کتاب«حماسه حسینی» استاد شهید مطهری به دلیل بررسی تاریخ، ریشهها و علل و سپس پیامدهای واقعه عاشورا که با نگاه صرفاً روایی و نقلی اغلب آثار دیگر، متفاوت است، سرشار از نکتههای خواندنی و شنیدنی است. دلیل دیگر، نگاه آسیبشناسانه استاد و افشا و تبیین برخی از تحریفهایی است که درباره حماسه عاشورا صورت گرفته و نکات تازهای که در این باب گفتهاند. اینها و عواملی دیگر، موجب استقبال فوقالعاده از این کتاب شد و از نشانههای اثرگذاری آن اینکه ترجمه آن به عربی نیز با عنوان «الملحمهالحسینه» در قم چاپ شد. این درحالی است که معمولاً آثار مربوط به امام حسین(ع) از عربی به فارسی ترجمه میشود و این نیز خود نشانه اهمیت و نوآوری کتاب است.
همچنین خلاصهای از کتاب به صورت کتابی مستقل از سوی دانشگاه امام صادق(ع) در شمارگان بالایی چاپ شدهاست. ازآنجا که در بخشهای اخیر کتاب، یادداشتهایی از استاد - که اغلب در حاشیه کتاب مشهور، جنجالی و پرتأثیر «شهید جاوید» اثر مرحوم صالحی نجفآبادی نوشته شده بود - به چاپ رسید و نیز چون میان این دو استاد، دوستیها و مراودات علمی و مباحثات حوزوی (به ویژه درباره قیام عاشورا) مطرح بوده است، مرحوم صالحی نیز درصدد برآمد که ضمن دفاع از اثر و نظریه خویش و پاسخگویی به یادداشتهای انتقادی استاد، متقابلاً کتاب و نظریه استاد مطهری را نقد و بررسی کند که حاصل آن کتابی است با عنوان «نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری» در 460 صفحه که از سوی انتشارات کویر، مکرر به چاپ رسیده است.
در این گفتار، نخست خلاصهای از نظریات این دو محقق نامدار درباره علل و عوامل قیام عاشورا و سپس نقد استاد مطهری بر کتاب «شهید جاوید» و در پایان نقد مرحوم صالحی بر «حماسه حسینی» آمده و اجمالاً ارزیابی میشود.
نویسنده «شهید جاوید» معتقد است که قیام امام حسین(ع) به هدف شهادت نبوده بلکه برای تشکیل حکومت اسلامی بوده است. وی میگوید در مرحله اول قیام که هجرت از مدینه به مکه بود، امام با سرپیچی از بیعت یزید، مشغول بررسی این موضوع بود که تشکیل حکومت ممکن است یا نه. در مرحله دوم که حرکت به سوی کوفه بود، امام در پاسخ به دعوت کوفیان تصمیم به مبارزه مسلحانه با هدف تشکیل حکومت گرفته بود.
مرحله سوم قیام پس از روبرو شدن با سپاه حر است که امام سعی در جلوگیری از خونریزی و برقراری صلح شرافتمندانه داشت. در مرحله چهارم که دشمنان اقدام به تهاجم کردند، امام به مقاومت و دفاع تا سرحد شهادت پرداخت. خلاصه اینکه برای امام، پیروزی نظامی و تشکیل حکومت اسلامی در عراق، تکمیل کار امام علی(ع) و امام حسن(ع) مطلوب درجه اول، صلح شرافتمندانه مطلوب درجه دوم و کشته شدن و شهادت به عنوان امری اجتناب ناپذیر و تحمیلی، مطلوب درجه سوم آن حضرت بوده است(1).
بنابراین، رویکرد نویسنده به قیام، نه عاطفی بلکه عقلی و تحلیلی است و بر این مبنا که امام طبق روند طبیعی و علم عادی عمل میکرده است. وی منکر علم غیبی امام نبوده، اما میخواسته جنبه بشری و سیاسی قیام را بررسی کند و در این نوع نگاه، متأثر از بزرگان متقدم شیعه همچون شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخطوسی است.
درنقد کتاب «شهید جاوید»
کتاب«شهید جاوید» با این دیدگاه خاص بسیار بحث انگیز شد و با اینکه بزرگان دیگری همچون امام خمینی(ره) نیز هدف قیام امام را تشکیل حکومت اسلامی دانسته بودند(درکتاب ولایت فقیه و سایر آثار امام همچون صحیفه نور)، اما نویسنده، متهم به انکار علم امام به شهادت خود شد و خلاصه نقدهای کتبی و شفاهی بسیاری علیه او نوشته شد که بعضاً همراه با توهین و حتی تکفیر بود. مرحوم صالحی تا پایان عمر به نقدهای مهمتر و علمیتر پاسخ میگفت. از جمله کسانی که «شهیدجاوید» را نقد کردند، استاد مطهری و دکترشریعتی بودند. شریعتی هدف قیام امام را شهادت میدانست و استاد مطهری معتقد بود که هدف اصلی امام، بنابر وصیت نامه معروف ایشان، اصلاح امور از طریق احیای سیره پیامبر(ص) و علی(ع) و امر به معروف ونهی ازمنکر بودهاست.
حال اگر شرایط مساعد بود و حکومت حق به رهبری امام تشکیل میشد، این هدف به گونه بهتری تحقق مییافت، و آنگاه هم که امام به شهادت رسید، باز گامی در جهت همین هدف و افشای چهره باطل و منکر حکومت یزید بود. استاد مطهری بخشهایی از استدلالات شهید جاوید را سست و مبتنی بر مغالطه دانسته و تکیه اصلی امام را نه بر دعوت مردم کوفه، بلکه بر نفی بیعت و اقامه فریضه امر به معروف و اصلاح جامعه که اعم از تشکیل حکومت حق است دانسته و برخلاف مرحوم صالحی، اقدام مسلحانه برای تشکیل حکومت در کوفه و سرنگونی بنیامیه را دارای زمینه اجتماعی و سیاسی کافی نمیدانسته است.
مرحوم صالحی نجف آبادی در پاسخ به انتقادات استاد مطهری، در کتاب «نگاهی به حماسه حسینی» به رد انتقادات ایشان پرداخته و با لحنی محترمانه و علمی به دفاع از نظریه خویش و متقابلاً ارائه برخی از تناقضها و کاستیهای کتاب «حماسه حسینی» برخاسته و برخی از منابع استاد را از نوع همان مطالب بیاعتبار مورد انتقاد ایشان نام برده است که داوری دقیقتر میان این دو استاد و دو نظریه مهم ایشان را باید به فرصتی دیگر و مجالی مناسبتر وانهاد. در اینجا فقط این نکته را باید مورد تأکید قرار دهیم که انتقادات مرحوم صالحی، حتی اگر هم وارد باشد، اغلب در موارد جزئی است و به اصل نظریه و دیدگاه استاد شهید لطمهای نمیزند. در ادامه، چکیدهای از کتاب «نگاهی به حماسه...» مرحوم صالحی، همراه با نقدی کوتاه میآید.
خلاصه کتاب «نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری»
کتاب در چهاربخش (برداشتهای ابتدایی استاد، تناقضات در سخنان استاد، اشتباهات تاریخی استاد و اعتماد استاد به منابع بیاعتبار) تنظیم شدهاست. چنانکه گفتیم استاد شهید مطهری در کتاب «حماسه حسینی» به شیوههای گوناگون به تبیین قیام و نهضت امام حسین(ع) پرداخته و مخصوصاً در جلد سوم به شدت با تحریفات پیرامون این نهضت به طور مستدل و منطقی به مبارزه برخاستهاند.
استاد شهید در بخشی از کتاب، نظراتی انتقادی نسبت به کتاب «شهید جاوید» ابراز میدارد که آقای صالحی مولف کتاب مزبور این موضوع را بهانه قرار داده و درواقع مطالبی را به عنوان نقد نظرات استاد و درجهت دفاع از نظرات خویش به رشته تحریر درآورده است. البته مرحوم صالحی نیز تأکید کرده است که استاد مطهری اغلب مطالب این کتاب را قبلاً و در زمانهای متفاوت یادداشت نمودهاند و هنگام تدوین فرصت بازنگری مجدد نیافته و همین امر موجب شده تا استاد در پارهای از موارد دچار تناقضگویی، استنباط ابتدایی و اشتباهات تاریخی شود. اما چکیده کتاب مرحوم صالحی:
بخش اول: در این بخش «برداشتهای ابتدایی استاد» مطرح گردیده و به نظر آقای صالحی استاد مطهری فرصت بازنگری در آنها را نیافته است. که اهم آنها چنین است:
استاد: احدی نهضت امام حسین(ع) را تصویب نمیکرد.
جواب:
الف: عدم تأیید نهضت از آن جهت بود که فوق نظر عقلا است نه دون نظر آنها.
ب: اعمال و سخنان امام دلالت بر این دارد که میخواستند نظر عقلا و سیاستمداران عاقل را جویا شوند.
ج: امام به سیره جدش رسول خدا(ص) و پدرش علی(ع) عمل میکردند که در جنگها مشورت میکردند.
د: امام، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا نظر مردم کوفه را جویا شود.
و: امام، نظر خود را تحمیل نکرد، حتی بانوان را نیز آزاد گذاشت تا به رأی خود عمل کنند؛ کما اینکه فقط حضرت زینب(س) و امکلثوم به قولی فاطمه با امام همراه شدند.
ز: اگر بگوییم امام به گفته ناصحان گوش ندادند، این مطلب خواسته بنیامیه است که چنین وانمود میکردند که حرکت امام عاقلانه نبوده است.
استاد: 1 - وقتی خبر کشته شدن مسلم به امام رسید، برای او مسلم گشت که کشته خواهد شد.
2 - امام در این مرحله برای جلوگیری از جنگ هیچ فعالیتی نکردند. 3 - امام از هنگام برخورد با حر تا پایان کار، کوشش میکردند که افراد بیشتری را به صحنه جنگ بکشانند.
جواب:
1 - امام بعد از برخورد با حر حالت تدافعی داشتند و سعی میکردند به تقویت نیروهای دفاعی خود بکوشند.
2 - امام از وقتی در محاصره حر قرار گرفت تا روز عاشورا حداقل پنج بار پیشنهاد مراجعت کرد.
3 - اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشورا کوشش زیادی کردند که افراد اردوی عمر سعد را به یاری امام جلب کنند.
4 - امام سعی وافر داشتند تا خود شروع به جنگ نکنند.
5 - احتمال پیروزی امام در روز عاشورا اگر چه اندک بود ولی کاملاً منتفی نبود؛ زیرا اولاً: نیروهای امام با عشق و ایمان و بدون ترس میجنگیدند. ثانیاً: فرماندهی امام در اوج دقت و درایت همراه با قاطعیت و صلابت بود. ثالثاً: نیروهای دشمن بیروحیه و دو دل بودند. رابعاً: در بسیاری از جنگها عده کمی بر افراد کثیری پیروز شده بودند.
استاد: هیچ کس نمیگوید امام حسین(ع) نمیخواسته است تشکیل حکومت بدهد.
جواب: گویی استاد میخواهد بگوید، «شهید جاوید» برعموم گویندگان و نویسندگان و مردم حاکم بود که میگفتند: «امام حسین(ع) تعبد به شهادت کرده و خود را دانسته به کشتن داده است». شهید جاوید میخواستهاست ثابت کند که قول سیدمرتضی و شیخ طوسی که میگویند: «امام حسین(ع) میخواسته تشکیل حکومت بدهد» فراموش شدهاست. کما اینکه در کتابهای «مقصد الحسین» زاهدی قمی و «شهادت» دکتر شریعتی هم بر عدم قصد امام جهت تشکیل حکومت تأکیده شده است.
استاد: اگر یک نفر از اصحاب امام حسین(ع) به دشمن ملحق میشد، برای امام و مکتب او نقص محسوب میشد.
جواب: اولاً، طبری از ابومخنف نقل میکند که در روز عاشورا فردی به نام مرقع بن ثمامه به اردوی دشمن پیوست. ثانیاً: در جنگهای حضرت علی(ع) نیز افرادی به دشمن میپیوستند و نقصی برای مکتب آن حضرت نبود.
استاد: اگر امام حسین(ع) سپاه عظیمی داشت قیامش مقدس نبود.
جواب: اولاً امام با توجه به گزارش مسلم از کوفه و بصره صد هزار نیروی رزمنده داوطلب داشت. ثانیاً: مگر امام علی(ع) و امام حسن(ع) برای مقابله با معاویه نیروهای عظیمی بسیج نکرده بودند، آیا قیام آنان مقدس نبود؟
استاد: افرادی به امام میگفتند در سفر کوفه قطعاً کشته خواهی شد و امام میفرمودند: خودم «میدانم...».
جواب: افرادی که با سفر امام به کوفه مخالف بودند مانند ابنعباس و عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر و عبدالله بن مطیع و عمربن عبدالرحمن وعمربن لوزان، هیچ کدام به امام نگفتند شما حتماً کشته خواهی شد بلکه از خطر درگیری نظامی و امکان شکست یا امکان شهادت سخن گفتند.
استاد: مولف شهید جاوید گفته است: یکی از پیشنهادهای امام حسین(ع) تسلیم بلاشرط وی بوده است.
جواب: شهید جاوید در مورد صلح امام حسین(ع) نوشته است: «امام سه پیشنهاد داد که اگر هریک از آنها اجرا میشد بدون تردید حافظ صلح بود» که یکی برگشتن به وطن و دیگری رفتن به سرزمین دیگر و سومی حل کردن مشکل به طور مستقیم با یزید است و هرگز پیشنهاد تسلیم بلاشرط را مطرح نکرده است؛ زیرا در آن صورت آنها حتماً موافقت میکردند و من موضوع تسلیم بلاشرط را با هیجان یک عاشق دلباخته رد کردهام.
بخش دوم: این بخش با عنوان «تناقضات سخنان استاد» شامل شش تناقض است که نمونهای از آن را مرور میکنیم:
یکم - استاد: 1 - امام حسین(ع) از شروع به جنگ پرهیز میکرد. 2 - امام کوشش میکرد افراد بیشتری را جذب کند تا آنان نیز در نبرد حضور داشته باشند. 3 - امام حسین درصدد به دست گرفتن حکومت و زعامت بود.
جواب: چگونه ممکن است امام هم از جنگ پرهیز نماید و هم بخواهد که خون بیشتری ریخته شود و هم به فکر حکومت باشد؟
دوم - استاد: 1 - اگر به عمل امام جنبه فوق انسانی بدهیم نمیتوان به او اقتدا کرد. 2 - امام حسین بر مبنای جنبه مافوق بشری، زنان را در سفر کوفه همراه خود برد.
جواب: خود استاد در جایی میفرماید: هراندازه درباره نهضت امام حسین(ع) از جن و ملک و خواب و بیداری و دستورهای خصوصی زیاد گفته شود این نهضت را بیمصرف میکند. ولی در اینجا از دستوری که امام در عالم رویا از پیامبر گرفته است سخن میگوید. ضمن اینکه این حدیث هم اعتبار ندارد.
سوم - استاد: 1 - مردم کوفه(لشکریان ابنسعد) از شیعیان علی(ع) و امام حسین(ع) را شیعیان کشتند. 2 - لشکریان ابنسعد، دشمنان علی(ع) بودند.
جواب: آنچه مسلم است نه اینکه همه لشکریان ابن سعد از شیعیان علی(ع) بودند و نه همه آنها از دشمنان آن حضرت شمرده میشدند.
چهارم- استاد: 1 - صد هزار نفر از مردم کوفه نامههای دعوت امام حسین(ع) را برای قیام امضاء کردند.
جواب: معلوم نیست همه جمعیت کوفه آیا به صدهزار نفر میرسیده است یا نه؟
بخش سوم:اشتباهات تاریخی
اول- استاد: امام حسین(ع) هنگام خروج از مکه آیه «فخرج منها خائفاً یترقب» را خواند.
جواب: این آیه را امام هنگام خروج از مدینه تلاوت کردند.
دوم- استاد: بعد از رسیدن خبر قتل مسلم، امام به بنی عقیل فرمود: قتل مسلم برای شما کافی است. برگردید! ولی بنی عقیل نپذیرفتند.
جواب: این موضوع را امام در غروب روز تاسوعا فرمودند.
سوم- استاد: شمار یاران امام که بعد از رفتن اعراب باقی ماندند شاید از بیست نفر بیشتر بود.
جواب: شیخ مفید تعداد اصحاب امام را هفتاد و دونفر، مسعودی شصت و یک نفر، مروج الذهب صدوپنجاه نفر و روایتی از امام باقر(ع) یکصد و چهل و پنج نفر ذکر کردهاند، هیچ منبعی بیست نفر نگفته است.
چهارم- استاد: ملای رومی گفته است: «عمروبنعبدود» آب دهن به صورت حضرت علی(ع) انداخت.
جواب: داستان ملای رومی در مورد جوانی است که بعداً همراه پنجاه نفر از اقوامش مسلمان میشود، در حالیکه عمروبن عبدود مرد مسنی بوده که در آن جنگ کشته میشود.
بخش چهارم:برخی از سخنانی که استاد از منابع بدون اعتبار نقل فرمودهاند:
1 - امام به قاسم بن حسن فرمود: تو هم فردا پس از آنکه مبتلا به بلای سختی میشوی شهید خواهی شد.
2 - استاد حدیثی طولانی از ام ایمن نقل میکند که دارای اعتبار نیست.
3 - اسرا در خواست کردند از قتلگاه عبور کنند.
4 - پاهای امام سجاد را به زیرشکم مرکب بستند.
5 - اسرا خود را از مرکبها به روی زمین انداختند.
نقدی بر کتاب «نگاهی به حماسه حسینی»
1 - استاد مطهری اغلب برای مخاطب عام میگفت و مینوشت به طوری که در پای منبر او از دانشجو و طلبه گرفته تا استاد دانشگاه و مردم کوچه و بازار، هرکس به قدر تشنگی از این دریا میچشید؛ لذا استاد ابعاد گوناگون این نهضت را مورد مداقه قرار میدادند، در حالی که سخنان مرحوم صالحی را که بیشتر جنبههای سیاسی، اجتماعی نهضت امام را شامل میشد فقط عده خاصی در مییافتند و همین امر باعث شد که به قول خودشان «مردم قربتاً الی الله به او سنگ بزنند»، که چرا قیام چند جانبه امام را از بعد زمینی و بشری بررسی کرده است.
2 - مرحوم صالحی عنوان یکی از فصول کتاب را «تناقضات در سخنان استاد» گذاشته است، در حالی که شیوه استدلال استاد در هر مطلب چنین است که تمامی اقوال مربوط به آن موضوع را بررسی میکند. آقای صالحی بدون در نظر گرفتن این موضوع، سخنان استاد را که در موقعیتهای مختلف و به مناسبت خاصی ایراد فرمودهاند، به عنوان تناقض قلمداد کرده است.
3 - در کتاب مرحوم صالحی طوری وانمود شده است که گویی «حماسه حسینی» پر از اشتباهات تاریخی، تناقض و برداشت ابتدایی است. حال آنکه چنین نیست و کل این اشکالات حجم اندکی از آن کتاب است.
4 - برخی از مطالب استاد مانند: «قدرت فوق بشری امام»، «داشتن علم لدنی»، «مشورت با اطرافیان» و موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» و از همه مهمتر «تشکیل حکومت توسط امام» از مواردی هستند که جای تفسیر و برداشتهای متعدد دارند؛ لذا استادمطهری در شرایط مختلف و با توجه به موقعیت، بُعدی از آنها را مطرح مینمایند که آقای صالحی پنداشتهاند استاد از ابعاد دیگر قضیه غافل بودهاند.
5 - بیتردید اگر استاد مطهری مجال کافی مییافت که براساس یادداشتها و مطالعات و تأملات خویش کتابی پیراسته و پیوسته از خویش برجای گذارد، امروزه با متنی به مراتب کاملتر و متقنتر روبرو بودیم، اما اساس نظریه ایشان و دلایلش همچون آثار دیگرشان عمدتاً محکم و عالمانه و دقیق است و شایان هرگونه مداقه و تأمل، و اگر هم برخی اشکالات وارد باشد، جزئی است؛ نظیر این که آیا مردم کوفه آن قدر با سواد بودند که در مدت کمتر از 4ماه 18000 نامه به امام حسین(ع) بنویسند. البته این نکتهای است که استاد مطهری نه در کتاب حماسه حسینی، بلکه در «سیری در سیره ائمه اطهار(ع)»(2) اظهار داشتهاند. چنانکه میبینیم بر فرض مخدوش بودن، به اصل مطلب که تعداد نامهها قابل توجه بوده ضرری نمیرساند.
6 - استاد مطهری در کتاب «حماسه حسینی» مباحث جامع و کاملی پیرامون قیام و نهضت حسینی ارائه دادهاند که تا این زمان، کم نظیر و گاه بینظیر است و حتی شعر معروف محتشم کاشانی را فرافکنی از توجه به عامل سیاسی - اجتماعی به عالم طبیعت قلمداد نمود. نیز طرح موضوع تشنگی امام را دستآویز برخی منبریها برای گریاندن بیشتر مردم دانستند. در این میان اشکالاتی نیز بر «شهید جاوید» داشتند که سالها هیچ منتقدی نتوانست بر این گفتهها کوچکترین ایرادی وارد آورد. درواقع استادمطهری توانست با طرح این گونه مباحث، امام حسین(ع) و نهضت او را از جایگاه غیرقابل دسترس به محیط اجتماع وارد نماید؛ ضمن این که قداست آن را نیز محفوظ داشت. بیسبب نیست که حضرت امام خمینی(ره) آثار استاد مطهری را بدون استثناء خالی از هر عیب و ایرادی میدیدند. اما مرحوم صالحی با ورود به ریز مباحث و عمده کردن برخی موضوعات مورد مناقشه، گاه کل مطالب را زیر سؤال بردهاند.
7 - استاد مطهری گذشته از اینکه یک محقق، فیلسوف و فقیه بود، مصلح اجتماعی نیز بود؛ لذا طبیعی است که در طرح مباحث خود، نگاهی هم به جامعه داشته باشند و پیامد هر بحث را پیشبینی نمایند؛ در حالی که مرحوم صالحی صرفاً به تحقیق و اصول علمی میاندیشید.
8 - جای هیچ گونه شک و شبهه نیست که آن مرحوم صالحی از روی حسننیت و علاقه به امام حسین(ع) درصدد پاسخگویی به مطالب استاد مطهری برآمدهاند و در همه حال از استاد شهید با کمال احترام و ارادت یاد کردهاند. بنابراین، اینگونه احتجاجات همواره مبارک و موجب تنویر افکار بوده است
پانوشتها:
1 - صالحی نجفآبادی، نعمتالله،شهید جاوید، صفحه 159.
2 - مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمهاطهار، انتشارات صدرا، ص90.