیقی،یکی برای موسیقی کودکان، و دیگری کتاب «عناصر موسیقی؛مفاهیم و کاربردها» ،رالف تیورک را هم برگردان فارسی کند و با توضیحات خود انتشار دهد که البته ترجمه کتاب دوم رو به اتمام بود.
منصوری علاوه بر این آثار مترجم تعداد فراوانی کتاب در باب موسیقی است که هر کدامشان سهمی جدی در غنابخشی به ادبیات مکتوب موسیقی داشته و دارند ، به خصوص دو کتاب دعوت به شنیدن و چگونه از موسیقی لذت ببریم که به افراد آموزش میداد چه موسیقیهایی را با چه نظم و ترتیبی گوش کنند تا گوش و هوش آنها از ذوقی پرورشیافته در این عرصه بهرهور شود.
زندهیاد منصوری نثری روان و ساده داشت و فهمش از زبان اصلی ، به دلیل حضور چندین دههای در غرب، و البته درک پیچیدگیهای موسیقی دقیق و روزآمد بود. علاوه بر همه اینها کمتر اهل مصاحبه و فخرفروشی بود، و یکی از دلایلی که از او مصاحبه و گفت وگوی بسیار کمی ثبت و ضبط و انتشار یافته است، همین روحیه انزواطلبانه و توجه به کارهای اساسیتر بود.
آنگونه که شاگردانش بیانداشتهاند،فردی منصف و منظبط و متعهد به اخلاق کاری و حرفهای بود.
او نه شیفته موسیقی غرب بود و نه از موسیقی ایرانی بد میگفت.بلکه هر چیزی را در سرجای خود میدید و درکش از تحولات موسیقی ایران هم بسیار ظریف وعمیق بود. نسلی از شاگردانش قطعا گواهی خواهندداد که او چه نقشی را در پراکندن بذر دانش و آگاهی در زمینه موسیقی صرف کرد.
انجام: متاسفانه در تمام این سالهایی که منصوری در قید حیات بود،هیچکدام به فکر برگزاری مراسم بزرگداشتی برای ایشان نیفتادیم. درست که او در چند دهه اخیر مقیم ایران نبود،اما آنهایی که شاگردانش بودند و کار و کردار حرفهای و هنری او را میشناختند و یا شاگردش در هنرستان عالی موسیقی بودند،میتوانستند پا پیش بگذارند و حداقل مراسمی در زمان حیاتش به یادش برپا کنند.
البته آن زندهیاد نیازی به این گونه مراسمها نداشت چرا که ، مزد تلاشهای خود را از خوانندگانش دریافت کرده است.این آرزوی هر مترجم و نویسندهای است که کتابش بیشترین خواننده را داشته باشد و خوشبختانه آرزوی استاد در زمان حیاتشان محقق شد. خوانندگانی که با اقبال به کتابهایش دستمزد تلاشهای صادقانه و علمی او را به نیکوترین وجهی دادهاند و با به دست گرفتن آثارش هر روز یادش را گرامی میدارند.