سرنوشتی که با سرقت 50میلیونی از خانه آنها و آزار و اذیت دختر نوجوان همراه شد.دوشنبه هفته گذشته مردی نزد پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن دختر 14سالهاش داد. وی به مأموران گفت: دخترم صبح زود طبق روال همیشه از خانه بیرون رفت تا به مدرسه برود اما ظهر همسرم با من تماس گرفت و درحالیکه بهشدت نگران بود خبر داد که او از مدرسه برنگشته است. وی ادامه داد: همان لحظه به مدرسه دخترم رفتم و در آنجا متوجه شدم که او اصلا به مدرسه نرفته است.
خیلی نگران شدم و به بیمارستان و درمانگاههای اطراف سری زدم اما هیچ اثری از دخترم بهدست نیاوردم. حتی دوستانش هم او را ندیده بودند و از وی خبری نداشتند. بعد از اظهارات این مرد، تیمی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت با دستور قاضی هاشمیان، دادیار دادسرای جنایی تهران وارد عمل شدند و به تحقیق در این خصوص پرداختند. درحالیکه بررسیها ادامه داشت سحرگاه سهشنبه، دختر نوجوان به خانه برگشت و از دام سیاهی گفت که در آن گرفتار شده بود.
سناریوی شوم
دختر نوجوان وقتی در برابر افسر پرونده نشست گفت: چند وقت پیش پدرم به مناسبت تولدم برایم یک تبلت خرید که بیشتر وقتها با آن به جست و جو در اینترنت میپرداختم تا اینکه از طریق فیسبوک با جوانی به نام مجید آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و آنقدر برایم پیامهای عاشقانه فرستاد تا اینکه قبول کردم برای دیدنش با وی قرار بگذارم.
آن روز با هم به رستوران و پارک رفتیم و پس از آن مجید مرتب با من تماس میگرفت یا در اینترنت با من چت میکرد. وی ادامه داد: حرفهای او باعث شد که من دلباختهاش شوم تا جایی که وقتی پیشنهاد ازدواج داد، قبول کردم. مجید میگفت بهخاطر اینکه سنم کم است خانوادهام هرگز راضی به ازدواج نمیشوند و تنها راه رسیدن به هم این است که من هرچه پول و طلا در خانه داریم را بردارم و همراه وی به خانه خواهرش در شمال کشور بروم.
میگفت در این زمان پدرم را راضی به ازدواج میکند و در غیراینصورت طلاها را میفروشیم و خانهای اجاره و با هم زندگی میکنیم. دختر فریبخورده افزود: آنقدر خام حرفهای او شده بودم که قبول کردم و دست به سرقت طلاهای مادرم زدم. صبح دوشنبه با او قرار گذاشتم و به جای رفتن به مدرسه سوار ماشین او شدم. داخل ماشین، خواهر مجید هم بود که قرار بود چند روزی در خانه او باشیم. اما مجید بهجای رفتن به شمال به یکی از شهرکهای اطراف تهران رفت و وقتی من اعتراض کردم، ناگهان او و خواهرش تهدیدم کردند که اگر سکوت نکنم، مرا میکشند.
آنجا بود که متوجه شدم فریبخوردهام اما کار از کار گذشته بود. آن روز مجید و خواهرش با تهدید مرا به خانهای بردند. در آنجا مجید با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و حدود 50میلیون تومان طلاهای مادرم را برداشت و درحالیکه هوا تاریک بود مرا اطراف خانه مان رها کرد و پا به فرار گذاشت.
بعد از اظهارات تکاندهنده این دختر نوجوان، مأموران راهی مخفیگاه خواهر و برادر شدند و خواهر مجید را دستگیر کردند اما متهم اصلی پرونده متواری شده بود. ماموران در ادامه به تحقیق از خواهر مجید پرداختند اما وی مدعی شد که اطلاعی از نقشه شوم برادرش نداشته است.
وی گفت: روز حادثه همراه برادرم بیرون بودیم که او دختر نوجوانی را سوار ماشین کرد و مدعی شد که به تازگی با او آشنا شده است. در بین راه او دختر نوجوان را تهدید کرد و به خانه برد. من هم از ترسم سکوت کردم و حرفی نزدم. بعد از این اتفاق هم برادرم پول و طلاها را برداشت و فرار کرد و من هیچ اطلاعی از مخفیگاه او ندارم.به گزارش همشهری، این زن جوان با قرار قانونی در اختیار مأموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفته و تحقیقات برای دستگیری متهم اصلی پرونده ادامه دارد.