البته تیترهای دیگری هم مانند: خداحافظ آرتمیا، وداع با پرندگان مهاجر دریاچه ارومیه، دریاچهای که کویر شد، انسانهای مخرب محیطزیست و مدیریت تخریب نیز میتوانست جای این تیتر را بگیرد.
روزنامهنگاران کارشان بزرگنمایی است، ولی درباره دریاچه ارومیه نیازی به هیچ بزرگنمایی نیست. کافی است به آذربایجان غربی بروید و یک هفته تحقیق کنید. البته سخنان ضد و نقیض هم زیاد میشنوید.
اما عموم استادان و کارشناسان معتقدند در نبود یک مدیریت صحیح، دریاچه مظلوم ارومیه به روزهای پایانی عمر خود نزدیک میشود. البته همه این کارشناسان هم اصرار خواهند داشت، اگر در روزنامه گزارشی نوشته شد اکیداً نامی از آنها نرود.
طرح یک مثال برای نشان دادن موضوع کافیاست. در گفتوگو با یکی از استادان دانشگاه که تحقیقات وسیعی راجعبه دریاچه انجام داده بود و دامنه انتقاداتش از ساخت و سازهای صنعتی در اطراف دریاچه تمامی نداشت، تأکید بر عزم جزم ارگانهای خاص برای ساخت پل شهید کلانتری وجود داشت.
این استاد البته معتقد بود یکی از عوامل مهم در نابودی و تغییر اکولوژی دریاچه همین پلی است که از غرب تا شرق دریاچه خاکریزی شده. او میگفت حدود 10 سال پیش و برای توجیه این طرح سمیناری برگزار شد که در آن از بسیاری از مدیران طرحهایی که روی دریاچههای بزرگ آب شور در دنیا کار کرده بودند دعوت شده بود تا نظراتشان را در مورد این پل ارائه دهند.
هنگامی که مدیر ارشد طرحهای دریاچه بزرگ نمک آمریکا شروع به سخنرانی کرد در مورد پل شهید کلانتری گفت: امیدوارم اشتباهی را که ما 50 سال پیش در آمریکا با ایجاد پل روی دریاچه نمک کردیم، شما دوباره در دریاچه ارومیه تکرار نکنید، این قسمت از سخنرانی او برای حاضران در جلسه ترجمه نشد و تنها کسانی که مسلط به زبان انگلیسی بودند موضوع را فهمیدند.
دریاچه ارومیه یک ارزش ملی و متعلق به 70 میلیون ایرانی است، ولی بهنظر میرسد برخی فکر میکنند لزومی ندارد این 70 میلیون نفر ایرانی که صاحبان اصلی دریاچه به حساب میآیند از وضعیت بد دریاچه ارومیه (همان چیچست باستانی) مطلع شوند.
البته بهنظر بسیاری از کارشناسان، عمدهترین عواملی که باعث نابودی دریاچه ارومیه در سالهای آینده میشوند، عوامل طبیعی چون خشکسالی، بالا رفتن دما و کمی میزان بارش سالانه است، ولی نکته مهم این است که با وجود چنین اوضاعی، نه تنها کمکی به بقای دریاچه ارومیه نمیشود، بلکه اقدامات ناصحیحی چون طرح پل شهید کلانتری، اجازه ساخت و سازهای فراوان صنعتی در اطراف دریاچه، سدبندیهای متعدد روی رودخانههای منتهی به دریاچه و عدم اجازه بهره برداری از نمک این دریاچه که به واسطه مدیریت نادرست روی دریاچه اعمال میشود، همگی به نابودی این دریاچه کمک میکند و میتواند بهطور کلی وضعیت زیستمحیطی آن ناحیه را بر هم بزند.
بسط توصیفی و علمی این اقدامات قطعاً به روشن شدن وضعیت دریاچه ارومیه کمک میکند. آنچه در ادامه میآید به تمامی نظرات کارشناسان و استادان دانشگاهی است که نخواستند نامشان در گزارش ذکر شود.
تبخیر به واسطه افزایش دما و کاهش بارندگی در هر سال بهطور متوسط بین 3 تا 4 میلیارد متر مکعب از آب دریاچه ارومیه تبخیر میشود که بهدلیل سطح وسیع دریاچه (5750 متر مربع) نمیتوان از این میزان تبخیر گریزی داشت.
از طرف دیگر بهدلیل سد بندیهای متعدد روی رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه و کاهش میانگین بارندگی سالانه در سطح استان آذربایجان غربی طی 6 ساله اخیر نسبت به سالهای پیشین از32 سانتی متر به21 سانتی متر باعث کاهش آبهای شیرین ورودی سالانه رودخانههای منتهی به دریاچه از 5/3 الی4 میلیارد متر مکعب به 8/1 میلیارد متر مکعب شده است.
در واقع میتوانیم نتیجه بگیریم که سالی 4 میلیارد متر مکعب آب تبخیر میشود و چیزی کمتر از نصف میزان تبخیر، یعنی تنها 8/1 میلیارد متر مکعب آن به دریاچه باز میگردد و در این صورت دریاچه ارومیه سالی 2/2 میلیارد مترمکعب آب شیرین را از دست میدهد.
به اعتقاد یکی از کارشناسان اگر اوضاع به همین منوال پیش رود احتمال از بین رفتن دریاچه ارومیه وجود نخواهد داشت و زمانی که سطح دریاچه به اندازهای کوچک شود که نسبت میزان تبخیر و ورودی آبها به تعادل برسد، دیگر خطری دریاچه را تهدید نمیکند (که در این صورت حجم دریاچه ارومیه به نصف میزان کنونی باید تقلیل یابد).
بااینحال، گروهی دیگر از کارشناسان معتقدند اگر سطح دریاچه هم نصف شود باز هم نمیشود بر میزان ورود آبهای شیرین و ثبات آنها اعتماد کرد و به همین خاطر هر ساله دریاچه کوچک و کوچکتر خواهد شد تا زمانی که به کلی از بین برود.
نکته بسیار هراس انگیزی در خشک شدن دریاچه ارومیه وجود دارد.
به گفته رئیس بخش تحقیقات آرتمیای کشور، اگر دریاچه ارومیه خشک شود، مشکلاتش تنها برای استان ارومیه نخواهد بود و بهدلیل وجود 8 میلیارد تن نمک در دریاچه، پس از خشک شدن، با وزیدن بادهای فصلی تمامی زمینهای استان آذربایجان غربی و 5 استان همجوار آن به شوره زار تبدیل میشود و حتی دامنه تأثیرات پخش این مقدار نمک به زمینهای کشورهای اطراف نیز خسارات جبران ناپذیری را وارد میکند.
حدود 20 رودخانه دریاچه ارومیه را تغذیه میکنند که عبارتند از: روضه چای، نازلو چای، زولاچای، شهر چای، مهاباد چای، زرینه رود، سیمینه رود، گدار چای، باراندوز چای، قشلاق امیر، دریان، شیرین کندی، چکان، فرمانرود، قرمزیگل، شیشوان و سرین دیزج که رودخانه زرینه رود با سهم سالانه 1621میلیون لیتر مکعب، بیشترین سهم تأمین آب دریاچه یعنی حدود نصف آنرا طی 10 ساله اخیر به عهده داشته است.
با وجود ذخایر 5 میلیارد تنی نمک محلول در دریاچه ارومیه و با کاهش حدود 2/2 میلیارد متر مکعب از حجم آب دریاچه در هر سال که در اثر تفاضل منفی موجود بین مقادیر تبخیر و آب ورودی رخداده، شوری آب دریاچه از سال 78تا83 از220 گرم بر لیتر تا حد فوق اشباع بالاتر رفته که زیانهای بسیاری را بر وضعیت زیستمحیطی آرتمیا و پرندگان مهاجر به وجود آورده است.
شوری بسیار زیاد آب باعث شده رسوب نمک در کف دریاچه ایجاد شود و در چنین حالتی ارتباط آب دریاچه با رسوبات بستر که تأمینکننده قسمت عمدهای از یونهای مورد نیاز عمل فتوسنتز فیتوپلانکتونهای دریاچه هستند قطع شده و تولیدات اولیه دریاچه، هم از نظر تنوع وهم از نظر تعداد دچار مشکلات متعدد شده است. مجموعه عوامل فوق باعث کاهش شدید ذخایر آرتمیای دریاچه ارومیه طی سالیان اخیر شده وبا کاهش تراکم آرتمیا در آب دریاچه بهره برداری از آن امکانپذیر نبوده است.
پل شهید کلانتری
همه چیز این پل عجیب است. تمامی کارشناسان محیطزیست معتقدند که این پل باعث تأثیرات منفی بر وضعیت زیستمحیطی دریاچه خواهد شد و تاکنون انتقادات بسیاری از سوی آنها در سایتها و روزنامهها به چاپ رسیده است. هر چه کارشناسان داد و بیداد کردند، طرح ساخت پل با سرعت بیشتری ادامه یافت. جالبتر اینکه حال که به مراحل نهایی احداث نزدیک شدهاند، سر و کله مهندسان منتقد این طرح پیدا شده که میگویند احداث چنین پلی کاملاً اشتباه بوده است.
بهنظر مهندسان مربوطه نباید برای احداث این پل خاکریزی صورت میگرفت، زیرا به مرور زمان آب دریاچه قسمتهای زیرین خاکریزی را جا به جا کرده و باعث فرونشست پل میشود و به گفته یکی از کارشناسان هزینه نگهداری این پل از هزینه ساخت آن بیشتر خواهد بود.
البته بهنظر کارشناسان محیطزیست نباید در اینجا پلی احداث میشد و حالا که شد، بهنظر کارشناسان پلسازی خاکریزی نباید میشد و باید با نصب پایهها یک پل هوایی احداث میشد. خاکریزی این پل نسبت به هزینه پل هوایی چندین برابر بوده و اثرات مخربی مانند جلوگیری از چرخش (circulation) آب دریاچه دارد.
چرخش آب دریاچه ارومیه به صورت پاد ساعتگرد است، حال آنکه پل شهید کلانتری که از سمت غرب حدود 12 کیلومتر و از سمت شرق حدود 3/2 کیلومتر خاکریزی شده (و تنها 1276 متر میانی به صورت پایه گذاری است که تنها این میزان از پل هزینهای معادل 2500 میلیارد ریال را به خود اختصاص داده است) مانع این چرخش طبیعی است. پل شهید کلانتری در یکی از کمترین فاصلههای گلوگاهی دریاچه ارومیه احداث شده که در واقع مانند یک طناب بر گردن این دریاچه چرخش آب را خفه کرده است.
عدم صدور مجوز استحصال نمک ذخایر نمک موجود در دریاچه ارومیه بسیار بیشتر از ذخایر نمک great salt lake آمریکا است (ذخایر نمک آن دریاچه در آمریکا معادل 4/1میلیارد تن برآورد شده است).
از زمانی که کارشناسان آمریکایی پی بردند که دریاچه در خطر است و احتمال خشک شدنش میرود، به سرعت شروع به استحصال نمک از دریاچه کردند و سالانه بیش از 3/2 میلیون تن نمک استحصال میشود.
ولی طبق آمارهای موجود در ادارات صنایع و معادن استانهای آذربایجان غربی و شرقی کل مقادیر سالانه استحصال نمک از دریاچه ارومیه حتی به نیم میلیون تن نیز نمیرسد؛ یعنی در هر سال فقط 0001/0 ذخایر این دریاچه استحصال میشود که این مقدار در مقایسه با مقادیر برداشت نمک صورت گرفته از دریاچه بزرگ نمک آمریکا که بر اساس ترمیم ذخایر 2000 ساله صورت میگیرد به وضوح کمتر است.
با کمال تعجب، سازمان حفاظت از محیطزیست کشور اجازه بهرهبرداری از نمک دریاچه را نمیدهد و میگوید چون دریاچه ارومیه بهعنوان یک پارک ملی شناخته میشود طبق قوانین سازمان حفاظت محیطزیست امکان هیچ نوع بهره برداری از آن وجود نداشته و تاکنون مجوز و پروانه رسمی از طرف این سازمان به بهرهبرداران نمک صادر نشده تا عمل بهره برداری و سرمایهگذاری در این زمینه با اطمینان خاطر صورت پذیرد.
بدیهی است با توجه به اینکه با بالا رفتن شوری آب دریاچه ارومیه اکوسامانه آن از لحاظ تولیدات اولیه پلانکتونی هم از نظر تولید آرتمیا و هم اسکان پرندگان مهاجر با مشکلات جدی و غیرقابل حلی روبهرو میشود، لذا برداشت نمک از دریاچه در شرایط فعلی با صدور مجوز برای برداشت سالانه بیش از 2 الی 3 میلیون تن میتواند ضمن ایجاد اشتغال در منطقه اقدام سودمندی در بهبود شرایط اکولوژیکی دریاچه باشد و از تخریب حیات در آن جلوگیری کند.
زمین و زمان کمر به قتل بزرگترین دریاچه آب شور دنیا بستهاند. شاید در روزنامههای 15 سال آینده دیگر واژه دریاچه ارومیه را نخوانیم و تنها یادی از یک دریاچهای باشد که سالها قبل در شمال غربی ایران واقع بوده است و چنین بوده و چنان بوده و هم اکنون تبدیل به بزرگترین شوره زار ایران شده است.