اما باید دانست که اگر تغییرات و تحولات مستمر در حرفه و دوران کاری وی به وجود نمیآمد، احتمالاً او هرگز نه کارگردان میشد و نه نظریهپرداز.
فیلمهای صامت او خلاقیتی زنده و پویا را به نمایش میگذاشت و این پویایی مرهون استفاده از تکنیک تقطیع نما (تدوین) و مونتاژ است.
هنگامی که دکترین رئالیسم سوسیالیستی در دوران زمامداری استالین به زیباییشناسی رسمی شوروی تبدیل شد، ایزنشتاین و کارگردانان دیگر، یک دوره بازپروری فکری، انزوا و حتی زندان را تحمل کردند.
ایزنشتاین همواره مقالات انتقادی مینوشت و دوره اجباری فاصله گرفتن از فیلمسازی، وقت کافی برای نوشتن مقالات انتقادی، به ویژه درباره آثار خودش را به او داد.
آثار او درباره انواع یا سطوح مونتاژ در سینما، بسیار معروفند. با این حال، وی در کلاسهای خود، ترکیب نماها صحنهپردازی رنگ و صدا را نیز آموزش میداد و هیچیک از عناصر اصلی سینما از چشم او دور نمیماند.