این کار کاملا خطاست. عدم شناخت چنین موضوعی کل صنعت چاپ را به هم میریزد و آن را به شروع زنجیره غذایی بازمیگرداند، به نقطهای که در آن یک چاپکار قرار دارد و یک ملخی هایدلبرگ.
روزنامهها و مجلات در صدر میز تغذیه قرار دارند و بنابراین تغذیه از همان جایی آغاز میشود که کل صنعت را در خود دارد. روزنامهها کماکان به دو دلیل به عنوان منبع اصلی باقی خواهند ماند: تحلیل و پوشش عمیق رویدادها و اصل آگاهی بخشی در محصولات و خدمات. این دلایل دست کم برای یک نسل دیگر هم به قوت خود باقی خواهد ماند.
سطح فروش روزنامهها در اقتصادهای توسعه یافته مثل گذشته بالا است و نگرفتن روزنامه به طور روزانه یک احساس کمبود به دست میدهد. حالا با احتساب رشد کنونی روزنامهها این پرسش پیش میآید که آیا تهدیدهای اینترنت برای روزنامهها بزرگنمایی شده است یا خیر؟ یک مثال ملموس میتواند نشان دهد که اینترنت تهدیدی برای روزنامهها هست یا نیست: نیازمندیهای آنلاین.
این نکته بسیار روشن است که آن دسته از روزنامههای اروپایی که به آگهیهای موسوم به نیازمندیها تکیه دارند، در حال تعطیل شدن و یا در حال بازآفرینی خود در وبسایتها هستند. در عین حال بدیهی است که روزنامهها باید مراقب ورود غریبهها به وادی آگهیها باشند و با ایدههای جدید و به خصوص با ایدههای مبتنی بر سرعت عمل، به مقابله با این رقبا بپردازند
اگر چه محتوا هم برای منابع تولیدکننده آن و هم از جنبه تحویل کماکان گران است و مردم هم اطلاعات موجود در روزنامهها را دوست دارند، اما این امر تا کی ادامه خواهد یافت؟ بیتردید مجاری درآمدی روزنامهها مورد حمله قرار گرفته است، به طوری که انگار هزاران مورچه به یک پیکر هجوم آورده باشند و به تدریج آن را در خود هضم کنند. خبر خوب در این مرحله این است که نیروهای بخش روزنامه در حال ترکیب شدن با یکدیگر هستند و به نوعی آماده نبرد میشوند. مشتهای سنگینی رد و بدل شده است. هیچکدام از تولیدکنندگان ماشینها و نرمافزارها بیکار ننشستهاند تا ببینند دیگران چه میکنند و چه اتفاقاتی ممکن است بیفتد
به عنوان مثال، مانرولند که مسوول فروش ۵۰ درصد ماشینهای چاپ روزنامه بوده، نشان داد در قبال نشست رم که چندین و چند ایده تازه را در یک فروم مربوط به روزنامهها (پاسوا در آلمان و وین در اتریش) ارایه داد، آمادگی نداشته است.
ایده فروم دویست هیات فعال در بخش روزنامه را به خود جلب کرد. گرید فینکبینر مدیر اجرایی مان رولند معتقد است: روزنامهها میتوانند با چالشهای روبه رو مقابله کنند.
اما او در عین حال هشدار میدهد: باید در کانون این فعالیت نوآوری ریشه کند و کارها کاملا بر محتوا متمرکز شوند. یکی از ایدههایی که او بر آن تکیه میکند استفاده از ظرفیت هیتست با ماشینهای کلدست است. کاری که گلف نیوز به عنوان پیشتاز در امارات انجام میدهد و ناشرش النصر است و یا خلیج تایمز انجام میدهد که ناشرش برادران گلهداری هستند. هر دو ناشر از ماشینهای کرومومان(مان رولند) استفاده میکنند.
میتوان این نکته را مسلم فرض کرد که این راه را دیگران هم برگزیدهاند و نمونهاش ولفگانگ فلنر ناشر اتریشی است.
روزنامه Österreich با عنوان جذابی که دارد (اتریش در زبان آلمانی) برای آموختن، چیزهایی فراتر از گلفنیوز دارد.
علت چنین امری که از Osterreich بیشتر از گلف نیوز میتوان آموخت این است که این روزنامه اتریشی فراتر از یک هنر دارد، ولفگانگ فلنر این نکته را درک کرده بود که خبر و آگهی راههای متعددی برای دسترسی به بازار در اختیار دارند که تلویزیون، اینترنت و بیلبوردها از جمله آنهاست. اما ولفگانگ زکرت مدیرعامل Osterreich میگوید: پژوهشهای ما نشان میدهد که میزان مطالعه در نزد زنان و کودکان رو به کاهش است.
روزنامه سراسری Osterreich سه بخش بازار را هدف گرفته است که زنان و کودکان هم جزو آنها هستند. این روزنامه در واقع سه روزنامه در یک روزنامه است. نقطه تمایز این روزنامه با رقبایش و همچنین نقطه تمایز گلف نیوز- استفاده از افست هیت ست است تا با استفاده از آن رنگهای خیرهکننده داشته باشد. مساله من در اینجا این است که آیا فلنر و زکرت در انتخاب سه هدف سیار درست عمل کردهاند یا نه، چرا که این موضوع مقولهای محتوایی و تجاری است، مساله من تکیه بر نوع تکنولوژیای است که آنها برای پیشبرد نبردهای خود انتخاب کردهاند. گلف نیوز دریافت که داشتن یک پلاتفرم مبتنی بر کیفیت عالی جواب میدهد و می تواند آگهیدهندگان فراوانی را به خود جلب کند.
بنابراین به موفقیت نزدیکتر شود: ۹۲ هزار نسخه در هفته که باز هم رو به افزایش است. اما آیا واقعا تلفیق کلدست و هیتست بهترین راه مواجهه با تغییرات بازار است؟
بیتردید این یکی از راههاست، اما تحلیل دقیقتری نشان میدهد که نکات مثبت و منفی در یک حالت برابر قرار دارند. استفاده از هیتست، پیچیدگیهایی را به وجود میآورد که از جمله آنها رعایت کششهای مربوط به کاغذ در هنگام چاپ است و همچنین استفاده از انرژی بیشتر و فضای وسیعتر و اینکه کاغذ خیس باید در دمای ۹۰ درجه سانتیگراد از خشککن عبور کند. البته مباحث مرکب هم در این چارچوب مطرح است. مساله دیگر قسمت توزیع است، پاکت کردن روزنامه، لاییگذاری و برچسبزنی نیز جزو دشواریهای این بخش هستند و بالاخره اگر کیفیت اصل باشد پای ارزشهای افزوده به میان میآید، پای مواردی چون چسباندن هدایا، سیدیها و پیشنهادات ویژه.
اگر شما ناشری باشید که خودش تهیه کننده منابع و مطالب، چاپ کننده آنها و توزیعکننده آنها هم باشید، باید بر سطوح مختلفی از پیچیدگی، کنترل داشته باشید. اما با این همه، تمام ناشران روزنامهها امکانات تولید خاص خودشان را ندارند و بنابراین ترجیح میدهند با چاپخانهها کار کنند. کسی که بخواهد با نصب تسهیلات هیتست دنبال تجارت و بازار بزرگتر باشد، قطعا شجاع است.
اما ناشری که میخواهد با چاپخانهای متشکل از امکانات هیت ست/کلدست استفاده کند، باید از پشتوانه کافی مالی برخوردار باشد.
گروه انتشاراتی النصر در این مقوله امکانات کاملی دارد، اما ناشران روزنامههای خاورمیانهای بهتر است از مدل غیرهمگرا استفاده کنند.
قطعا میزان تیراژها را باید در نظر گرفت و همه منظوره بودن را هم مد نظر داشت. با این همه مثلا یک چاپکار اماراتی باید تا سالها بر روی انجام وظایف مختلف کار کند. داشتن ظرفیت هیتست به طور آنلاین به همراه دسترسی به امکانات ورقی عاقلانهتر است.
یک ناشر در سمینار مانرولند گفت: من ظرفیت هیتست را هرگاه دوست داشته باشم میتوانم به امکانات خود با توجه به برنامههای زمانبندی شده اضافه کنم و در عین حال میدانید که گروه النصر هم ظرفیت قابل توجهی در عرصه افست ورقی دارد.
استفاده از ترکیب دوگانه هیتست/کلدست یکی از بهترین انواع نوآوریها است. ناشران روزنامهها باید در کاربردهای محصولات خود به ارزش افزوده توجه کنند و این موضوع فراتر از لحاظ کردن نیازمندیها و آگهیهای چشمنواز است. معاملات مختلف سودآور برای روزنامهها میتواند مشتمل بر فروش کتاب، موزیک، پذیرش سفارش مالی پستی و سفارشهای رستورانی باشد.