ولی تئاترهای اولیه ایرانی پیوند عمیقی با واقعه کربلا و سایر وقایع و زندگی پیامبران دارد که عموماً تعزیه نامیده میشود.
تئاتر جدید و مدرن اروپایی همچون بسیاری دیگر از مظاهر غربی در زمان ناصرالدین شاه به ایران آمد.
تا قبل از سفرهای سه گانه شاه به اروپا تئاتر غیرتعزیهای ایران تنها به یک سری نمایشهای سبک کوچه بازاری خلاصه میشد. روحوضی و تقلیدکاری نمونهای از آن بود.
اشخاصی چون شیخ شیپور، شیخ کرنا و یا کریم شیرهای تئاترهایی فیالبداهه اجرا میکردند و خاطر شاه منبسط میگردید. ولی سفر شاه به اروپا و دیدن عظمت و شکوه اپراها و سالنهای نمایشی آنجا دل شاه را برد.
وی که شیفته ظاهرسازی بود و قبل از آن تکیه دولت را برای اجرای تعزیه تأسیس کرده بود، برای اجرای تئاتر مدرن فرمان به تأسیس سالنی در تهران داد.
از سوی دیگر، به گفته "الول ساتن" نیز، اولین کسی که به نضج و پیدایش نهضت تئاتر ایران کمک کرد، ناصرالدین شاه قاجار بود که در سال 1290 هجری که وی سفری به فرنگستان کرد.
او تئاتر اروپایی را اندکی دیده بود و چون به ایران بازگشت، مسبب تحولی در اجرای تعزیههای درباری شد. در این دوره بود که تکیه دولت ساخته شد و بدعت دیگر، وجود تعزیهگردان بود که معادل ناظم نمایش یا رژیسور است. مقارن این احوال بود که نخستین رشته از نمایش های غیر مذهبی به زبان فارسی نوشته و بازی شد.
چندین نمایش کوچک که موضوع آنها، اوضاع اجتماعی ایران بود از قلم "میرزا ملکم خان" تراوش کرد و نیز ترجمههای مشهور وزیر خان لنکران - حکایت دزد خرس افکن - که اصل ترکی آنها را فتحعلی آخوند زاده نوشته بود.
همچنین به دستور شخص ناصرالدین شاه قاجار بود که در محل دارالفنون زیر نظر میرزا علی اکبر مزین الدوله نقاش، تئاتری دایر گردید.
با طلوع مشروطیت در ایران به سال 1324 هجری قمری، جوش و خروش عجیبی در زمینه ادبیات و فرهنگ به وجود آمد و تئاتر مانند هر شعبه دیگری از شعب ادبی و ذوقی، از این تحول عظیم بهرهمند گردید. جماعات هنرپیشگان و تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد.
اولین اینها، تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه نمایش میداد. یعنی بنایی بود که به اسم مسعود میرزا ظل السلطان معروف بود و بعدها شد وزارت فرهنگ.
بعضی از اعضای تئاتر فرهنگ در رشتههای دیگری شهرت پیدا کردند که از آن جمله بودند: محمد علی فروغی، عبداله مستوفی، علی اکبر داورفر، فهیم الملک و سید علی نصر یعنی کسی که او را پدر تئاتر ایران نامیدهاند.
تئاتر دومی، تئاتر ملی نام داشت که از قضا سید علی نصر نیز عضو آن بود. این تئاتر را سید عبدالکریم محقق الدوله در سال 1329 هجری قمری بنا کرد. مرکز فعالیت این گروه، در محل هتل فاروس در لالهزار بود و شاید بتوان گفت که لاله زار، مرکز فعالیتهای تئاتر تهران شد.
در سال 1334 هجری قمری، سید علی نصر ضمن بازگشت از سفر اروپا، کمدی ایران را تاسیس نمود که ده سال باقی بود و این موسسه، اولین موسسه منظم تهران به شمار میرفت و وزارت تئاتر ایران، این تئاتر را به رسمیت شناخت.
بسیاری از هنر پیشگان نامی آن دوران در این تئاتر، فن هنرپیشگی را فرا گرفتند که از آن جملهاند: بهرامی، رفیع حالتی، فضلالله بایگان، غلامرضا فکری، علی اصغر گرمسیری.
کمدی ایران، در تاریخ تئاتر ایران نیز اهمیت به سزایی دارد، زیرا بسیاری از نمایشات خود را در عمارت جدید التاسیس" گراند هتل" در خیابان لاله زار، عرضه داشت و همین عمارت بود که بعدها مبدل به تماشاخانه تهران شد.(مرحوم علی حاتمی در سریال به یاد ماندنی "هزار دستان" از این عمارت در ساخت سریال، استفاده کرد).
تئاترهایی در طول 15 یا بیست سال بعد از این، پا به عرصه وجود نهادند که میتوان به اجمال به این نمایشها اشاره کرد:
تئاتر نکیسا، که به دست ارباب افلاطون شاهرخ ایجاد گردید و خود ارباب افلاطون، نمایشهای تاریخی چندی را نوشت.
جامعه باربد را ابراهیم مهرتاش به وجود آورد که به تکامل و پیشرفت صنعت تئاتر ایران، کمک شایانی کرد و پارهای از مظاهر ذوقی باستانی ایران و فولکلور را زنده نمود.
هر دو تئاتر، یعنی نکیسا و باربد، به منزله مدرسهای بود که در آن هنر پیشگان فراوانی تربیت یافتند. دو نفر دیگر به نامهای میرسیف الدین کرمانشاهی و علی دریا بیگی نیز مسئول پیدایش مدارس هنرپیشگی در ایران بودند.
تاسیس انجمنها و شرکتها یکی دیگر از عوامل پیشبرد تئاتر بودهاند. انجمن اخوت که در سال 1317قمری تاسیس شد و از اولین گروه هایی بود که دست به فعالیتهایی نظیر کنسرت و نمایش زده است.
پس از انجمن اخوت تاسیس (شرکت فرهنگ)را میتوان نام برد. در سال 1329قمری نخستین مکان مستقل نمایش در ایران به نام «تئاتر ملی» دایر شد.
تا پیش از تاسیس «تئاتر ملی» انجمنها و مراکز مختلف تحت عناوین گوناگون از تئاتر برای پیشبرد هدفهای سیاسی و تبلیغاتی خود استفاده میکردند،اما «تئاتر ملی» که ریاست آن را عبدالکریم خان محقق الدوله به عهده داشت، امکانات و بودجه خود را از محل خیریه آموزش و پرورش تامین میکرد و مستقلاً در اختیار نمایش و اجرای تئاتر قرار داد.
فعالیتهای چند ساله «تئاتر ملی»موجب شد که تئاتر همچون هنری مستقل که حتی قادر است از نظر مالی خود را تامین کند از طرف مقامات رسمی و مردم شناخته شود و شوق و شوری در میان مردم نسبت به تئاتر بر انگیخته شود.
حتی عدهای از دانشجویان که برای تحصیل به خارج رفته بودند، در رشته تئاتر تحصیل کردند و با دستهای پر علمی و هنری به ایران بازگشتند و بنای تئاتر نوین ایران را طرح ریزی کردند.
باید دانست که در جریان مشروطیت مردم ایران به حقوقی واقف شدند که پیش از آن از وجود آن آگاه نبودند. در کشور ما حزبهای مختلف، هر چند به شیوه سنتی وجود داشت،اما تئاتر وجود نداشت.
لذا به گمان عدهای از روشنفکران، تاسیس تئاتر،گذشته از ارزشهایی که بر قفس نمایش مرتبت بود،نمادی از ترقی و رشد فکری تلقی میشد.
شرایط تئاتر ایران در سالها فاصله سالهای 1320 تا 1322 را شماری پژوهندگان به سبب گستردگی اجرای صحنه و رشد تئاتر (دوران صحنه) نامیدهاند.
این دوران به دلیل استقبال جامعه تماشاگران و مخاطبان از تئاتر صحنه به یاد ماندنی است. در آن سالها تولیدات سینمای ایران به لحاظ کیفی و کمی در حدی نبود که بتواند پاسخگوی مخاطبان باشد.تلویزیون هنوز به ایران نیامده بود.رادیو به میزانی که باید در دسترس مردم قرار نداشت.
به دلیل در صد بالای بیسوادی در کشور از مطبوعات استقبال چندانی نمیشد و به همین دلیل از فعالیتهای نمایشی استقبال بالینه مناسبی به عمل میآمد.
انگیزههای تماشاگران متفاوت بود و گروهی به قصد صرفاً سر گرمی و شماری به دلیل گرایشهای سیاسی خود نمایشهای مورد نظرشان را برای تماشا انتخاب میکردند.
شکلهای پذیرش جامعه از تئاتر و جو سیاسی حاکم بر کشور، زمینهای برای انتخاب و اجرای آثار نمایشی بود. تئاتر در این دوره ظرفیتی بالقوه برای تبلیغ سیاسی رایج و جزب افراد به سوی احزاب نو پا داشت.
به همین دلیل بود که بخش مهمی از فعالیتهای نمایشی ـ ترجمه و نگارش و اجرا ـ ملهم از خطوط سیاسی رایج آن روزگار شد وبالاخره یکی از مهمترین اتفاقهای این دوره شکلگیری «گروه تئاتر ملی»با هدف دستیابی به نمایشهای با هویت ایرانی بود.
سر پرست این گروه، شاهین سرکسیان بود. کسانی چون عباس جوانمرد و علی نصیریان در پایه گذاری این گروه به او پیوستند و بازیگرانی پر سابقه چون رقیه چهرآزاد و عصمت صفوی با این گروه همکاری کردند. تشکیل این گروه با استقبال محافل روشنفکری و ادبی روبرو میشود.
با مقایسه فهرستهای موجود از نمایشهای چاپ شده ایرانی و ترجمه آثار خارجی و اجرای نمایشنامههای خارجی و ایرانی مشاهده میشود که کفه آثار اجرایی به ویژه نوشتههای فارسی بسیار سنگینی چاپ شده است.
دلیل عمده این امر رشد تقاضای آثار ایرانی و میزان تماشاگران است که برای برآورده شدن خواستههای آنان، مدیران تماشاخانهها ناگزیر از عرضه تعداد بالنسبه زیاد و سفارش و نگارش و ترجمه به (شکل بازی و تطبیق داده شده و آداپته) بودند که به سرعت آماده شود و در حد و اندازه پسند مخاطبان عام باشد.
منابع: تاریخچه تئاتر در ایران | نوشته نعمت نعمتی
taatriha.ir