درام از این جنبه میتواند به معنی یک نمایش تئاتری و یا نمایش رویدادهای داستانی برای گروهی از تماشاچیان باشد.
اگر بخواهیم به زبانی دقیقتر حرف بزنیم، درام هنری تقلیدی است که از عوامل متعددی چون روایت داستانی، شخصیتها، صحنهآرایی، بازیگری، افکت، لباس، دیالوگ و غیره تشکیل میشود.
با این حال، هر نوع نمایشی را میتوان دراماتیک نامید. مارتین اسلین (Martin Esslin) معتقد است پانتومیم، سیرک، تئاتر خیابانی، اپرا، سالن کنسرت موسیقی، کاباره، رخدادها و هنرهای نمایشی در چارچوب درام و دراماتیک بودن میگنجند، اما در عین حال، در برخوردی دقیقتر، برخی از ویژگیهای دراماتیک بودن را نیز ندارند.
برخی مواقع نمایشهایی نظیر رژه ارتش، کنسرتها، مسابقات فوتبال و کارناوالهای خیابانی هم درام نامیده میشوند که این موضوع به ابهام موجود در مورد توصیف درام میافزاید. دو جزء اصلی که در تمامی صورتهای درام یافت میشوند، عنصر اجرا و بازیگری در حضور تماشاگر است.
بیشتر مفسران معتقدند درام در آیینهای مذهبی و مراسم یونان باستان ریشه دارد. با پیچیدهتر شدن این آیینها و افزایش جنبههای نمایشی آنها، تمایز بین شرکتکنندگان و کسانی که در آن شرکت نداشتهاند، در واقع در تمایز قائل شدن بین بازیگران و تماشاچیان نمود پیدا کرده است.
رفته رفته نوعی تئاتر غیر مذهبی که در آن عناصر آیینی کمتر دیده میشد، به وجود آمد. عملکرد اصلی این نوع تئاتر، سرگرم کردن تماشاچیان بود و به این منظور از نمایشنامهنویسان، هنرپیشگان و عوامل حرفهای صحنه استفاده میکرد. درام تا قبل از ظهور فناوریهای تولید فیلم در قرن بیستم، کماکان با صحنة تئاتر پیوند خورده بود. امروزه مردم درام را بیشتر به وسیلة صفحه و پرده نمایش میبینند تا بر صحنة تئاتر.
شخصیت دراماتیک فیلم، در نظریه انتقادی، کمتر به تنهایی مورد توجه قرار گرفته و عمدتاً تحتالشعاع مقولاتی چون نظریه، بازیگری، نظریه مولف، نظریه ژانر و یا نظریه روایت قرار داشته است.
از آنجا که فیلمهای بلند داستانی صورتی از درام هستند، نظریهپردازان فیلم برای توصیف ژانرهای مختلف و عناصر سینمایی ترجیح دادهاند از عبارتهایی دیگر استفاده کنند. ملودرام در این میان یک استثنا است.
ملودرام که از واژه درام مشتق شده، از دهه ۷۰ به بعد در توصیف فیلمهای عاشقانه، عاطفی و احساسبرانگیز به کار رفته است.
نظریه فیلم همیشه تلاش کرده است تا بر تفاوتها تأکید کند و شباهتهای بین فیلم داستانی و دیگر صورتهای دراماتیک را کمرنگ جلوه دهد. نظریهپردازان درام از دهه ۸۰ در رشتههای دیگری چون مطالعات تئاتر و مردمشناسی، این افکار تعجبآمیز را به چالش خواندهاند.
آنها معتقدند سینما بر پایه سنتهای نمایشی متعددی از جمله تئاتر، سالنهای کنسرت موسیقی و کاباره ساخته شده است که هر کدام بر صورت فیلم و محتوای آن تأثیر گذاشتهاند. ویکتور ترنر در کتاب انسانشناسی اجرا (anthropology of (performance میگوید: درامها و دیگر ژانرهای نمایشی معمولاً نوعی هماهنگسازی یا ارکستراسیون رسانهای هستند و نه بیان به وسیلة یک رسانه واحد.
از سوی دیگر، در مطالعات تلویزیونی، سابقه و تاریخچه تلویزیون در تئاتر و سینما جستجو میشود و همانگونه که گفته شد، درام به عنوان یک واژه به طرز گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد و معانی فراوانی دارد. بیشتر شبکههای بزرگ تلویزیونی درامهای تلویزیونی میسازند یا سفارش تولید آنها را میدهند.
فیلمها و سریالهای درام، برنامههایی داستانی هستند که تمامی عناصر صحنه تئاتر و بازیگری را دارند. درامهای تلویزیونی غالباً به ژانرهای گوناگون از جمله درامهای تاریخی، جنایی، اجتماعی واقعی، کمدی، سریالهای عامهپسند و غیره تقسیم میشوند.
واژه درام به طرز فزایندهای در مورد برنامه مستند تلویزیونی نیز به کار میرود. مستندهای تلویزیونی، نوعی بازسازی رویدادهای واقعی هستند که مرز بین افسانه و واقعیت را محو و کمرنگ میکنند. فیلمهای مستند تلویزیونی از مکانهای واقعی استفاده و زندگی افراد واقعی را روایت میکنند. آنها برای انجام این کار، مواد مستند را به گونهای نشان میدهند که صورت دراماتیک به خود بگیرد.
تمامی فیلمهای مستند و برنامههای خبری برای عناوین خبری خود به دنبال رویدادهای دراماتیک هستند. در این چارچوب درام به رویدادهایی اطلاق میشود که از شدت و غلظت عاطفی بالایی برخوردار باشند.
رویدادهایی چون جنگ، قحطی، جنایت، رسوایی سیاسی، تروریسم و فجایع مختلف، ارزش خبری دارند. در واقع، ارزشهای خبری و فیلمهای خبری حکم نمایش را دارند و مجریان و گزارشگران نقش بازیگران را ایفا میکنند و این در حالی است که مخاطبان در جایگاه همیشگی خود نشستهاند.
SARA GWENLLIAN JONES *
نظر شما