حضور این نوازنده برجسته در نیاوران پس از اجرای سال 1379 و با گذشت 15 سال میتواند یکی از اتفاقات جذاب برای اهالی موسیقی در شمال تهران باشد خصوصا با توجه به آنکه داریوش طلایی از برگزاری مداوم و مستمر این برنامه تا پایان سال 94 خبر داد، اما چه انگیزهای موجب حضور داریوش طلایی در این کنسرت شده؟
داریوش طلایی در گفت وگویی با روابط عمومی فرهنگسرای نیاوران به برخی سوالات درباره این کنسرت و فعالیتهای اخیر و آینده اش پاسخ داده است. به گفته او وجه مردم پسند و عام موسیقی ما که او وجود آن را بسیار لازم می داند و باید در جایگاه خودش قرار بگیرد با بخش موسیقی کلاسیک ما متاسفانه در هم تنیده شده و متاسفانه موسیقی عام غالب شده است. طلایی هدف خود از برگزاری چنین کنسرت هایی را معرفی دستگاه ها و آواز های موسیقی ایرانی برای علاقمندان به این گونه موسیقی ذکر می کند.
- ابتدا بفرمایید رابطه شما با موسیقی و خصوصا تار از چه زمانی و چگونه آغاز شد؟
من موسیقی را ازدوران کودکی شروع کردم و قبل از آن هم خانواده علاقه و کشش من را به موسیقی دیده بودند پدر من ویولن می زد و به هر حال موسیقی در خانواده ما حضور داشت. از کلاس پنجم ابتدایی به هنرستان موسیقی رفتم و ساز تار را به عنوان ساز تخصصی خودم انتخاب کردم و با علاقه مشغول به فراگیری آن شدم. در واقع از ابتدا این ساز را دوست داشتم. ولی بعد از چند سال که نزد استاد علی اکبر شهنازی مشغول به فراگیری ساز تار شدم واقعا عاشق آن شدم و در واقع می توان گفت یک حس و علاقه بسیار عجیب نسبت به آن پبدا کردم. باید بگویم بعد از چند سال هنوز آن عشق و علاقه در من وجود دارد و به همان میزان به ساز تار و البته مسائل دیگر موسیقی علاقمند هستم.
- در ارتباط با کنسرتی که در پیش دارید توضیحاتی بفرمائید.گویا قرار است در دوبخش به اجرای برنامه بپردازید که یک بخش آن نوازندگی به شیوه قدما و بخش دیگر آن معاصر است.؟
بله این برنامه در دو بخش اجرا میشود که در آن سبکهای گوناگون تارنوازی مورد توجه قرار گرفته است. من در یک بخش، در زمینه موسیقی کلاسیک قدیم به اجرای برنامه خواهم پرداخت و قصد دارم شیوه های نوازندگی تار قدما را در جایگاه خودش معرفی کنم. در تاریخ دویست ساله موسیقی ایرانی دوره های بسیار خوبی برای ساز تار داشته ایم که پرداختن به آنها بسیار مفید است. در بخش دیگراین کنسرت نیز به سبک جدید تارنوازی خواهم کرد. در واقع در بخش دوم روایتی از برداشت های خود من به عنوان یک نوازنده امروزی از تار را خواهید شنید. تفاوت این اجرا با بخش اول در این است که موسیقی که در بخش اول شنیده می شود فضای مینیاتوری دارد اما در بخش دوم اینگونه نیست و در واقع آن نقاشی مینیاتور در قاب بزرگ تری نصب میشود. زمان بندی دیگر فشرده نیست و مدیریت زمان بداهه نوازی به طریق دیگری مدیریت می شود. فرم موسیقی تعریف متفاوت تری پیدا می کند و به اشکال متنوعی تقسیم می شود. در قسمت های ضربی هم از فرم های سنگین و فرم های آزاد با تعریفی که خودم داشته ام استفاده می شود البته همراه با بکارگیری عناصر برگرفته از ردیف موسیقی دستگاهی ایران. در این بخش هنرمند جوان حسین همتی با تنبک من را همراهی خواهد کرد. به طور کلی دوست دارم هنرمندان جوان را هر چه بیشتر بکار بگیرم و معرفی کنم و در کنسرت های آینده قصد دارم این کار را بیشتر انجام دهم.
- نوازندگی و بداهه نوازی در سال های گذشته تغییرات بسیار زیادی در خود دیده و در دوره های مختلف همراه با ورود ابزار مدرنیته به ایران روایت موسیقی دستگاهی ایرانی دستخوش تغییراتی می شد.این اتفاقات را چگونه تحلیل می کنید؟
ورود تکنولوژی تغییرات زیادی را در همه هنرها از جمله موسیقی ایجاد کرده و می کند. به عنوان مثال سیستم نوازندگی قبل از رادیو با بعد از آن بسیار متفاوت بود . قبل از تاسیس رادیو در ایران زمان اجرای موسیقی کم بود از همین رو اتفاقات زیادی در یک زمان محدود اتفاق می افتاده و اجراها بسیار فشرده انجام می شد اما در زمان رادیو امکاناتی برقرار می شود که با رویداد های اجتماعی و هنری و تفکرات آن دوران همسو شده و تاثیرات زیادی در ارائه موسیقی موجب می شود. با آمدن رادیو و صفحه گرامافون موسیقی مردم پسند شد ومخاطب آن عام تر شد. وجه موسیقی ضربی و تصنیف سازی بر موسیقی آوازی و دستگاهی غالب تر شد. به عنوان مثال در برنامه گل ها که فرمی از موسیقی عام است تصنیفی اول اجرا می شد بعد در ادامه آواز و در انتها چند قطعه ضربی و مجددا تصنیف نواخته می شد.
- به آوازی بودن ردیف موسیقی اشاره کردید و این که به قطعات ضربی و تصنیف ها در ردیف موسیقی ایرانی بعد از ورود رادیو به ایران بیشتر پرداخته شد. دلیل کم بودن قطعات ریتمیک و ضربی در موسیقی دستگاهی و ردیف به سلیقه اساتید آن دوران مرتبط می شود یا دلایل دیگری داشت ؟
یکی از دلایلی که در ردیف موسیقی ایرانی تعداد قطعات ضربی کم است این بود که موسیقی دانان گذشته مثل طاهر زاده و ... بخش اصلی موسیقی ایرانی را موسیقی دستگاهی و آوازی می دانستند و از خواندن تصنیف اجتناب می کردند. تصنیف خوانان نسبت به آواز خوان ها معمولا خواننده های ضعیف تر و سطح پایین تری بودند و همان چندقطعه ضربی هم که در ردیف موسیقی ایرانی وجود دارد ، آهنگساز ندارد و از الگوهای ضربی نوازی گرفته شده است. در موسیقی غربی آهنگساز با نوازنده از هم تفکیک شده است ولی در شرق نوازنده و سازنده اثر یک نفر است.
- چرا در کارنامه هنری شما فعالیت گروهی بسیار کم است . آیا خود شما رغبتی برای تشکیل گروه موسیقی نداشته اید و یا علت دیگری باعث شد که کمتر به فکر تشکیل گروه های بزرگ و چندین نفره موسیقی باشید وبه جای آن بیشتر به فعالیت های انفرادی بپردازید؟
من سابقه فعالیت کار گروهی را داشته ام اما سابقه کار گروهی به صورت داشتن فعالیت گروهی با نفرات زیاد نداشته ام. همیشه گروه های من سه و یا چهار نفره بوده اند . بیشتر اعتقاد دارم به اینکه به فرم موسیقی اصیل و بداهه نوازی بپردازم .بخشی که نقطه اوج موسیقی ایرانی است .برای تشکیل گروههایی مثل آنچه من در قدیم سرپرستی میکردم باید حمایتی صورت پذیرد و مراکزی مثل حفظ و اشاعه شکل بگیرد تا بتوان گروه های بزرگ را تشکیل داد. وجه مردم پسند و عام موسیقی ما که من وجود آن را بسیار لازم می دانم و باید در جایگاه خودش قرار بگیرد با بخش موسیقی کلاسیک ما متاسفانه در هم تنیده شده اند و متاسفانه موسیقی عام غالب شده است. برای من بسیار جالب است که در سالن هایی همچون فرهنگسرای نیاوران و یا تالار وحدت وقتی صحبت از موسیقی کلاسیک غرب می شود فرم کاملا کلاسیک و جدی آن اجرا می شود و با آن موسیقی در جایگاه خودش برخورد می شود و مخاطبش نیز توقع موسیقی پاپ ندارد اما در موسیقی ایرانی این بحث مشوش است. جایگاه کلاسیک موسیقی ایرانی کمرنگ شده و این اتفاق اصلا طبیعی نیست. به واقع هدفم از برگزاری چنین کنسرت هایی معرفی دستگاه ها و آواز های موسیقی ایرانی برای علاقمندان به این گونه موسیقی است.
- در دورانی قرار داریم که جوانان زیادی در موسیقی ایرانی مشغول به فعالیت می باشند . موید این مطلب نیز حضور زیاد علاقمندانی است که در کنسرت های شما و دیگر اساتید شرکت می کنند . این مهم را چگونه ارزیابی می کنید؟
موسیقی ایرانی خیلی گسترش پیدا کرده و تعداد کسانی که در زمینه موسیقی ایرانی در حال فعالیت هستند بسیار زیاد است. در گذشته زمانی که جوان بودم وقتی می خواستم سه تاری بخرم نه کسی بود و نه جایی بود تا بتوانم از آن جا سازم را تهیه کنم. به همین منظور برای تهیه سه تار مجبور بودم چند ماه صبر کنم تا تنها سازنده سه تار آن زمان یک سه تار برای من بسازد. امروزه بالای صد سازنده ساز سه تار داریم و درهرجایی که می رویم آموزشگاه ها و مراکز ساز فروشی زیادی بوجود آمده اند که در کنار اثرات مثبتی که دارند متاسفانه تاثیرات مخربی نیز دارند. نمی توان تنها تاثیر سیاست های فرهنگی غلط و و نبود حمایت های هنری را عامل بعضی نقصان ها در موسیقی دانست. من فکر می کنم پیشکسوتان باید در این بخش الگو باشند.
اگر من برنامه ای می گذارم هدفم معرفی الگوهای صحیح موسیقی به جوانان است.در کنسرت های موسیقی ایرانی جوانان حضور پیدا میکنند. نوازندگان جوان موسیقی ایرانی تکنیک های زیادی را فرا می گیرند و تلاش زیادی برای فراگیری موسیقی ایرانی انجام می دهند . وظیفه ماست که به عنوان کسانی که در موسیقی سال ها فعالیت کرده ایم بتوانیم الگوی مناسبی برای آنها باشیم و در جاهایی که این عزیزان به بن بست می رسند و نمی دانند باید چکار کنند مسیر درست را به آنها معرفی کنیم . در همه جای دنیا موسیقی کلاسیک مخاطب خاص خودش را دارد. باید جوانان نیز بپذیرند که بر روی موسیقی دارند کار می کنند که بسیار خاص است. البته که مراکز فرهنگی باید زمینه فعالیت برای آنان را بوجود بیاورند و برخوردی را که با موسیقی پاپ میکنند با این موسیقی نکنند. در همه جای دنیا حمایت از موسیقی کلاسیک به صورت همه جانبه صورت می پذیرد.
- ازآثار مکتوبی که در دست دارید بفرمائید و این که آیا مکتوب شدن و به نت در آمدن گوشه ها و دستگاه های موسیقی ایرانی کمکی به اصیل ماندن آن کرده است یا خیر ؟
کتابی در دست چاپ دارم که بر روی ردیف تحلیل دقیق تری دارد و بیان کننده مفهوم جملات ردیف است.توضیحات کاملی در ارتباط با گوشه ها و دستگاه ها در این کتاب داده ام و امیدوارم تا اوایل تیر ماه چاپ شود. ببینید ، موسیقی ما موسیقی شفاهی با یک ردیف اما روایات مختلف است. به عنوان مثال آقا حسینقلی و میرزا عبدالله از یک خانواده بوده اند اما می بینیم دوروایت متفاوت از ردیف نقل می کنند . فرهنگ موسیقی ما شفاهی است که در آن نت گویای همه چیز موسیقی ما نیست در واقع کتاب های موسیقی مثل نقشه اند و به شما کمک می کند تا دید جامع تر و دقیق تری از آنچه باید فرابگیرید داشته باشید.
- چرا بعد از 15 سال تصمیم گرفتید در فرهنگسرای نیاوران مجددا کنسرت برگزار کنید ؟
نیاوران فضای خوب و صمیمی برای اجرای رسیتال دارد. از نظر معماری و فضای شهری حس خوبی را برای نوازنده ایجاد می کند. در سالن های بزرگ هنرمند متاسفانه درگیر مسایلی می شوید که احساس خوبی ندارد. شاید هدف این است از ظرفیت سالن به صورت حداکثری استفاده شود و همین موضوع مشکلات جانبی ایجاد می کند که روی کیفیت کار اثر می گذارد. ممکن است کنسرت شما در ساعت هایی باشد که قبل و بعد آن تئاتر و یا برنامه های دیگری باشد و خلاصه اینکه احتمال اینکه برنامه جابه جا شود بسیار زیاد است که به نوعی بی احترامی به مخاطبین و هنرمندان محسوب می شود.در سالن هایی همچون سالن نیاوران به هیچ عنوان این اتفاقات نمی افتد. از سوی دیگر من حس خوبی به این مجموعه دارم و نیاوران را فضای بسیار مناسبی برای اجرای برنامه های هنری می دانم. به همین دلیل تصمیم گرفتم این اجرا را در این مجموعه داشته باشم.
- و به عنوان سوال آخر آیا برنامهای دارید تا به صورت پیوسته و مداوم این کنسرتها دنبال شود؟
مداومت بسیار مهم است و باید تدابیری اندیشید تا اجرای موسیقی ایرانی به صورت مرتب هر چند ما یک بار انجام شود . نباید این گونه باشد که مخاطب بعد از هر چند سال به یک کنسرت موسیقی بیاید. روال معمول در موسیقی شرقی همین است. شما در هند یا کشورهای شرقی دیگر می بینید که به صورت مرتب موسیقی دانهای کلاسیک اجرا دارند و مخاطبان خاص خودشان را هم دارند. برنامه من هم همین است. البته هنوز چیزی قطعی نشده اما تصمیمی که دارم این است که اجرای این کنسرت ها در نیاوران به صورت مداوم و مستمر باشد.
نظر شما