با این وجود، آمارها و گزارشها نشان میدهد بهرغم افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان دکتری در ایران طی سالجاری، بودجههای پژوهشی کافی برای دانشگاههای تربیتکننده دانشجویان دکتری اختصاص نیافته است. در باره این موضوع با دکتر رضا روستا آزاد، رئیس دانشگاه صنعتی شریف گفتوگو کردهایم.
- گفته میشود خیلی از دستاندرکاران مسائل آموزشی با دو برابر شدن ظرفیت پذیرش دانشجوی دکتری تخصصی دانشگاهها، بدون اختصاص بودجه و ظرفیتسازی مناسب موافق نبودند. نظر شما چیست؟
دانشجوی دکتری، برای یک استاد دانشگاه در حال پژوهش یک سرمایه خوب محسوب میشود و در نتیجه استاد دانشگاه هر چه دانشجوی دکتری بیشتری داشته باشد خوشحالتر خواهد بود. اما 2نکته وجود دارد که چرا استادان زیر بار پذیرش بیشتر دانشجوی دکتری نمیروند: یک اینکه دانشجوی دکتری با توجه به سنی که در این مقطع دارد، معمولا متأهل است و زندگی دارد؛ لازمه حفظ این دانشجو در دانشگاه برای کار انجام دادن و پژوهش نیز این است که زندگی او تأمین باشد. در دنیای غرب به دانشجویان RA یا کمک هزینه پژوهشی میپردازند که به اندازه حقوق مکفی است که زندگی دانشجو را اداره میکند و این دانشجو بهصورت تمام وقت در اختیار استاد و دانشگاه قرار میگیرد. چون در ایران ما به دانشجوی دکتری پژوهانه (کمک هزینه دستیار پژوهشی) نمیدهیم دانشجو مجبور است برای تأمین زندگی و امورات خود بیرون از دانشگاه مشغول به کار شود.
بنابراین در بیشتر مواقع اسمی از دانشجو هست اما رسمی نیست و طبیعی است که استادی که بهدنبال انجام کار است بهدنبال چنین داشجویی نیست. حتی ممکن است که دوران 4ساله دانشجو 5 ، 6 یا 7 سال طول بکشد یا در طول این دوره یک پیشنهاد پذیرش همراه با بورس خوب از خارج از کشور داشته باشد که این شرایط عملا این دانشجو را به یک عنصر غیرقابل اعتماد پاره وقت تبدیل میکند. این مسئله جاذبه یک دانشجوی دکتری در داخل کشور را کم میکند و این در حالی است که این دانشجو بهصورت بنیادی باید سرمایهای باشد که بهدنبالش هستند. بعضی از همکاران من دانشجوی کارشناسی ارشد را ترجیح میدهند چون اینگونه مشکلاتشان کمتر است و دوره دوساله است و بیشتر میتوان به او اعتماد کرد. ما مکاتبه کردهایم که برای دانشجوی دکتری، کمک هزینه دستیار پژوهشی به میزانی که بتواند یک زندگی دانشجویی و بهخصوص متأهلی را پوشش بدهد، فراهم کنند.
مشکل دیگر در این رابطه، بحث خوابگاههای دانشجویی است، بهخصوص برای متأهلین! دانشجوی دکتری که متأهل است و خوابگاه هم ندارد، کلی هزینه مسکن به خرج تحصیلش اضافه میشود و نهایتا فشار مالی بیشتر به او وارد خواهد شد و باز هم باید بیشتر وقت خود را بیرون از دانشگاه بگذراند.
نکته سوم این است که افزایش در دانشگاههای مهندسی صورت میگیرد و نه در دانشگاههای علوم انسانی. در اینگونه دانشگاهها نیازی به آزمایشگاه، کارگاه و تجهیزات ندارد و ابزار یادگیری، کامپیوتر، کتاب، مطالعه و فکر است. بنابراین برای استاد 3 ، 4 یا 5 دانشجو فرقی نمیکند، درصورتی که برای دانشجوی فنی و مهندسی، آزمایشگاه و تجهیزات و حتی جا برای نشستن، یک بحث جدی است! درحالیکه برای آزمایشگاهها و تجهیزات پولی داده نشده است و ابزارها فرسودهاند استاد هم دانشجو نمیپذیرد چرا که مفید نخواهد بود. مگر اینکه دانشجو کار تئوریک انجام دهد که احتیاج به این تجهیزات نداشته باشد. حتی گاهی سایت کامپیوتر دانشگاه ما دچار مشکل میشود و دانشجو نمیتواند کار خود را انجام دهد.
درصورتی که این مشکلات برطرف شود، فرض من این است که استادان علاقهمندند که دانشجوی دکتری بیشتری بگیرند. در این صورت کارهای پژوهشی قویتر و انتشارات بیشتری میتوانند انجام دهند و قراردادهای در ارتباط با صنعت بیشتری میتوانند داشته باشند. در غیراین صورت دانشجوی دکتری فقط برای فارغالتحصیل شدن و مدرک دکتری گرفتن وارد میشود!
- چه مدت زمانی نیاز است تا این مشکلات حل شده و ظرفیت چند برابر شود؟
معاونت علمی ریاستجمهوری، برای دوره دکتری، طرحی را با استفاده از تجربه دانشگاه شریف برای بحث RA گرفت و عملیاتی کرد. منتها برای دوره دوساله و ماهی 250 هزار تومان!
- آیا دانشجو در مقطع دکتری و بهخصوص درصورت تأهل، با ماهی 250هزار تومان میتواند زندگی کند؟
با وزارت علوم که صحبت کردیم، گفتند میتوانند وام با نرخ سود 4درصد به دانشگاهها (صندوق رفاه دانشجویی) بدهند که البته هنوز داده نشده است. اگر این وام داده شود و ما بتوانیم خوابگاه مخصوص متأهلین بسازیم، دانشجویان دکتری ترغیب خواهند شد!
اگر اعتبارات RA افزایش پیدا کند (این کار یک ماهه انجامپذیر است؛ یک مصوبه میخواهد! البته باید در بودجه کشوری هم گنجانده شود) و درصورتی که یک برنامهریزی دوساله بهوجود آید، این کار امکان پذیر خواهد بود.
- آیا شما با متمرکز شدن امتحانها موافق هستید؟
اگر به نحو صحیح انجام شود، موافقم؛ چون این کار از هزینهها و دوباره کاریها جلوگیری میکند.
- یعنی در دانشگاههای معتبر خارج از کشور هم به این صورت است؟
در خارج از کشور GRE و تافل امتحان متمرکزی است که تمام دانشجویان در کل دنیا میدهند و دانشگاهها برای پذیرش از دانشجو میخواهند که نمره GRE و تافل خود را بفرستند. GRE هم بهصورت عمومی و تخصصی برگزار میشود. کاری که وزارت علوم میخواهد انجام شود شبیه GRE عمومی و تخصصی و تافل است.
- بودجه پژوهشی امسال به چه صورت است؟ آیا رضایت شما را جلب کرده؟
بودجه پژوهشی عمومی، هیچ سالی مورد رضایت هیچ دانشگاهی نیست! اولا دارای تجهیزات نیست یا اینکه خیلی کم است و هر سال هم کمتر میشود. ثانیا این بودجهها بسیار کم هستند و سرانه استاد چیزی حدود 5 یا 6 میلیون تومان میشود! یک استاد با 6-5 میلیون تومان که نمیتواند پژوهش کند! امیدی که ما داریم بودجههای عمومی نیست، امید ما به قراردادهای ارتباط با صنعت است که از همان بحث 0/5 تا 3درصد بتواند مبالغ خوبی را اختیار استادان قراردهد تا بتوانند کار کنند! اگر این اتفاق بیفتد، RA دانشجویی را استاد از طریق همین قراردادها میتواند به دانشجو بدهد، تجهیزات را هم خریداری میکند و در نهایت زندگی خود را نیز میگرداند.
اگر گیرهایی که وجود دارد گرفته شود، تمام ضعفهای تجهیزات و دستیار پژوهشی با قراردادهای در ارتباط با صنعت شدنی است. مشکلات عمدتا 3دسته هستند: 1)شیوه عملیاتی و آییننامه اجرایی مشخص نیست. 2)بین معاونت علمی و شورای عتف هماهنگی بیشتری نیاز است. 3)مشکل بزرگی که وجود دارد سازمانهای بیمهاند؛ زمانی که پایان نامههای دانشجویی و پژوهشهای خود را برای پیشرفت و حل مشکلات، در خدمت مملکت میگذاریم، بلافاصله شرکتهای بیمه، استاد را پیمانکار و دانشجو را بهعنوان کارگر میگیرند و حق بیمه میخواهند و این گرفتاری امروز ما شده است! و تلاش ما در وزارت علوم دستگاههای ذی ربط مشکل را حل نکرده است. درحالیکه طبق برنامه 5 ساله پنجم، اولا دانشگاهها طبق هیأت امنا اداره میشوند و قوانین این هیأت برقرار است و ثانیا نه استاد، پیمانکار است و نه دانشجو کارگر! استاد یا دانشجو، با پایان نامه دکتری یا ارشد خود میخواهد مشکلی از مملکت رفع کند و با قرارداد بستن، این شرکتهای بیمه گرفتاری ایجاد میکنند.
- سرانه استادان داخلی را که حدود 6-5میلیون تومان است با بعضی از کشورهای خارجی مقایسه کنید.
در جایی مثل سنگاپور، یک استادیار پایه یک که مشغول به کار میشود، تا یک میلیون دلار گرفت میگیرد و یک استاد تمام که 10سال سابقه کار دارد تا 10میلیون دلار اصلا ارقام قابل مقایسه نیست! البته نمیگویم که همه جا مثل سنگاپور است.
- به هر حال کشوری که میخواهد جهش داشته باشد باید این مسائل را مد نظر قرار دهد.
بله، سنگارپور با نرخ رشدی که میخواهد دنبال کند، این مقدار گرنت میدهد و بنابراین برای رسیدن به اهدافش موفق خواهد شد.