تا قبل از سال 50 خورشیدی، موسیقیدانان ایرانی دو واژه عمومی برای این نوع موسیقی را به کار میبردند. موسیقی محلی و موسیقی فولکلور. «فولکلور» از سنتی انگلیسی میآید و تنها واژه باقیمانده از مکتب طبقهبندی دانش در انگلستان است که بعد از رویکرد ترمینولوژی جدید به ریشههای لاتین، هنوز هم به کار گرفته میشود. در فارسی این واژه را «فرهنگ عامه»، «فرهنگ عامیانه» و «فرهنگ توده» ترجمه کردهاند.
نسل اول پژوهندگان فرهنگ ایرانی، ترکیب موسیقی فولکلور را برای شناسایی موسیقی اقوام به کار بردند. در کنار آنها واژه «موسیقی محلی» با قدمتی ناشناخته و البته بسیار متداول برای شناسایی این موسیقی در همه متون فارسی به کار گرفته شده است. اما در اواخر دهه 40، همزمان با قدرت گرفتن گرایشهای فرهنگشناسی اروپایی بهخصوص فرانسویان در ایران، بازشناسی و تعریف دوباره واژههای متداول در موسیقی نیز در دستور کار مراکز دولتی مرتبط با موضوع قرار گرفت.
در اوایل دهه 50 دو واحد در رادیو تلویزیون ملی ایران به نامهای «مرکز حفظ و اشاعه» و «گروه گردآوری و شناخت موسیقی بومی» شکل گرفت. اولی زیر نظر دکتر داریوش صفوت و نورعلی برومند بود و موسیقی دستگاهی ایران را مورد توجه قرار میداد و دومی با پیشنهاد فوزیه مجد، بدل به واحدی برای گردآوری موسیقی اقوام ایرانی شد. در این واحد محمدتقی مسعودیه نیز حضور داشت. با پیشنهاد این جمع، واژههای بومی و محلی در کلیه گزارشها و مکاتبات و متون تولید شده توسط اعضا حذف شد و جای آن را «موسیقی نواحی ایران»گرفت.
تا پیش از جشنواره موسیقی نواحی کرمان، عمدتا عنوان موسیقی مقامی برای این گونه موسیقی مورد استعمال قرار میگرفت، اما بعد از این جشنواره عملا سایر نامگذاری ها در سایه این نام قرار گفت.
* برای نوشتن این مدخل از برخی از نوشته های مجسن شهرناز دار، پژوهشگر موسیقی استفاده شده است.