آن چه که گزارش کتاب نامیده میشود، در واقع خلاصه کردن محتویات یک کتاب است. اما نقد کتاب تحلیل و نقد کتاب است و نه صرفاً گزارش محتویات یا خلاصه کردن مطلب.
نقد کننده کتاب (Reviewer) باید در عمل به نوعی تعامل یا کنش و واکنش متقابل با نویسنده بپردازد. به این معنی که هم توافق منتقد با نویسنده و هم عدم توافق او با مؤلف روشن و گویا باشد. عدم توافق منتقد با نویسنده باید در این عرصهها خود را نشان دهد:
۱- آیا نویسنده در قبال آن چه نوشته است از دانش کافی برخوردار بوده است؟
۲- آیا نویسنده به درستی قضاوت کرده است؟
۳- آیا نویسنده از قدرت سازماندهی موضوع برخوردار بوده است؟
۴- آیا نویسنده از قدرت نوشتاری (تکنیکهای نوشتن) برخوردار بوده است؟
۵- آیا نویسنده توانسته است به درک خوانندگان نسبت به آنچه خواندهاند، بیفزاید؟
علاوه بر پرسشهای فوق هرگاه شروع به نوشتن نقد کتاب میکنید، این پرسشها را در ذهن داشته باشید:
۱- آیا نویسنده کاملاً در چارچوب عنوان کتاب حرکت کرده است؟ آیا او به تمام جنبههای موضوع به تناسب پرداخته است؛ نگاه نویسنده به موضع چگونه بوده است: تحلیلی، توصیفی، تاریخی، مضمونی؟
۲- نقطه نظر، جانمایه و مضمون اصلی چطور عرضه شده است؟ آیا نویسنده جانبدارانه نوشته است؟ به نفع یا علیه موضوع، ازکدام زاویه، اثر خود را تألیف کرده است؟ آیا این مضمون خوب عرضه شده یا این که باید آن را از میان کوهی از مطالب دیگر که در همان کتاب عرضه شده است، استخراج کرد؟ آیا سابقه نویسنده که در پشت کتاب آمده است، در طرح موضوع مدخلیت دارد یا خیر؟
۳- ماهیت محتوای کتاب از چه قرار است؟ آیا مبتنی بر نظریه است یا این که از اعداد و ارقام و فاکتهای دیگر تشکیل شده است؟ نظریه سازیهای نویسنده از جنس سیاسی است یا اقتصادی؟ اجتماعی است یا فرهنگی؟ آیا نظریههای مطروحه و یا آمار و ارقام ارائه شده در خدمت فرضیه اصلی است یا خیر؟
۴- نویسنده چطور نتیجهگیری کرده است؟ نتایج در خدمت نظریه اصلی و یا اهداف اعلام شده کتاب هست یا خیر؟ آیا این نتایج با نتایجی که کتابهای مشابه گرفتهاند یکسان است یا خیر؟
۵- آیا خواندن این کتاب را به دیگران توصیه میکنید؟