در ایران کاریکاتوربازان «جولیان پناپای» را خوب میشناسند؛ هنرمند کاریکاتوریستی که معماری - حرفه اصلیاش - را رها کرده و پای ثابت جشنوارههای بینالمللی است.
پناپای در دیداری که از ایران داشت، لابهلای حرفهایش از هنرمندی یاد میکرد که در رومانی به پدر کاریکاتور مشهور است و سرچشمه اتفاقات جدی و حرکتهای هنری در کاریکاتور رومانی است.
نام این کاریکاتوریست «کنستانتین سیوسو» است که با نگاهی مختصر به کارهایش میتوان رد کارهای هنرمندان نسل جدیدتر را در کارهای او گرفت و چه بسا به لحاظ ایدهها و ترکیبهای غریب و سوررئالیستی (فراواقع گرایانه)، یک سروگردن از آثار هنرمندان نسل بعد از خودش بالاتر است.
سیوسو که چند ماه دیگر پا به 70سالگی میگذارد، اخیرا برنده جایزه چهارمین جشنواره کاریکاتور هند شد و جایزهای دیگر به فهرست جوایز متعدد بینالمللیاش اضافه کرد. سیوسو مدرس هنر است و تا به حال 22کتاب تصویرسازی کرده. او از داوران دومین جشنواره بینالمللی بهرهوری هم بود.
مرگ هم از مرگ ترسیده و راهش را کج کرده. کلا در کارهای سیوسو، جا به جا رد مرگ با داساش دیده میشود؛ در یکی از آنها، همراه مسافران سوار هواپیما میشود؛ در یکی ابزارش را کنار چمدان مسافران و روی نوار نقاله فرودگاه گذاشته و در یکی...
سایههایی کاملا بیربط با قوانین فیزیکی. یک جابهجایی ساده، غرابت عجیبی ساخته و نگاه بیننده را نسبت به سگ و آدم عوض میکند.
قضیه برعکس هم میتواند باشد؛ اینکه خط عابر پیاده برای ماشین و راننده مرگبار باشد؛ یکجورهایی بوی انتقام میدهد.
به این میگویند از آن لحظههای معلق کاریکاتوری. طنز در وضعیتی به وجود میآید که ما در ذهنمان لحظات بعد را تخیل میکنیم و میخندیم. اینکه چرا به غافلگیر شدن خوانندهای که با خیال راحت دارد مطلبی را درباره تروریسم میخواند و ناگهان یک مجرم در حرکتی سوررئالیستی با بمب، از دلمطلب، خودش و سبد خریدش را به باد میدهد، میخندیم هم برای خودش مسئلهای است.
آهای شعلهات افتاد! باز هم یک اتفاق ساده و غریب. در کارهای سیوسو جمعیت زیاد موج میزند و در همین صفحه هم میشود یکی دو کار با حضور جمع دید.
تابوت پیچیدهای است؛ باز هم شوخی با مرگ و یک اعوجاج طنزآمیز در واقعیت.
بازرسی سایه، هم به شدت سوررئالیستی است و هم اوج تفتیش و تجسس را نشان میدهد.
هم خنده دارد، هم گریه. پیداست که موضوع این اثر اعتیاد است، آن هم از نوع تزریقیاش.