او پس از تکمیل دکتری خود در ژاپن به دانشگاه یوتا در آمریکا رفت و در رشته مدیریت آموزشی دکتری گرفت. در سال ۱۹۹۲ در دانشگاه کلرادوی جنوبی به عنوان استادیار آموزش زبان و فرهنگ ژاپنی استخدادم شد. در سال ۱۹۹۵ به ژاپن بازگشت و تدرس را در کالج روابط بین الملل آغاز کرد. او هم اکنون به عنوان دانشیار در این دانشگاه مشغول به تدریس دروس آموزش و توسعه، نظام های آموزشی، مهارتهای حرفهای معلمان و زبان انگلیسی است. گپ و گفتی با او درباره شرایط آموزش در ژاپن:
-
مایلید از شرایط ورود به دانشگاههای ژاپن و از مزایا و موانع ورود به آنها شروع کنیم؟
بله حتما. کسانی که از دبیرستان فارغالتحصیل میشوند از جنبههای مختلف به دانشگاه نگاه میکنند، بعضی از منظر کسب درآمد، بعضی از جهت شغل و موقعیت شغلی و کسانی هم از جنبههای دیگر. بسته به اینکه شما چه هدفی دارید دانشگاهتان را انتخاب میکنید و دانشگاهها هم، بسته به نوعشان، شیوههای مختلفی برای انتخاب و جذب دانشجو دارند. بیشتر دانشگاهها امتحان ورودی برای انتخاب دانشجو برگزار میکنند. به همین دلیل صحبت کردن در باره موانع ورود به دانشگاهها چندان آسان نیست.
در ژاپن چهار شیوه ورود به دانشگاه وجود دارد: یکی از راههای ورود به دانشگاه از طریق آزمونهای متمرکز ملی است. البته همه دانشگاهها، مقصودم دانشگاههای خصوصی است، ملزم به برگزاری این آزمون نیستند. تا سال ۲۰۰۶ درواقع ۷۴۴ دانشگاه در ژاپن وجود دارد، ۸۷ دانشگاه ملی (دولتی) و ۸۹ دانشگاه ریاستی / شهری و ۵۶۸ دانشگاه هم خصوصی بودهاند و هر کس که بخواهد به دانشگاه ملی برود باید در کنکور متمرکز شرکت کند.
دانشگاههای خصوصی، بعضیشان آزمون اختصاصی خو د را نیز دارند و در باره نتیجه کار هم تصمیم میگیرند. برخی دانشگاههای خصوصی هم هستند که از نتایج امتحان متمرکز استفاده میکنند.
البته و به هر حال، داوطلبانی که در آزمون متمرکز شرکت میکنند پس از به دست آوردن حداقل نمره قبولی و عبور از سیستم آزمون متمرکز باید در امتحانات اختصاصی هر دانشگاه هم حاضر شوند. مقصودم این است که هر دانشگاه یک حداقل برای نمره قبولی در آزمون متمرکز دارد، بعد از آن امتحان خاص خود را هم برگزار میکند.
راه دیگر ورود به دانشگاه، ارائه توصیهنامه از طرف دبیرستانهاست. هم دانشآموزانی که نمرههای بالایی در دبیرستان به دست آوردهاند میتوانند خود را برای پذیرفته شدن پیشنهاد بکنند و هم اینکه ممکن است دانشگاههای خصوصی از مدارس بخواهند که دانشآموزان خوب خود را توصیه کنند.
یک شیوه دیگر هم اقدام از طریق اداره پذیرش است. البته این شیوه، که اصلش آمریکایی است، الان خیلی مرسوم نیست و به صورت استثنایی انجام میشود. به طور معمول دانشآموز باید قابلیت ویژهای داشته باشد تا از این طریق اقدام کند، برای مثال در درس، ورزش یا یک مهارت و هنر عالی باشد. ریشه این کار هم به جذب دانشآموزان نخبه بر میگردد و اینکه دانشگاههای خوب سعی میکنند دانشآموزان نخبه را جذب کنند، ولی تعداد چنین دانشآموزانی طبعا محدود است و بنابراین ممکن است از این طریق، اما به دلایل دیگری هم، دانشجو پذیرفته شود.
بنابراین با توجه به شیوههای مختلف انتخاب دانشجو و سطوح مختلف دانشگاهها به لحاظ علمی و اعتبار، نمیتوان بهصورت کلی در باره تمام دانشگاههای ژاپن صحبت کرد و اینکه چنین یا چنان هستند، به همین ترتیب نمیتوان به یک نحو هم در باره دانشجویان صحبت کرد. در واقع بستگی به این دارد که شما میخواهید با کدام هدف مثلا موقعیت اجتماعی، یادگیری و شغل، به کدام دانشگاه بروید.
- آن طور که از مطالعه رسانه های ژاپنی پی بردم فقط تنوع شیوههای جذب دانشجو الزاما به معنای علاقه زیاد به دانشجو شدن در اینجا نیستو حتی کسانی از وجود یک بحران در زمینه جذب دانشجو در ژاپن صحبت می کنند. موضوع چیست؟
درست میگویید، اکنون دانشآموزان ژاپنی خیلی علاقهمند به رفتن به دانشگاه نیستند. در دهه ۱۹۵۰ تعداد دانشگاههای ژاپن کم بود و تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد دانشآموزان میتوانستند وارد دانشگاه شوند. اکنون ۵۰ درصد فارغالتحصیل دبیرستان به دانشگاه میروند. این در حالی است که ظرفیت دانشگاهها بیش از این تعداد است. هم علاقه دانشآموزان به دانشگاه کم شده و هم
جمعیت ۱۸ ساله کاهش یافته است. به این ترتیب ما با ظرفیت خالی در دانشگاهها مواجه هستیم. البته این همه مسئله نیست، از یک طرف بعضی دانشگاهها، که بر اساس برآوردها تعدادشان حدود ۱۵۰ و متشکل از دانشکدههای مختلف هستند هم با کمبود دانشجو مواجهند و از طرف دیگر بعضی دانشگاههای خوب و معتبر با تعداد بسیار زیادی متقاضی ورود. در واقع دانشگاههای خصوصی الان دنبال دانشجو و صید آن میگردند. دولت هم میگوید که اگر همه هم بخواهند میتوانند دانشجو شوند.
- چرا این علاقه به دانشگاه کم شده؟
جامعه ژاپن در حال تغییر است، مضمونها و شیوههای یاد دادن هم در حال تغییر هستند. شما وقتی با یک دانشآموز ده ساله صحبت میکنید ممکن است متعجب شوید که چقدر خوب در باره دانش پایه مثلا در حوزه اقتصاد و مالیات میداند. در حالی که در نسل من امکان نداشت شما بچهای ده ساله را ببیند که این قدر خوب در باره مالیات میداند. دلیل هم این است که خانوادهها در باره این موضوعات صحبت میکنند. نتیجهاش هم این شده که نوجوانها در باره مسائل جدیتر با پختگی بیشتری صحبت میکنند. در عین حال در ژاپن همه راهها دیگر به دانشگاه ختم نمیشود. از نظر جوانها سرمایهگذاری روی منابع انسانی معنا و راههای تازهای یافته است. مقصودم این است که کاهش تعداد متقاضیان دانشگاه الزاما به معنای ناتوانی یا شکست نظام آموزش دانشگاهی نیست. علت را باید در تحول جامعه هم جستوجو کرد.
- نسبت جنسیتی دانشجویان در دانشگاههای ژاپن چگونه است؟
در رشتههای مهندسی تعداد دانشجویان دختر کم است. بیشتر دختران رشتههای علوم انسانی را انتخاب میکنند و در این رشته نزدیک به ۵۰ درصد سهم دختران است. برای مثال در دانشگاه من که بر فرهنگ متمرکز است، حدود ۵۰ درصد دانشجویان دختر هستند. در قوانین استخدامی ژاپن، تفاوتی بین زنان و مردان نیست، اما در واقعیت تبعیضهایی میان زنان و مردان وجود دارد، برای مثال دستمزد زنان کمتر از مردان است. بسیاری از زنان ژاپنی نیز مایل نیستند که پس از ازدواج کار کنند. بخشی از این موضوع به مادر شدن آن ها مربوط می شود و بخشی هم به زمینه های فرهنگی.
- ژاپن در چشم جهانیان خانه تکنولوژی است؛ در دانشگاهها چطور؟ دیجیتالیسم بر دانشگاه حاکم است؟
من پانزده سال در ایالات متحده بودم. میدانید که آنجا دانشگاهها بخشهای توسعه فناوری دارند. این کار را از دهه هشتاد به آرامی آغاز کردند. در دهه نود هم این روند به صورت جهشی در آن کشور ادامه پیدا کرد. اما اینجا هنوز این روند کند است
- ظاهرا از آن ارتباط تنگاتنگ دانشگاه و صنعت در دهههای پیشین هم دیگر خبری نیست و دیگر از جوشش نامها و برندهای معتبری که حاصل همین ارتباط بود چیزی به چشم نمیخورد
بله یک چنین ارتباط تنگاتنگی در ژاپن وجود ندارد. اساسا کاربرد فناوری در ژاپن سریع نیست. یک مثال میزنم: ما در مدارس ژاپن کامپیوتر و اتاق کامپیوتر داریم، دانشآموزان از این وسیله بسیار زیاد استفاده میکنند ولی فرایند انتشار استفاده از کامپیوتر میان معلمان بسیار کند است؛ بسیار کند برای معلمان و بسیار تند برای دانشآموزان. راستش را بخواهید، وقتی به دقت به مدارس نگاه می کنم می بینم که معلمان واقعا علاقهمند به یاد گرفتن کامپوتر نیستند. در سال ۲۰۰۳ تحقیقی در زمینه نگرش معلمان نسبت به آموزش انجام شد. این پژوهش نشان داد که معلمهای ژاپنی بهاندازه کافی به نقش فناوری در آموزش باور ندارند. البته ۶۰ درصد پاسخگویان، مدیران مدارس بودند که بیش از ۵۰ سال سن داشتند. معنی این حرف این است که معلمان مسن علاقهمند به فناوری نیستند. در مقابل، ۶۰ درصد مدیران موضوع مهم برایشان بزهکاری نوجوانها و آزار و اذیت بچهها در مدرسه بود.
- در دنیای معاصر بحث شکاف دیجیتال؛ بین کشورهای توسعه یافته و روبه توسعه، یا بین شمالیها و جنوبیها مطرح است، میشود نتیجه گرفت اینجا چنین شکافی بین دانشآموزان و معلمان وجود دارد و اگر هست پیامدهای آن چیست؟
ببیند ما در نگاه اول طبعا متوجه رابطه دانشآموز با ابزار میشویم. میبینیم که دانشآموز و دانشجویان چقدر با علاقه با کامپیوتر کار می کنند و کمتر به دلیل اصلی آن فکر میکنیم. اینکه آیا کنجکاوند، می خواهند بدانند که کامپیوتر چیست و از آن سر دربیاورند و یا چیز دیگری. من خودم همیشه به دانشجویان توصیه میکنم اول به این فکر کنند که چرا از کامپیوتر استفاده میکنند. من به آن ها توصیه میکنم حتما از این فناوری استفاده کنند و به من بگویند از آن چه استفاده ای کردهاند. به آنها میگویم اگر شما چیزی یاد بگیرید و چیزی به دست بیاورید آدم خوشبختی هستید، اما از همه چیز مهم تر دانستن این است که چرا از این فناوری استفاده می کنید. البته به هیچ وجه به آن ها نمی گویم که از این فناوری استفاده نکنید یا این نوع از کامپیوتر استفاده کنید. من به آنها نمی گویم چه چیز را ببینند و چه چیز را نبینند، بلکه به آنها میگویم تلاش کنید درست ببینید.
- من جوابم را نگرفتم؛ اچازه بدهید به شکل دیگری آنرا مطرح کنم. اگر دانش اموزی ببیند که معلمش با فناوری آشنا نیست، چطور می تواند او را قبول کند؛ طبیعی است که به او دیگر توجه نمیکند، به عبارت بهتر مشکل فقط وبگردی دانشجویان نیست
حق با شماست، اما یک نکته هم در عمل وجود دارد. وقتی من ازدانشجویانم میخواهم که گزارشی تهیه کنند و میبینم بخش زیادی از آن گزارش، صرفا کپی اطلاعاتی است که در اینتر نت وجود دارد، آن وقت چه باید کرد، آن هم کپی انبوهی از اطلاعات اینترنتی که الزاما به درد بخور هم نیستند. این، مرا نگران میکند.
- اما به اعتقاد من آن ها حق دارند برای رساله ها و یا برای پروژههایشان در طول ترم از این امکان استفاده میکنند، مگر حتما باید مثل دورههای من و شما به دهها کتابخانه سر بزنند؟ خب وقتی با یک کلیک به منابع مورد نظرشان میرسند چرا نباید این کار را بکنند؟ وقتی سایت آمازون؛ کتابهایش دیجیتال خودش را قابل جستجو کرد، یک انقلاب بود. جستجو در اینترنت فرصت مرور ادبیات را به دانشجویان میدهد ...
من با بحث شما به هیچ وجه مخالف نیستم. من هم به فرایندهای دانشپایه معتقدم و با آنها موافقم. جمعآوری اطلاعات و ایجاد پایگاههای داده و اطلاعات حتما کار خوبی هست و امکان میدهد که در عرصه دانش به هم نزدیکتر شویم. من با این مخالفم که دانشآموز یا دانشجو با هر چه مواجه می شود فکر کند اطلاعات است. در حالی که او به نویسنده و تهیهکننده اطلاعات هم باید فکر کند. متأسفانه این جنبه موضوع به دانشجویان و دانشآموزان یاد داده نمیشود. آنها از کار با اینترنت خیلی چیزها عایدشان میشود، این درست است، اما آیا متوجه اهمیت اطلاعات هم میشوند، متوجه این هم میشوند که چقدر سوگیری در پس اطلاعات وجود دارد، چرا باید این اطلاعات را داشت و اساسا این اطلاعات به چه دردی میخورند؟ ما به آنها کار کردن با کامپیوتر را یاد میدهیم، اما این به تنهایی کافی نیست.
من میدانم که رسانهها تا پیش از این در اختیار دولت و نخبگان بودهاند. اینترنت واقعا امکان یک انقلاب در حوزه دانش انسان را فراهم کرده است. اما معنای این انقلاب تنها افزایش دانش نیست، بلکه معنای آن ارتقای هوشمندانه دانش برای شناخت جهان واقعی است. ما باید کمک کنیم که دانشجو و دانش آموزان از این توانایی هم برخوردار شوند.
- آنچه شما میگوئید نیاز دانشجو به سواد رسانهای است؛ اما من فکر میکنم این سواد را هم باید معلمان به دانشجویان منتقل کنند؛ اما چون متاسفانه رسانه های مدرن را نمیشناسند از این کار هم باز ماندهاند و لذا دانشجویان عمدتا درس خواندن در کشورهای دیگر را انتخاب می کنند که ممکن است الزاما درست هم نباشد. به همین حاطر است که فرضا شرکتی مثل مایکروسافت دانشجویان ژاپنی و سایر کشورها را جذب می کند و دانشگاههای شما خالی میمانند
به موضوع جالبی اشاره کردید. شما همین الان در توکیو تعداد فراوانی هندی را میبینید که به راحتی ژاپنی صحبت میکنند و یا در ژاپن برای شرکت های ژاپنی کار میکنند، شرکتهای آن ها ژاپنی هستند و به همه جای جهان دسترسی دارند. از این منظر، جامعه ژاپن، بین المللی تر شده است.
- من فکر میکنم، بازار کار یا شرکتهای بینالمللی مقصر نیستند و نیروی عجیب و غریبی هم ندارند، بلکه موضوع عمدتا به قصور نظامهای آموزشی دانشگاهی و عقب ماندن آنها از تحولات مربوط میشود
من هم به آنچه گفتید فکر میکنم واز خودم میپرسم برای مثال ده سال دیگر چند دانشجوی ما اگر بخواهند میتوانند برای بیل گیتس کار کنند. ساده تر از این، اساسا چند درصد دانشجویان ما میتوانند انگلیسی صحبت کنند. این درست است که جوان ژاپنی خیلی زیاد کار می کند، اما این تمام موضوع نیست، کار یک جبنه موضوع است و انگیزه برای حضور در فرایندها جبنه مهم تر. اگر شما برای مثال از من بپرسید که آیا ده سال دیگر ۵۰ درصد دانشجویان ژاپن آمادگی خواهند داشت که در عرصه ها و سطح های بینالمللی کار کنند، پاسخ من منفی است. ما تلاش میکنیم، ولی خیلی به نتیجه و حاصل کار فکر نمیکنیم. در واقع فرایندها از پیامدها برای ما مهمترند. باید بیشتر تلاش کنیم و یکی از موضوع های تلاش هم آموختن زبان انگلیسی است. ما باید به این فکر کنیم که چرا دیگران انگیزه یاد گرفتن زبان ژاپنی را دارند، اما ما چنین انگیزه ای نداریم. این یکی از چالشهایی است که دولت ژاپن باید به فکر آن باشد.
- اما من از زاویه دیگری به موضوع نگاه میکنم. شما هیچ تحول نظری و تئوریک در عرصه دانشگاهی موجود نمیبینید. من فکر می کنم نظام های اموزشی هنوز به شکل کلاسیک به پدیده فرایند کارنگاه میکنند حال آنکه اساسا خود فرایند کار دستخوش پردازش شده است و به طبقه بندی قدیمی نیروی کار به یقه سفیدها و یقه آبی ها یا همان کارگران و مدیران؛ اکنون جمعی به نام یقه طلاییها هم اضافه شده که تخصص خودشان را بدون موانع زمانی ومکانی ارائه میکنند، چون مهارت چنین اموری را دارند و به مهارتهای مرتبط با محیط وب مسلح هستند. متاسفانه نظامآموزشی هنوز این یقه طلاییها را ندیده است، اما کمپانیهای بینالمللی مثل مایکروسافت نه تنها آنها را دیدهاند؛ بلکه همه سالههم با برپایی آزمونهای تخصصی آنها را وارد شرکت خودشان میکنند.
من با این بحث موافق هستم و فکر میکنم موضوع بسیار مهمی هم هست، اما موضوع زبان را هم مهم میدانم، از طرف دیگر منتقدین میگویند دیگران باید بیایند ژاپنی یاد بگیرند.
- نگران هویتشان هستند؟
ببینید ما باید به تفاوت ابعاد گوناگون فعالیت دولت با جنبه های گوناگون فعالیتهایی که مردم دارند یا می توانند داشته باشند توجه کنیم. اندیشه مردم به مرور زمان تغییر میکند. میدانید که ما در ژاپن بیش از آزادی از هارمونی و هماهنگی میگوییم. ما به ترکیب عقاید علاقهمندیم و نگرانیم که آزادی زیاد، آزاردهنده باشد. الان حکومت مدعی است که ژاپنیها دارند هویت خود را از دست میدهند و بنابراین باید این هویت را اعاده کرد. در حالی که اتفاقا به لحاظ تاریخی خاطره بدی از مطرح شدن بحث هویت ژاپنی داریم. مقصودم سالهای قبل از جنگ جهانی است. از نظر من، هویت، موضوع مهمی است، اما منشأ هویت و هویت ملی در یک جامعه دموکراتیک مردم هستند نه حکومت. ما باید در فضای دموکراتیک زندگی کنیم تا هویت دموکراتیک مان شکل بگیرد. مردم امکان خلق هویت را دارند و ا گر حکومت ژاپن در این زمینه زیاد مداخله کند به نتیجه نخواهیم رسید. ما به تلاشهای فردی بسیاری برای فهم این که فرهنگ ژاپنی چیست، احتیاج داریم. ما باید فرهنگمان را دوباره ارزیابی و راههای تداوم آن را پیدا کنیم.
- فرایند مورد نظر شما تا حدودی جبری است و وقتی با مرگ زمان و مرگ فاصله، جهان به اندازه صفحه ماوس کوچک شده نه تنها تکثر که شاهد نوعی همگرایی و اختلاطی شدن و چندگونگی شخصیت افراد هم هستیم. این پدیده را در جوانها بیشتر میتوان دید؛ این وضعیت به بروز شخصیتهای چندگانه میانجامد. مردمی که فرضا لباس آمریکایی میپوشند اما ایرانی یا ژاپنی میاندیشند. این فرایند را در چین هم میتوان دید. به گمان هیچ چیز به نفع هیچ حریانی مثلا غرب یا شرق تثبیت نشده و در مرحله گذار به سر میبریم. به گمانم درست نیست که دانشجو را با صفت و برچسب مواجه کنیم، آنها به سبب کوچک شدن جهان در عرصه ارتباط، در حال تجربه وضعیت جدید هستند، در دوره گذار هستند و هر لحظه هم ممکن است به شرایط هویتی، فرهنگی و اجتماعی خود بازگشت کنند.
من هم فکر می کنم اگر ما به فرهنگهای دیگر توجه داشته باشیم شانس بیشتری برای حفظ فرهنگ خود ایجاد خواهیم کرد. حذف فرهنگهای دیگر کمکی به ما نمیکند. به همین خاطر هم به دانشجویانم گوشزد میکنم حتما به خارج بروند و جهان را ببینند. به نظر من اینکه آیا آنها به ژاپن باز خواهند گشت یا نه موضوع اصلی نیست. آنها باید بدانند که با اتکاء به گذشته میتوانند خود را معنا کنند و درعین حال باید مرتب فرهنگ خود را مورد بازبینی قرار دهند. آنها نه تنها باید این کار را انجام بدهند، بلکه باید دلیل آن را بهدرستی هم بدانند. دلیل این امر هم موضوعاتی است که شما به آن ها اشاره کردید.
- طرح اصلاح نظام آموزشی ژاپن الان در چه مرحلهای است؟
نخست وزیر ژاپن شینزو آبه شورایی را مسول بازبینی اجرای برنامه درسی ملی و مشکلات آموزش مدارس کرده. این شورا، هم تجدید نظر در برنامه درسی ملی را دنبال میکند یک گزارش هم داده که تاکیدش بر پرورش حرفهای معلمان است