دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۱
۰ نفر

علی احسانی: این روزها سخن از مسئولیت‌پذیری شاید امری ساده و بدیهی به‌نظر برسد که اغلب برزبان جاری‌ است و در رفتار و عمل اغلب ما، نهان و ناپیداست.

فرشته‌ای به نام شهربانو

شايد تنها كليد‌واژه‌اي كه وصف‌كننده حال و روز «شهربانو نوري» مادر سختكوش ساروي باشد همين مسئوليت‌پذيري است. او نمونه يكي از هزاران مادر ايراني است كه در آوردگاه سختِ مصايب ريز و كلان اجتماعي-اقتصادي، شانه از بار مسئوليت به ثمر رساندن فرزندان و حل معضلات آنها خالي نكرده و با يك دكه كوچك ميوه‌فروشي، 8سالي است كه رزق حلال كسب مي‌كند. او براي رهايي پسرش از زندان و پرداخت ديه 160ميليوني، 8سال رنج كشيد تا در 27آذر امسال فرزندش طعم آزادي را بچشد. از رنج و درد «بي‌بي شهربانو» مردم و مديران خبر داشتند. به هر روي جادوي رسانه و شبكه‌هاي اجتماعي مدد رساند تا به همت يك عكاس محلي، داستان اين مادر مقاوم پررنگ و گل‌درشت شود.

چسبيده به نرده‌هاي مجتمع مسكوني «گلسار» ساري، چادري برزنتي ضلع جنوبي دكه را پوشش داده است. به موازات خيابان، ميوه‌هاي فصل، داخل جعبه‌ها در معرض ديد عابران قرار دارد. بين پياده‌رو و پشت جعبه‌ها راهروي باريكي است كه بي‌بي در انتهاي آن ترازوي ديجيتال گذاشته ‌. همين فضاي باريك در اين 2سال اخير در سرماي زمستان و گرماي تابستان خوابگاه او و فرزند كوچكش (رضا) بود. بي‌بي اكنون زير نور لامپ كم‌مصرف بي‌رمقي كنار ترازو نشسته‌.

او درحالي‌كه سرماي سوزان شبانگاهي فصل زمستان چهره‌اش را صيقل مي‌دهد، آهسته لب به سخن مي‌گشايد: «پيش از اينكه خليل به‌خاطر نزاع خياباني به زندان برود، من به اقتضاي فصول، گاه در منازل مردم كار مي‌كردم و گاه سر زمين‌هاي كشاورزي در فصل نشاء حاضر مي‌شدم. در 25سالگي به خانه بخت رفتم. شوهرم غريبه بود و او را نمي‌شناختم! 30سال پيش در همين محله، انتهاي خيابان زميني را متري 100هزار تومان خريديم و خانه ساختيم. بعد از مدتي با داشتن 5فرزند پي بردم كه همسرم معتاد است.»

مردي روستايي براي بي‌بي بار پرتقال آورده و مي‌خواهد پيرزن سريع با او تسويه حساب كند. بي‌بي كه از صبح پيگير وضعيت بيماري پسر تازه از بند رها شده‌اش بوده از مرد فرصت مي‌خواهد تا گشايشي در دخلش انجام شود و بعد با او حساب و كتاب كند. پيرزني از اهالي محل جوياي حال خليل از بي‌بي است. وي درباره گرفتاري تازه‌اش و بيماري خليل مي‌گويد:«پسرم خليل به‌خاطر عفونت روده 3روز است كه در بيمارستان بستري شده‌ بيمه هم نيستيم. دفترچه درمانگاه را تازه گرفته‌ام، فردا بايد براي مُهر زدن به بهداشت بروم. بيمارستان هزينه درمان را يك ميليون اعلام كرده و فعلاً دستم خالي است. براي قضيه بيماري تازه خليل از كسي مدد نخواستم. ‌ سابقه بيماري پسرم به‌گفته پزشك معالجش به 2سال قبل بر‌مي‌گردد. خليل نه ميوه مي‌خورد نه غذا.»

  • مادري براي تمام فصول

بي‌بي براي اينكه كانون خانواده‌اش مستحكم بماند از شوهرش جدا نشد و آستين بالا زد تا خود مرد خانه فرزندانش شود؛«پسر بزرگم با قضيه جدايي از همسرم مخالف بود. خودم هم دوست نداشتم بچه‌هايم بدون پدر بمانند. به همين‌خاطر گفتم من اگر هم جدا شوم، قرار نيست دوباره ازدواج كنم. پس مي‌مانم، كار مي‌كنم و به فرزندانم مي‌رسم. خانه ما در اين محل بود. از شوهرم جدا نشدم، ولي جدا با فرزندانم به زندگي ادامه دادم. اگر جدا مي‌شدم حوصله نيش و كنايه‌هاي مردم را نداشتم.»

تصميم جديد، سختي‌هاي زيادي داشت. با فروختن سبزي كارش را آغاز كرد و كم‌كم با فروش ميوه كسبش را توسعه داد. بي‌بي مي‌گويد: «كم‌كم با مدير مجتمع مسكوني گلسار آشنا شدم. ايشان به من لطف داشتند. اجازه دادند كه در جوار مجتمع دكه بزنم و ميوه بفروشم. مجتمع از لحاظ مكاني به منزلم نزديك بود و بچه‌ها را در كوچه هنگام رفت‌وآمد به مدرسه مي‌ديدم. از طرفي شب هم سريع به منزل مي‌رسيدم. دوستان وقتي از وضعيت زندگي من مطلع شدند استشهاد محلي جمع كردند. از طرف شهرداري هم اجازه دادند كه در همين محل در جوار مجتمع به كسب روزي بپردازم. اكنون 8سال است كه از ساعت 7صبح تا 12شب يكسره داخل دكه، ميوه و سبزي مي‌فروشم. همين جا پيك‌نيك دارم و يك لقمه غذا درست مي‌كنم».

  • روزگار پر فراز و نشيب خليل

8سال پيش فرزند دوم خانواده كه در كابينت‌سازي فعاليت داشت در يك نزاع خياباني متهم به قتل غيرعمد شد و به زندان افتاد. بي‌بي داستان آن اتفاق را اينطور تعريف مي‌كند: «خليل كه به زندان رفت، خانواده متوفي، ديه مي‌خواستند. مجبور شدم از چند جا وام بگيرم تا بتوانم ديه را جور كنم. ديدم مبلغ كم است. 2سال پيش منزلم را 40ميليون تومان فروختم. به كسي از نزديكان هم حرفي نزدم. من و پسر كوچكم كه اكنون سرباز است بعد از فروختن خانه 2سال اخير را در سرماي زمستان و گرماي تابستان در همين دكه مي‌خوابيديم. به هر زحمتي كه شده ديه را 17تير‌ماه امسال پرداختيم و بعد از 6‌ماه پسرم از زندان بيرون آمد. هر چند كه مادر مقتول نيز خودش اعتراف كرد كه خليل بي‌گناه است، ولي برادران مقتول ديه مي‌خواستند». دستي به‌صورتش مي‌كشد، نفسي چاق مي‌كند و ادامه مي‌دهد:«اين دكه را بايد نگه دارم. الان ماهي يك ميليون و 600هزار تومان قسط مي‌دهم. درحالي‌كه درآمد ماهانه‌ام از ميوه‌فروشي يك‌ميليون بيشتر نيست. پرداخت اقساط هم از ‌ماه رمضان امسال شروع شد. 5سال ديگر بايد قسط بپردازم. 80ميليون را خودم جمع و جور كردم و 80ميليون هم مردم مدد رساندند.»

خليل پنجشنبه 27آذر امسال بعد از 8سال طعم آزادي را چشيد. بي‌بي نمي‌دانست آن روز آزاد مي‌شود؛«از زندان به ما خبر دادند كه قرار است خليل آزاد شود. من هم برادرانم را مطلع كردم و به اتفاق آنها به زندان رفتيم. برادرم يك گوسفند برايش نذري خريد. خودم خانه و سرپناهي نداشتم. در منزل برادرم به يمن آزادي خليل شام داديم.»

  • وقت خوش باران‌هاي موسمي

براي بي‌بي شهربانو، آزادي پسرش، سر فصل تازه‌اي در زندگي‌اش است؛«تازه اول گرفتاري‌هاست! تا زنده‌ام بايد كار كنم. من 8سال است در اين منطقه هستم. همه مسئولان شهري از مشكلات زندگي من مطلع بودند‌ ولي تا همين اواخر كسي به ياري من نيامد تا اينكه آقاي رزاقي، عكاس يكي از خبرگزاري‌ها اقدام كردند. ايشان با كمك دوستانش براي من خانه گرفتند؛بعد از 2سال زير سقف آسمان خوابيدن. چند روزي است كه شب‌ها بالاي سرمان سقف خانه مي‌بينيم. خانه قديمي 70متري كه مكانش در همين خيابان شهيد آقاپور است. آقاي رزاقي و همراهانش 6ميليون بابت وديعه خانه به من كمك كردند. ماهي 300هزار تومان هم بايد كرايه دهم.»

ميوه‌فروش 58ساله از همه تشكر مي‌كند، به‌ويژه اهالي محل؛«اهل محل هم خيلي كمك كردند. فطريه‌هاي خود را به من مي‌دادند تا پول ديه را بپردازم. آن قدري كه مردم به ياري من آمدند مديران و مسئولان دست مرا نگرفتند.»خستگي از صدايش پيداست، در دست‌هاي چروكيده و پر از زخمش نمايان است اما ترجيح مي‌دهد به روي خودش نياورد. مشكلات زندگي، امانش را بريده اما اميد زندگي‌اش را از دست نداده است.

درباره كار پسرش مي‌گويد: «من از خليل خواستم 2سالي پيش خودم كار كند تا بتوانيم مغازه‌ مستقلي براي او اجاره كنيم. البته سربازي پسر كوچكم بايد تمام شود تا بتوانيم جواز كسب كابينت‌سازي بگيريم. به خليل به‌خاطر سوءسابقه جواز نمي‌دهند. به هر حال 2برادر مي‌خواهند در جوار هم كار كنند». برق اميد در چشمش مي‌درخشد و رنج مادر بودن بر گرده‌اش سنگيني مي‌كند؛ مادري كه تصميم گرفت براي فرزندانش پدري كند و مي‌گويد تا آخرش ايستاده است.

اين روزها سخن از مسئوليت‌پذيري شايد امري ساده و بديهي به‌نظر برسد كه اغلب برزبان جاري‌ است و در رفتار و عمل اغلب ما، نهان و ناپيداست. شايد تنها كليد‌واژه‌اي كه وصف‌كننده حال و روز «شهربانو نوري» مادر سختكوش ساروي باشد همين مسئوليت‌پذيري است. او نمونه يكي از هزاران مادر ايراني است كه در آوردگاه سختِ مصايب ريز و كلان اجتماعي-اقتصادي، شانه از بار مسئوليت به ثمر رساندن فرزندان و حل معضلات آنها خالي نكرده و با يك دكه كوچك ميوه‌فروشي، 8سالي است كه رزق حلال كسب مي‌كند. او براي رهايي پسرش از زندان و پرداخت ديه 160ميليوني، 8سال رنج كشيد تا در 27آذر امسال فرزندش طعم آزادي را بچشد. از رنج و درد «بي‌بي شهربانو» مردم و مديران خبر داشتند. به هر روي جادوي رسانه و شبكه‌هاي اجتماعي مدد رساند تا به همت يك عكاس محلي، داستان اين مادر مقاوم پررنگ و گل‌درشت شود.

  • داستان يك عكس

اميرعلي رزاقي، مُعرف بي‌بي شهربانو از ‌ ماجراي عكس‌هايش مي‌گويد

اميرعلي رزاقي عكاسي است كه با تصاويرش نام بي‌بي شهربانو را بر سر زبان‌ها انداخت.
او درباره نحوه آشنايي‌اش با بي‌بي مي‌گويد: «يكي از دوستانم كه در آن منطقه ساكن است، او را به من معرفي كرد. ابتدا تحقيقات محلي انجام دادم تا ببينم داستان‌ها درباره او صحت دارد يا نه. گاهي ساعت 3نيمه شب سر مي‌زدم ببينم واقعا آنجا مي‌خوابد يا خير؟ بعد كه اطمينان پيدا كردم، 2هفته وقت گذاشتم و يك گزارش تصويري از زندگي او تهيه كردم. بعد گزارشم را فرستادم روي خروجي خبرگزاري مهر.»

رزاقي درباره بازتاب انتشار گزارش تصويري خود اضافه مي‌كند: «اتفاق خوبي افتاده بود ولي به آن هدفي كه مدنظر داشتم نرسيدم. سراغ چند مسئول استاني و مسئولان ساري رفتم و درخواست كردم كمكي به ما برسانند. ديدم رغبتي براي كمك ندارند. ما هم از خير مدد مسئولان‌گذشتيم.» پيگيري‌ها ادامه دارد اما رزاقي اميدي به نتيجه ندارد؛ «برخي از مديران قول‌هايي داده‌اند ولي چون فعلا محقق نشده و به مرحله عمل نرسيده جزئيات بيشتري نمي‌توانم ابراز كنم. به 3مرجع و نهاد سازماني رجوع كردم كه براي حمايت از چنين افرادي بودجه‌هاي مخصوص دارند. به برخي مراكز هم مثل سازمان ديه رجوع نكردم؛ سازماني كه مي‌توانست كمك كند.»

اين روزها هر چند ديدگاه عموم نسبت به شبكه‌هاي اجتماعي منفي است اما رزاقي و دوستان عكاسش از همين طريق به جمع‌آوري كمك براي بي‌بي شهربانو اقدام كرده‌اند؛ «زماني كه من اين موضوع را در صفحات شبكه‌هاي اجتماعي خودم منعكس كردم يكي از دوستاني كه در ايران زندگي نمي‌كند از من پرسيد چرا خودت پا پيش نمي‌گذاري؟ پاسخ دادم وسعي ندارم. دوستم گفت من يك مقدار كمك مي‌كنم. تو هم يك حركتي انجام بده، ببين نتيجه چه مي‌شود؟ من يك گلريزاني انجام دادم بين خودم و دوستانم. در اين بين افرادي وارد اين ماجرا شدند كه هيچ مدير و مسئولي ميان آنها نبود! از اقوام خودم، عمويم كمك كرد. چندين نفر از دوستان نزديكم وارد اين پروسه شدند.»

قضيه زماني براي اين عكاس جدي‌تر مي‌شود كه بي‌بي را 11شب در اوج سرما مشغول ميوه‌فروشي مي‌بيند. پسر سربازش در محل خدمتش حضور داشت. خليل هم كه در زندان به هر حال يك سرپناهي داشت. دخترهاي بي‌بي هم خانه شوهرشان بودند. در نهايت همه يك سقفي بالاي سرشان داشتند ولي اين مادر بدون سرپناه بود.

در مجموعه عكس آخري كه رزاقي منتشر مي‌كند نوه‌ها، عروس و دامادش در عكس حضور دارند. او درباره اين عكس مي‌گويد:« اكنون همه مي‌دانند سقفي وجود دارد كه زير آن اعضاي خانواده گرد هم آيند. اين اتفاق خوشايندي است كه گمان مي‌كنم ارزش يك‌ماه وقت گذاشتن براي گزارش دوم و جمع‌آوري پول براي تهيه خانه را داشت.»

زماني كه كارهاي گرفتن خانه تمام مي‌شود مسئولان بهزيستي استان براي ملاقات حضوري به محل مي‌روند. آنها وسايل اوليه زندگي را براي اين خانواده مهيا مي‌كنند. يخچال، گاز و فرش را بهزيستي براي اين خانواده تهيه مي‌كند.

رزاقي درباره آخرين اقدامات خود براي بي‌بي‌شهربانو اضافه مي‌كند: « براي نصب كانكس در جوار مجتمع، نامه‌اي به هيأت مديره مجتمع دادم تا موافقت خود را اعلام كنند. به‌زودي قرار است كانكسي از طرف شهرداري بگيريم تا بي‌بي در يك كانكس جمع و جور به فروش سبزي و ميوه بپردازد. شهرداري موافقت خود را اعلام كرده است. اكنون منتظريم مديريت مجتمع موافقت خود را اعلام كند. فقط يك امضا مانده است.»

  • جاي مادر در خيابان نيست

در ‌ حركت خيرخواهانه بهبود وضعيت بي بي شهربانو تعدادي عكاس جوان ‌ از سطح كشور‌ آستين بالا زدند و تصوير تازه و مثبتي از نسل تازه نفس امروزي ارائه دادند. محسن نيرومند كه سابقه 10سال عكاسي را در كارنامه خود به ثبت رسانده، درباره حضورش در اين پروژه انساني مي‌گويد: عكس‌هاي آقاي رزاقي خيلي دردناك بود؛ اينكه يك مادر در خيابان بخوابد. ما هم گفتيم واقعا جاي مادر در خيابان نيست. اين هنرمند مازني اضافه مي‌كند: بحث ما اين بود كه ما وامدار اين مردم هستيم. خب هميشه نبايد منتظر مسئولان باشيم. يك‌بار خودمان مي‌خواهيم اين حركت را انجام دهيم. اين بي‌بي شهربانو جلوي چشمان ماست و به قول معروف بهترين گزينه است. ايشان يك مادر است و شب يلدا هم نزديك. ما از بچگي ديد‌ه‌ايم كه مادر محل اقامتش در خانه و وظيفه‌اش گرم كردن فضاي خانواده است. مادر اصلاً جايش در خيابان نيست. به اين نتيجه رسيديم كه از آشنايان خودمان مدد بگيريم تا بتوانيم با پولي كه جمع مي‌شود يك خانه براي اين مادر رهن كنيم.

نيرومند از اين اتفاق خوشحال است؛ به گمانم نيمي از هزينه رهن خانه بي‌بي از طريق همين جوان‌هاي عكاس كشورمان از بندرعباس گرفته تا ساري تأمين شده باشد. به اتفاق رزاقي به چند بنگاه رجوع كرديم تا با توجه به مبلغ جمع‌آوري شده خانه‌اي مهيا كنيم. هرچند كه نتوانستيم شب يلدا، خانواده بي‌بي را زير يك سقف قرار دهيم ولي هدف اصلي‌مان اين موضوع بود و خوشبختانه موفق شديم.
محسن نيرومند، مديرگروه عكاسان آشنا

  • بي‌بي شهربانوهاي زيادي  در جامعه داريم

مديركل سازمان بهزيستي استان مازندران در گفت‌وگو با همشهري با بيان اينكه در جامعه بي‌بي‌شهربانوهاي زيادي داريم، گفت: سازمان بهزيستي براي حضور در كنار اين افراد وظايفي دارد كه سعي مي‌كنيم به بهترين شكل اين وظايف را انجام دهيم. در مورد بي‌بي شهربانو هم گام نخستي كه مدنظر قرار گرفت حل ضربتي مشكل اين مادر زحمتكش بود. بر همين اساس تلاش كرديم كه با كمك تعدادي از افراد نيكوكار مشكل مسكن و تجهيزات زندگي ايشان را برطرف كنيم تا از وضعيت نامناسب زندگي خارج شود.

دكتر سعيد آرام افزود: نگاه سازمان بهزيستي به مددجويان در هر قشري توانمند كردن آنهاست؛ يعني تلاش مي‌كنيم كه با درنظر گرفتن توانمندي‌هاي افراد و انگيزه آنان به آنها كمك كنيم تا بتوانند به‌عنوان فردي مستقل به زندگي خود ادامه دهند. بنابراين گام بعدي سازمان براي حل مشكلات اين خانواده ‌ مربوط به اشتغال است كه براي ساماندهي محل اشتغال خود اين خانم و همچنين شغل فرزند سربازش-پس از پايان خدمت- با توجه به توانايي‌هايي كه دارد اقدام كنيم. مسئله بعدي هم ايجاد شرايط مناسب براي تهيه مسكن مناسب و مستقل است تا از شرايط اجاره‌نشيني‌ فعلي خارج شوند.

وي اظهار كرد: هدف اصلي بهزيستي در همه اقشار زير پوشش شامل زنان سرپرست خانوار، معلولان و افراد نيازمند، قادرسازي آنهاست. سازمان تلاش مي‌كند در كنار اين افراد شرايطي را فراهم كند كه فرد به‌عنوان انساني كاملا مستقل در فعاليت‌هاي اجتماعي مشاركت داشته باشد. در اين مسير فعاليت‌هاي مختلفي انجام مي‌شود كه تأمين هزينه‌هاي تحصيل، كمك به اشتغال، كمك‌ هزينه‌هاي درماني و حمايت‌هاي اجتماعي از اين موارد هستند.

اين مسئول درباره بيماري فرزند تازه آزاد شده بي‌بي شهربانو نيز خاطرنشان كرد: با توجه به اجراي طرح تحول نظام سلامت، بخش قابل توجهي از هزينه‌هاي درماني كاهش يافته است اما با اين حال پيگير بيماري فرزند او نيز خواهيم شد تا هزينه‌هاي مازاد بر پوشش بيمه‌اي را جبران كنيم. در اين مسير اگر نياز به بيمه شدن فرد هم باشد سعي مي‌كنيم موارد مربوط به بيمه را نيز با همكاري دستگاه‌هاي مرتبط انجام دهيم.

مديركل بهزيستي استان مازندران با اشاره به حضور تأثيرگذار تعدادي از نيكوكاران در حل مشكل اين خانواده ساروي گفت: يكي از اولويت‌هاي كاري سازمان، بهره‌مندي از ظرفيت‌ها و مشاركت‌هاي اجتماعي در رفع مشكلات افراد نيازمند است. نگاه ما در مشاركت فقط جذب كمك‌هاي مادي و نقدي نيست.

هر كدام از ما علاوه بر مسئوليت‌هايي كه داريم، به‌عنوان يك عضو از جامعه وظايفي اجتماعي داريم و به همين دليل نمي‌توانيم و نبايد نسبت به مسائل پيرامون خود بي‌تفاوت باشيم.

آرام با بيان اينكه آسيب‌هاي مختلف موجود در جامعه به‌گونه‌اي خود ما و خانواده ما را هم تهديد مي‌كنند، افزود: افرادي چون بي‌بي شهربانو در جامعه زياد هستند. شايد بعضي در كنار خيابان نباشند و ديده نشوند. نمونه مشابه ديگري را در دست بررسي داريم كه سرپرست خانواده‌اي در بابل به‌خاطر 2ميليون و 400هزار تومان بدهي ناشي از آتش‌سوزي منزلش در زندان به سر مي‌برد. كمك به اين افراد، مسئوليت من و همه افراد جامعه است زيرا همه ما از امكانات اجتماعي بهره‌مند مي‌شويم و وظيفه داريم به‌صورت متقابل به وظايف اجتماعي خود نيز عمل كنيم.

وي اظهار كرد: اگر روزي همه ما واقعيت‌هاي اجتماعي را بپذيريم ميزان مشاركت در حل مشكلات افزايش خواهد يافت. اينها مسئوليت من و همه است كه كمك كنيم اين مشكلات برطرف شود چون همه ما از امكانات جامعه بهره مي‌گيريم. پس وظيفه داريم كه به‌صورت متقابل وظيفه اجتماعي خود را انجام دهيم. البته مردم مازندران نگاه ويژه‌اي به سازمان بهزيستي دارند. در بحث نگهداري كودكان بي‌سرپرست جز شيرخوارگاه، تمامي مراكز مازندران با كمك‌هاي مردمي اداره مي‌شوند. حدود 150كودك بي‌سرپرست در 12مركز با حمايت‌هاي كامل مردم نگهداري‌ مي‌شوند. در 6‌ماه نخست امسال بيش از 5/6ميليارد تومان كمك مردمي جمع‌آوري شد.

اين مسئول افزود: اين نگاه خوب مشاركتي در جامعه ما وجود دارد. ما هم علاقه‌منديم كه اين نگرش را براي كاهش مشكلات جامعه تقويت كنيم. بسياري از مددجويان فقط لازم است كه ديده شوند و حرف‌هايشان به گوش جامعه و نهادهاي حمايتي برسد. فقط كافي است كه در كنار اين افراد باشيم تا بخش قابل توجهي از مشكلات‌شان برطرف شود. مردم ما بارها ثابت كرده‌اند كه نگاه و نگرشي حمايتي و مشاركتي در اين مسائل دارند.

مديركل بهزيستي مازندران با اشاره به نقش رسانه‌ها در ترويج اين نگرش و افزايش مشاركت‌هاي اجتماعي اظهار كرد: رسانه‌ها همواره كمك‌حال مسئولان و مردم در حل مشكلات بوده و هستند، به‌ويژه در موضوع بي‌بي شهربانو از همه اصحاب رسانه و رسانه‌ها، به‌ويژه خبرگزاري مهر سپاسگزاريم و معتقديم آنچه امروز براي اين خانواده اتفاق افتاده حاصل تلاش، كرامت و احساس مسئوليت خبرنگاران و عكاسان است.

کد خبر 285384

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha