این کنوانسیون که در آغاز 8 عضو داشت اکنون 152 کشور با بیش از 1500 تالاب در آن عضویت دارند و ایران یکی از اعضای اصلی آن محسوب میشود. اما به رغم آنکه ایران از پیشگامان عضویت در این کنوانسیون جهانی است، امروز وضعیت تالابهای کشورمان در آستانه بحران قرار دارد، به طوری که نام برخی از این تالابها در فهرست تالابهای در معرض بحران درج شده است.
وضعیت نگران کننده تالابها و راههای برون رفت از آن، محور گفتوگویی است با مسعود باقرزاده استاد دانشگاه و کارشناس تالاب که از نظرتان میگذرد.
تنوع تالابها در ایران
مسعود باقرزاده، مدرس دانشگاه میگوید: «تالابها در ایران از تنوع و تعداد چشمگیری برخوردار است و این به دلیل ویژگی سرزمین است چرا که کشور ما منطقهای است با پستی و بلندیهای فراوان و سواحل طولانی در شمال و جنوب که این سبب تنوع و تعدد تالابها شده است.
براساس طبقهبندی کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها 42 نوع تالاب مشخص شده که در ایران نیز بر طبق این طبقهبندی 39 نوع تالاب وجود دارد که این تالابها شامل تالابهای ساحلی، داخلی خشک و مصنوعی میشود.»
اهمیت تالابها
وی درخصوص اهمیت و کارکرد تالابها تصریح میکند: «تالابها کارکردهای متفاوتی دارند. جلوگیری از بروز سیل، تأمین غذا برای مردم محلی، تلطیف هوا و زیستگاهی برای پرندههای بومی و مهاجر از جمله کارکردهای محلی تالابهاست.
اما در بخش کارکردهای فرا منطقهای، عمدهترین کارکرد تالابها، پشتیبانی از پرندگان مهاجر است. زیرا پرندگان در مسیر مهاجرت خود عمدتاً در مناطق تالابی توقف میکنند و این بدان خاطر است که مناطق تالابی بیشترین ماده زنده در واحد سطح را تولید میکند یعنی هیچ اکوسیستمی به اندازه تالابها قابلیت تولید ماده زنده در سطح ندارد همین ویژگی سبب میشود تا تالابها پناهگاهی مناسب برای پرندگان مهاجر باشد.»
به گفته وی «کنوانسیون جهانی رامسر نیز در سال 1971 با این هدف تشکیل شد که تالابهای با اهمیت بینالمللی مورد حمایت قرار بگیرند. از همین رو، در این کنوانسیون معیارها و شاخصهایی تعیین شد تا کشورها براساس آن تالابهایی را که نقش جهانی دارند برای ثبت در فهرست جهانی معرفی کنند. در حال حاضر 33 تالاب ایران نیز در شمار تالابهای با اهمیت بینالمللی ثبت شدهاست.»
تالابها و چالشهای پیش رو
باقرزاده میگوید: هر یک از تالابهای کشور با توجه به موقعیت جغرافیایی و منطقهای که در آن واقع شده با مشکلات خاصی مواجهاست. مثلاً تالابهایی که در سواحل جنوبی واقع شدهاند در معرض آلودگیهای نفتی قرار دارند و آلایندگی ناشی از فعالیتهای نفتی اعم از استخراج، اشتغال و تردد نفتکشها و کشتیها بزرگترین تهدید برای این تالابهاست و فاضلابهای خانگی، پسابها و پسماندها در مرحله دوم قرار دارد. در حالی که این وضعیت در سواحل شمالی برعکس است یعنی در آنجا تهدید اصلی ورود فاضلابهای خانگی و کشاورزی است.
هر چند که به تازگی آلودگی نفتی هم به آن اضافه شده و این ناشی از گسترش اسکله نفتی بندر امیرآباد در همسایگی میانکاله است. تالاب انزلی نیز دچار معضل فاضلابهای شهری و کشاورزی است.
اما عمدهترین معضل تالابهای داخل خشکی، محدود شدن آب ورودی به این تالابهاست به طوری که تالابهای گاوخونی، بختگان و ارومیه به دلیل تبخیر زیاد و کم شدن ورودی آب با مشکل مواجهاند. البته این محدودیت ناشی از طرحهای مدیریت منابع آب است.»
باقرزاده تأکید میکند: «هرگاه موضوع آب مطرح میشود نگاهها روی عملکرد وزارت نیرو متمرکز میشود اما به رغم آنکه عملکرد وزارت نیرو در چارچوب فنی قابل نقد است اما نکته اصلی این است که در حال حاضر بیش از 90 درصد از آب مهار شده در بخش کشاورزی مصرف میشود که راندمان و بهرهوری آن بسیار پایین است.
درحالی که با مدیریت صحیح و برنامهریزی میتوان با آب کم، تولید کشاورزی را بالا برد، یعنی میتوان با نصف آبی که در حال حاضر صرف کشاورزی میشود همین میزان تولید داشت؛ این اتفاق باید در بهرهوری بیفتد.»
وی تغییر کاربری حاشیه تالابها و تبدیل اراضی آن به اراضی کشاورزی، ویلاسازی و جادهکشی را از دیگر موانع حفاظت از تالابهای کشور دانست و گفت: طرحهای توسعه تاکنون بزرگترین لطمات را به تالابها وارد ساخته است، کنارگذر بندرانزلی، میانگذر ارومیه، فولاد شادگان، مجتمع پتروشیمی تخت جمشید در شادگان از جمله این طرحها به شمار میآید.افزون بر همه اینها، صید و شکار بیرویه تالابها را تهدید میکند.»
هامون؛ رویارویی مردم با تالاب
این کارشناس تالابها درخصوص هامون میگوید: «مشکل تالابهای هامون این است که خطالقعر حوزه یعنی خود تالابها در ایران واقع شده اما بیش از 80 درصد حوزه آبخیز آن در افغانستان است. واز آنجا که منبع اصلی تأمین آب این تالابها هیرمند است که از افغانستان وارد ایران میشود بدیهی است که مشکلات بالا دست تأثیر مستقیمی بر حیات هامون دارد.
هر چند که در این زمینه کمیتههایی تشکیل شده و از طریق یونپ مذاکرات 3 جانبه با حضور نمایندگان ایرانی، افغانی و برنامه سازمان ملل صورت گرفته و این مسئله از طرف ایران پیگیری میشود اما عمدهترین مشکل تناقض و رو در رو قرار گرفتن نیازهای مردم با نیازهای تالاب است. یعنی وقتی مردم سیستان و بلوچستان با کمآبی مواجهاند دولت با سوبسید و کمکهای دیگر از آنها حمایت میکند تا مانع مهاجرتشان به شهرها شود اما وقتی آب وجود دارد مردم به شدت به کشاورزی روی میآورند.
به عبارت دیگر، بین ورودی آب به تالاب و نیازهای مردم رویارویی صورت میگیرد. نکته دیگر اینکه فعالیت مردم در سیستان تحت اختیار و مدیریت کشاورزی نیست در نتیجه به محض آنکه ترسالی باشد تمام دشت سیستان زیر کشت میرود و هیچ معیاری وجود ندارد که چند درصد از این آب باید به هامون و چند درصد به کشاورزی اختصاص یابد. حال آنکه مهمترین مسئله در موقع پرآبی، توزیع مناسب آب است.
مسئلهای که اصلاً به آن توجهی نمیشود و این ناشی از آن است که ما علاقهمند به مدیریت بحرانیم نه مدیریت ریسک. در صورتی که ضروری است براساس آب ورودی، سهم تالابها و سهم مردم مشخص شود، تا هم در دوران خشکسالی و هم ترسالی با مشکل مواجه نشویم.»
باقرزاده خاطرنشان میسازد: «بیتوجهی به توزیع مناسب آب و مهار آبهای سطحی و توسعه کشاورزی در بالادست سبب شده تالابهای مناطق خشک با بحران مواجه شوند. به طوری که 250 هزار هکتار از اراضی تالاب جازموریان و 63 هزار هکتار از تالاب گاوخونی و 100 هزار هکتار از تالاب ارومیه خشک شده است و در حال حاضر میزان شوری آب ارومیه از 200 گرم در لیتر به 300 گرم رسیده است.»
پریشان و ارژن
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه تالاب پریشان از جمله تالابهای ثبت شده در کنوانسیون رامسر است که به علت زیستگاه زمستان گذرانی پرندگان مهاجر از اهمیت خاص برخوردار است، میگوید: «دریاچه ارژن براساس طبقهبندی اولویتهای طرح حفاظت از تالابهای ایران، یکی از تالابهای مهم محسوب میشود، در نتیجه به اتفاق دریاچه ارومیه در قالب یک پروژه برای ارائه طرح مدیریتی در برنامه کاری قرار گرفته است.
اما هدف از اجرای این پروژه بینالمللی حل تمام مشکلات و ساماندهی این دریاچه نیست چرا که معضلات این دریاچه از کیلومترها بالاتر شروع میشود افزون بر این مسائل قانونی، فرهنگی، اداری و اقلیمی دارد که در یک روند طولانی و با هزینه و برنامههای مفصل قابل حل است.
اما آنچه این پروژه دنبال میکند، حرکت اولیه در چارچوب علمی است با این رویکرد که وضعیت موجود آن شناسایی شود سپس راهکارهایی ارائه شود که براساس آن با همکاری و مشارکت دادن مردم بومی بتوان دریاچه را حفظ کرد.
بنابراین 7 میلیون دلاری که از این برنامههای بینالمللی به این امر اختصاص یافته، صرف اجرای برنامههای آموزشی، ایجاد سیستمهای پایش، برگزاری سمینارها، ورود به مسائل قانونی و مقررات میشود تا راهکارها مشخص شود البته باید در تداوم این پروژه کارهای دیگری آغاز شود.»
یادآور میشود طرح بینالمللی حفاظت از دریاچه پریشان که توسط سازمان محیطزیست با مشارکت دفتر عمران سازمان ملل متحد و تسهیلات جهانی انجام میشود امسال آغاز شده و هفت سال به طول میانجامد.