امام جعفر صادق (ع) در17ربیع الاول سال 83 هجری در مدینه چشم به جهان گشود .نام ایشان جعفر، کنیه ایشان ابوعبدالله ولقب آن بزرگوار صادق میباشد. پدر ارجمند ایشان امام محمد باقر (ع) و مادر گرامی شان (ام فروه) نام دارد.
امام صادق (ع)در سال 114به امامت رسیدند. دوران امامت آن بزرگوار مصادف با اواخر حکومت امویان واوایل حکومت عباسیان است.
خلفایی هم چون هشام بن عبدالملک، ولیدبن یزیدبن عبدالملک، عبدالله بن محمدمشهور به سفاح، یزیدبن ولیدبن عبدالملک وابوجعفرمشهور به منصور دوانیقی معاصر وی بودهاند.
در خصوص شخصیت گرامی امام صادق (ع)باید گفت: در علم، عبادت وپرهیزگاری برتر از وی نه چشمی دیده ونه هیچ گوشی وصفی شنیده است. پیشوایی بزرگ که به حق بنیاد استوار معارف اسلام به دست ایشان ریخته شد وبه صورت روز افزون توسعه یافت.
حضور شخصیتهای متعدد از مذاهب فقهی گرفته تا فلاسفه وطلابی مانندحسن بصری موسس مکتب فلسفی بصره و واصل بن عطا موسس مذهب معتزله در مکتب درس امام صادق(ع) نشان از عظمت علمی ایشان دارد.
به دلیل شرایط خاص زمان امام صادق (ع) یعنی گرفتاری درونی بنی امیه و کمتر شدن اختناق وشعار طرفداری از خاندان پیامبر توسط بنی عباس فشاری از سوی این دو حکومت مطرح نبوده ودوران آرامش وآزادی نسبی پدید آمد به همین جهت بستر مناسب برای فعالیت علمی وفرهنگی فراهم شد. علاوه بر این شرایط ویژه ی دوران امام صادق (ع) نیز به گونهای بود که شور وشوق علمی بی سابقهای در جامعه اسلامی پدید آمده و رشد علوم مختلف از جمله علم قرائت قرآن، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه، علم کلام، طب، فلسفه، نجوم و ریاضیات منجر به بروز سوالاتی گردیده بود که پاسخگویی امام (ع)را میطلبید.
امام صادق (ع)به همین جهت از فرصت به وجود آمده استفاده کرده واقدام به تاسیس حوزه وسیع علمی ودانشگاه بزرگ جعفری کردند و توانستند شاگردان برجستهای چون هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، مومن طاق، جابر بن حیان و......را تربیت کنند.
در وسعت دانشگاه امام صادق (ع)همین بس که (حسن بن علی بن زیاءوشاء)از شاگردان امام رضا (ع) گفته است: در مسجد کوفه 900 نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد حدیث نقل میکردند.
نباید از ذکر این نکته غفلت کرد که تاسیس دانشگاه جعفری از سوی امام صادق (ع)به وضوح به دستگاه خلافت نشان داد خلفا از دانش دین بهرهای ندارند و این به عنوان مهمترین دلیلی است که حق حکومت کردن را از آنان سلب میکند، زیرا مردم بر اثر جهالت رهبران و زمامداران بی اطلاع دچار انحراف گشته وبه راهی جز خدا میروند.
امام صادق (ع) گرچه در ابتدای امر امامت خطری از طرف عمال حکومتی احساس نمیکردند ولی پس از چندی رویاروی دو جبهه بسیار قوی قرار گرفتند. جبهه اول، عقاید ومذاهب گمراه ومختلف که هر دسته برای اثبات دعاوی خود دلایلی داشتند وجبهه مهمتر سیاستمداران بنی عباس که قدرت علمی علوی را مانع حکومت کردن خویش میدانستند.
البته در دوران سفاح نخستین خلیفه عباسی که بسیار کوتاه حکومت کرد فشار کمتری به خاندان پیامبر تحمیل شد اما با روی کار آمدن منصور دوانیقی فشارها شدت یافت. از آنجا که منصور مدت نسبتا طولانی یعنی حدود 21سال حکومت کرد و معاصر با امام صادق (ع) بود از تحرک وفعالیت سیاسی امام سخت بیمناک گشت.
منصور از ترس اینکه مبادا مردم حجاز گرداگرد جعفربن محمد جمع شوند و رشته سلطنت بنی عباس را از هم بگسلانند گاه وبی گاه امام صادق (ع) را به سرای خود دعوت میکرد. به نقل از سید بن طاووس منصور بیش از 8 بار امام را احضار کرده وهر بار با کشیدن نقشهای در پی سوء قصد به جان آن حضرت بود که امام (ع)هر بار بنا بر مشیت الهی نجات یافتند
اما پس از آنکه منصور خود موفق به شهادت امام نشد به والی خود در مدینه مکرر دستور داد که جعفر بن محمد را مسموم کند. والی مدینه نیز به این امر مبادرت کرده و زهری در انگور نموده به آن حضرت خورانید.
به این ترتیب در سال 148هجری قمری ششمین چراغ هدایت شیعیان امام صادق (ع)در سن 65سالگی دیده از جهان فرو بست. ایشان در قبرستان بقیع ودرکنار مرقد پدر بزرگوارشان به خاک سپرده شدند.
نمونهای از وصیت امام صادق(ع) به شیعیانش:
ای دوستان وپیروان امانات را به صاحبش رد کنید اگرچه نیکوکار ویا بدکار باشد واسرار وعلوم و رموز دانش وبینش را به کسانی که اعتماد دارید بسپارید.
اگر هر یک از شما پارسا وپرهیزگار شد، راستگو و درست کردار گردید، امانت را ادا کرد، حسن خلق و معاشرت نیکو با مردم داشت، آن کس را جعفری میتوان گفت. برای من هم گوارا و پسندیده است که پیروان من به این خصال آراسته باشند که این شرایط جعفری بودن است.
زهراسمیعی