دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۵ - ۰۷:۴۸
۰ نفر

با سید جمال الدین دین پرور، روحانی شصت و هفت ساله، که اینک مدیر بنیاد نهج البلاغه است، در دفتر کارش در مسجد اعظم تجریش قرار گفت وگو گذاشتیم.

حجت الاسلام دین پرور فقه و اصول و فلسفه را در حوزه علمیه قم تحصیل کرده است. عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران، نمایندگی رهبری در دانشگاه امام حسین(ع) و نیز عضویت در هیأت امنای همان دانشگاه از جمله مسئولیت های او بوده است. همچنین تحقیق و تألیف و تلاش در بنیاد بین المللی نهج البلاغه اکنون اهم فعالیت های او را شامل می شود. نسبت میان تعالیم علوی و انسان معاصر، کاستی  ها و برجستگی های پژوهش در باب سیره و شخصیت امام علی(ع) از جمله موضوعاتی است که در این گفت وگو طرح شده است.

  • آن گونه که مستحضرید، امروزه پژوهش درباره امام  علی (ع) از مرزهای شیعی و اسلامی فراتر رفته و در واقع امام علی(ع) جلوه ای بیش از یک امام معصوم پیدا کرده است و اگر بتوانیم تعبیر درستی بکنیم، فارغ از جنبه های رسمی شریعت که فقه باشد، اسلام و تشیع با نام علی بن ابیطالب(ع) شناخته می شود، شما فکر می کنید پژوهش هایی که در حوزه محققین فارسی زبان صورت گرفته مناسب و سزاوار آن شأن بوده است یا نه و احیاناً چه ارزیابی ای از آنها دارید؟

در مورد امیر المؤمنین علی(ع) و تشیع علوی، با اینکه نسبتاً کارهای زیادی شده مخصوصاً در سالی که از طرف مقام معظم رهبری سال امیر المؤمنین نامیده شد، یک حرکت فرهنگی و تألیفی در این باره شروع شد و آثار خوب و متعددی هم بر جای گذاشت؛ اما باید این را هم اذعان کرد که درباره حضرت امیر المؤمنین(ع) و فرهنگ به یادگار مانده از آن حضرت، شاید بسیاری از منابع را از دست داده باشیم و این طور نیست که تمام کلمات حضرت و حتی سیره آن بزرگوار به دست ما رسیده باشد.

دوستان و دشمنان هر دو در این رابطه کوتاه آمده اند. دشمنان از سر دشمنی کتمان کردند و دوستان از ترس بحران هایی که وجود داشت، نتوانستند حق مطلب را ادا کنند و از این بالاتر خود پیامبر(ص) در حدیثی فرمودند: - که به تعبیر من خود پیامبر اکرم هم در واقع از روی اضطرار و مصلحت مقداری را کتمان کردند- اگر من نمی ترسیدم که مردم درباره علی(ع) غلو بکنند مطالب بیشتری را مطرح می کردم بنابراین با چنین شرایط و چهارچوبی مواجهیم و در عین حال، همین آثار برجای مانده هم که درباره اش بسیار کم کار شده، اگرچه از لحاظ کمی زیادند اما از نظر کیفی می طلبد که جمعی از محققان، نویسندگان، هنرمندان، شاعران و ادیبان سرمایه گذاری کلان روی آن بکنند.

هر چند سال یک بار باید درباره حضرت، شاعران و نویسندگان اثر جدیدی را خلق بکنند. به یک نمونه اشاره می کنم:در ایران سالهای پیش از انقلاب، مسابقه ای برای بهترین کتاب درباره امیر المؤمنین(ع) گذاشتند. در این مسابقه برندگان یکی آقای حسین صدر بود که کتاب مرد نامتناهی را نوشته بود و سلیمان کتانی مسیحی هم نفر دیگر بود.

 موضوعات ناشناخته بسیاری در این زمینه هست که نیاز به تحقیق دارد، مثلاً دوران حکومت پنج ساله امیر المؤمنین از نظر تشکیلات اداری و تنظیمات مملکتی در مقایسه با دوران های گذشته در تاریخ اسلام، دارای وضع خاصی بود. بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) امیر المؤمنین در فضا و چهارچوب جدیدی، حکومتشان را شروع کردند.

امام بسیاری از روش ها و برنامه ها را به طور کلی بر هم زدند و نهاد جدیدی را چه از لحاظ تشکیلات و چه از لحاظ عملکرد به وجود آوردند. ما در این رابطه به تحقیق و بررسی منابع بیشتری نیاز داریم. البته این مهم نیاز به سرمایه گذاری مالی و انسانی دارد و خیلی فراتر از کار یک مؤسسه مطبوعاتی و فردی است؛ بنده و دوستانم در این رابطه در بنیاد نهج البلاغه مطالعه کردیم و به مشکلات و موانع آن واقفیم.

همین نهج البلاغه که الان در اختیار ماست شاید بیش از 30 ترجمه فارسی دارد؛ این میراث نیاز به بررسی دارد. هم اکنون در گروه ما رساله ای درباره جامعه شناسی در نهج البلاغه نوشته شده است. یکی از افراد این گروه که از فضلای حوزه است و از سویی هم در رشته جامعه شناسی تحصیلات بالای دانشگاهی دارد، گفت: وقتی به نهج البلاغه مراجعه می کنیم با دنیایی دیگر مواجه می شویم. در روانشناسی هم همین طور، در اقتصاد هم همین طور. با این مقدماتی که عرض کردم، درمی یابیم که ما در این زمینه خلأ بسیاری داریم و نیاز داریم که گروه هایی وقت بگذارند تا ابعاد آن را کشف کنند.

همان طور که امام خمینی(ره) در پیامشان به کنگره هزاره نهج البلاغه به علما و اندیشمندان خطاب کردند که بیایند و وارد عمل بشوند و از این کتاب بزرگ مطالب جدیدی را استخراج بکنند و برای نسل جوان با زبان روز بیان کنند.

  • در واقع معتقدید علاوه بر مشکلاتی که در جوانب کار وجود دارد مثل چاپ و انتشارات و مسائلی که اشاره کردید، خود امام هم سوژه دشواری است. این مسأله درست است؛ اما فکر نمی کنید که ما مبتلا به بعضی کارهای تکراری شده ایم؛ یعنی وقتی اسم امام علی(ع) می آید، پیش از هر چیز مثلاً تلقی ما از نوع خاصی از امامت شیعی به ذهن می آید و ماجرای ولایت، ماجرای سقیفه و... سوژه های بکر و نو را تحت الشعاع قرار می دهد. حال اگر کارهایی را که در این زمینه کرده ایم، فهرست کنیم، به نظرتان تکرار نمی آید؟

- بی شک یکی از مشکلات این عرصه، کارهای تکراری است؛ یعنی مثلاً برخی سعی می کنند، از همین کتاب هایی که چاپ شده با کم و زیاد عنوان جدیدی را عرضه بکنند. بله کارهای تکراری زیاد هست؛ اما در مورد کارهای تحقیقی که بخشی از آن تاریخی و بخشی دیگر، ادبی است، پژوهشگر، باید اشراف لازم داشته باشد و از نظر کارشناسی آنها را جمع آوری بکند. از طرف دیگر به تاریخ و سیره آن حضرت اشراف داشته باشد.

کسی که درباره فرهنگ علوی و نهج البلاغه تحقیق می کند، باید از سیره امیر المؤمنین و تاریخ زندگی آن حضرت با  اطلاع باشد. او حتی باید بداند که فلان خطبه کی و کجا صادر شده است؟ مثلاً یکی از خطبه های توحیدی بسیار عمیق امیر المؤمنین در میدان جنگ صفین شروع می شود؛ یعنی آنجایی که دو طرف در مقابل هم صف آرایی کردند، حضرت خطبه توحیدی را می خوانند.

این خیلی معنا دارد. این غیر از رفتار عارفی است که در گوشه صومعه خودش یا در فضای آرامی ، مسائل فلسفی و عرفانی را بیان می کند اما درست در لحظه ای که قرار است عملیات شروع بشود، امام(ع)- انگار که اتفاقی نیفتاده- مسائل دقیق عرفانی و توحیدی را بیان می کنند. اینها نکته هایی بسیار فنی و کارشناسانه است. اگر اینها استخراج بشود و ضمیمه مطالب بشود به نظر من تحولی اساسی حتی در علوم عقلی و علوم اسلامی ایجاد می شود.

  •  اشاره کردید که در سال امام علی(ع) کارهای خوبی انجام شد. می توانید چند مورد آن را بیان کنید؟ مثلاً اگر اجازه بدهید، نام دانشنامه امام علی را ببرم که در قم تدوین می شد، نظرتان راجع به آن چیست؟

- من خودم در این مجموعه بودم و در جلساتش شرکت می کردم. کار خوبی است. خود من در آنجا مقاله دارم. همه این مقاله ها در عرض چند ماه تهیه شد. نویسندگان بعضی از این مقاله ها که در جلسه حاضر بودند، می گفتند همان نوشته های قبلی مان را چاپ کنید. از این رو، تحول اساسی ای که از این کتاب انتظار می رفت، وجود ندارد. ولی در مجموع کار خوبی است و انتظار می رود که منقطع نشود. بسیاری از کتاب های خطی و کمیاب و آثاری که در گذشته در اختیار نبود، چاپ شده اند. منتها فرصتی لازم است تا بررسی شوند و از بین آنها نکاتی را که امروز بدان نیازمندیم، به عنوان یک برنامه و دستور در اختیار نهادهای حکومتی قرار گیرد.

  •  اگر بخواهیم اشاره ای بکنیم به کارهایی که کم شده یا نشده و باید آنها را درباره امام علی انجام بدهیم، چه موضوعات و حوزه هایی را می توان نام برد؟

- در مسائل اعتقادی و فکری نیازمندیم که بدون پیش فرض و پیشداوری های فکری، فلسفی و کلامی ببینیم که از کلام امام  (ع) چه استفاده ای می توان کرد. ما همین کار را در رابطه با موضوع مدیریت انجام دادیم. چند سالی با اساتید دانشگاه که دکترای مدیریت داشتند، در داخل و خارج جلساتی داشتیم و از دیدگاه مدیریت نهج البلاغه را مطالعه کردیم، بدون اینکه تحصیلاتی که آقایان داشتند بخواهند بر آن تحمیل بکنند.

 بعداً متوجه شدند که آن چهار اصل که در مدیریت وجود دارد و آن را امروزه در دنیا به نام مدیریت جدید عرضه می کنند، در کلمات حضرت پیدا می شود. البته به اضافه یک اصل پنجم که گفتند در کلام دانشگاهی وجود ندارد. باید با این ترتیب مراجعه بشود و کلمات حضرت استقصاء بشود و آن چیزی که مهم است، این که دانش جدید و اطلاعاتی که پژوهشگر دارد به عنوان سؤال و نیاز از امام(ع) بپرسیم و ببینیم که چه چیزی از آن استخراج می شود. به این ترتیب اگر باشد به نکته های جدید و جالبی می رسیم که می تواند پاسخ نیازهای امروز ما قرار گیرد.

  •  این که فرمودید می توانیم از نهج البلاغه مدیریت جدید یا مفاهیم نو را استخراج کنیم، برای آدمهای خاص و فرهیختگان مفید است ولی نهج البلاغه که فقط برای فرهیختگان نیست، آدمهای معمولی هم می خواهند بدان مراجعه کنند. بنابراین ما با چه روشی و چگونه باید بدان مراجعه کنیم که به کار افراد امروزی هم بیاید؟

- اتفاقاً حضرت کلماتشان در مواقع مختلف به مخاطبین مختلف و در شرایط خاص بوده است. در مواقع مختلفی امام برای توده مردم صحبت می کردند. مثلاً در نامه عثمان بن حنیف می فرمایند: هر کس امام و رهبری دارد، من هم امام شما هستم. شما مثل من نمی توانید باشید اما می توانید پا جای پای من بگذارید. یا؛ من را کمک کنید با پارسایی با تلاش و با دقت در کارتان موارد زیادی داریم که امام حتی روش نوشتن را به ما یاد می دهند. در نهج البلاغه موارد زیادی برای استفاده عموم مردم هست مثلاً این جمله امام که خیلی جالب است؛ با کسی شریک بشوید که روزیش زیاد است یعنی با کسی که دو بار ورشکست شده شریک نشوید چرا که شما هم ورشکست می شوید.

 این نکته ای است که برای زندگی و عموم و توده مردم است. یا مثلاً با مردم طوری زندگی بکنید که تا زنده هستید دوست داشته باشند با شما همنشین باشند و اگر از دنیا رفتید بر شما بگریند. مقصود امام(ع) این است که با همه حتی با بی نماز و فاسق و فاجر طوری برخورد بکنید که به شما علاقه مند شوند. از این موارد در کلام امام(ع) زیاد داریم. به هر حال، این نکته هاست که به عنوان سند خیلی اهمیت دارد.

  •  این جمله امام ،مخاطبش چه کسی است؟ آیا کلی است و غیر مسلمانها را هم دربرمی گیرد؟

 بله کاملاً!

  • در همین محدوده مسأله ترجمه ها مطرح است. اکثر مردم عربی نمی دانند و خود نهج البلاغه هم زبان خاصی دارد. این مسأله حساسیت ترجمه و شیوه انتقال مطلب را دشوار می کند. همان طور که اشاره کردید بیش از 30 ترجمه از نهج البلاغه در دست است. این ترجمه ها را تا چه حد موفق می بینید؟


- خوب! هر کسی به زبانی سخنی وصف تو گوید. هر کسی روی عشق و علاقه ای که داشته دست به این کار زده است. حتی بعضی از مترجمین که به عربی خیلی وارد نبودند هم ترجمه ای ارائه کرده اند. این طور نیست که بگوییم و حکم صادر کنیم که کسی حق ندارد، ترجمه کند. به هر صورت، این ترجمه ها در شرایط مختلف و نشیب و فرازهای گوناگون ارائه شده اند و از نظر انتقال متن به زبان دوم مختلف هستند. مثلاً بعضی از ترجمه ها اگرچه درست و دقیق برگردانده شده اند اما مفهوم نیستند. گاهی که بنده برخی از ترجمه ها را می خوانم، متوجه نمی شوم.

هنر مترجم و ترجمه این است که بتواند محتوای زبان اول را در قالب فرهنگ و مفاهیم زبان دوم ترجمه کند. در این رابطه بر خلاف آنچه رایج است، ترجمه تحت اللفظی امانت در ترجمه نیست؛ یعنی گاهی ضد منظور نویسنده ترجمه می شود. من یک بار می خواستم، عبارتی را در نهج البلاغه ترجمه کنم، دیدم اگر آن را به فارسی ترجمه کنم، مخاطب فارسی زبان نمی فهمد، به جای آن عبارت، ضرب المثل زیره به کرمان بردن را گذاشتم. برای اینکه آن مطلب را یک فارسی زبان بفهمد، این طوری ترجمه کردم.

علی ایحال، اگر بخواهیم ترجمه مان عالی باشد، باید علاوه بر تسلط به دو زبان این نکته را هم مد نظر داشت که مطالبی از این دست را طوری منتقل بکنیم (چون در نهج البلاغه ضرب المثل ها و تشبیهات و کنایات و استعارات بسیاری هست، شاید اگر بگوییم در هر صفحه ای چند تا از اینها هست اغراق نکرده باشیم) که قابل فهم باشد.

اگر این موارد به فارسی ترجمه تحت اللفظی بشود اصلاً مفهوم نیستند چه برسد به اینکه بگوییم زیبا نیست. حتی بهتر این است که ترجمه ها جمعی و گروهی باشد. بعد از این، می رسیم به بحث عرفانی، اقتصادی، مدیریتی، جامعه شناسی و... اگر بتوانیم در هر قسمتی که مرتبط با این علوم هست، از فرد متخصص آن کمک بگیریم و نویسنده ای که نویسنده به معنای واقعی باشد، آن را دریافت بکند، بسیار مفید است.

کد خبر 1887

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز