چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۹
۰ نفر

خط باریک و پنهانی وجود دارد که تحریم‌های اخیر کنگره آمریکا علیه ایران و روسیه را به اقدامات عربستان سعودی و چند کشور عربی دیگر علیه قطر، مرتبط می‌کند.

 اين خط پنهان، هيچ ارتباطي با مسئله تروريسم يا اتهامات ديگري كه عليه روسيه، ايران و قطر مطرح شده ندارد، بلكه صرفا مربوط به اين است كه چه‌كسي بر بزرگ‌ترين ذخاير گاز طبيعي جهان حكومت كرده و متعاقبا بر بازار جهاني اين گاز سيطره خواهد داشت؟
در بخش قابل توجهي از قرن گذشته، به‌طور مشخص از سال 1914، جهان به شكل مستمر شاهد جنگ براي سيطره بر ذخاير نفتي بود. اما طلاي سياه، به‌تدريج و در پي تكيه اروپا بر سياست‌هاي استفاده از انرژي پاك، موافقت سياسي چين با كاهش توليد دي‌اكسيدكربن و همچنين پيشرفت فناوري انتقال انرژي، جاي خود را به گاز طبيعي داده است. بر اين اساس، امروز ما در آستانه آغاز عصر جنگ بر سر گاز طبيعي هستيم.

از منظر ژئوپليتيك، هيچ‌كس به اندازه نخبگان سياسي فاسد در واشنگتن، مسئول آغاز غافلگيركننده اين جنگ نبوده است؛ نخبگاني كه بيش از هر زمان ديگري در حال توليد سياست جنگ‌هاي نيابتي براي تأمين منافع آمريكا هستند. اين فرايند به‌طور قابل توجهي در دوران رياست‌جمهوري اوباما شروع شد و اكنون در عصر ترامپ-تيلرسون ادامه دارد. سفر اخير رئيس‌جمهور آمريكا به رياض و تل‌آويو، به سادگي ايده تشكيل ناتوي سني براي مبارزه با تروريسم را به‌وجود آورد؛ تروريسمي كه از ديد واشنگتن، همان ايران است! تمامي اينها به‌معناي آمادگي براي ظهور عصر جنگ‌هاي گاز است.

سياست ترامپ براي مديريت خاورميانه، برخلاف آنچه بسياري گمان مي‌كنند، كاملا واضح است؛ مي‌توان اين سياست را با اسطوره باستاني چين مقايسه كرد كه در آن، يك كشاورز براي كباب كردن يك خوك، تمام مزرعه خويش را به آتش مي‌كشد.واشنگتن براي سيطره بر بازار در حال توسعه گاز طبيعي (كه دي‌اكسيدكربن كمتري توليد مي‌كند)، نه‌تنها روسيه، صاحب بزرگ‌ترين ذخاير گاز طبيعي جهان، بلكه ايران و قطر را نيز مورد هدف قرار داده است! بياييد براي فهم اين صحنه كمي به عقب بازگرديم.

در 15مارس 2009، نشستي ميان حمد بن‌خليفه آل‌ثاني (امير سابق قطر) و بشار اسد كه در آن زمان هنوز رابطه دوستانه‌اي داشتند، برگزار شد. در جريان آن ديدار، پيشنهاد امير قطر، مبني بر احداث خط لوله گاز از گنبد شمالي/پارس‌جنوبي و عبور آن از استان حلب و سپس تركيه، به‌منظور سيطره بر بازار گاز طبيعي اروپا، از سوي رئيس‌جمهور سوريه رد شد.

مبناي مخالفت اسد با طرح امير قطر، رابطه طولاني‌مدت سوريه با روسيه در حوزه توليد گاز و عدم‌تمايل وي براي تضعيف روند صادرات گاز مسكو به اروپا بود. بعدها در جولاي 2011و با موافقت مسكو، كشورهاي ايران، عراق و سوريه، توافقنامه ديگري را براي احداث خط لوله گاز، با نام خط لوله دوستي، به امضا رساندند. بر مبناي اين طرح، قرار بود خط لوله‌اي به طول 1500كيلومتر، با هدف ورود منابع گسترده گازي ايران (كه مورد استفاده قرار نگرفته بود)، به بازار اروپا، از طريق عراق، سوريه، لبنان و درياي مديترانه احداث شود؛ طرحي كه تكميل آن به‌دليل جنگ داخلي سوريه از همان سال 2011متوقف شد!پيمان ناتو و همچنين كشورهاي عرب خليج‌فارس، هدف خط لوله دوستي را تغيير نقشه ژئوپليتيك انرژي در اوراسيا به شمار مي‌آوردند؛

تغييري كه قدرت قابل توجهي به ايران در مقابل عربستان سعودي در منطقه مي‌بخشيد.اما نقطه اتصال تمام محورهاي اين بحران، ديدگاه‌هاي واقع‌گرايانه امير جديد قطر است. او در پي ورود نظامي روس‌ها به صحنه داخلي سوريه به خوبي درك كرد كه روياهاي قطر براي صادرات گاز از طريق مرز سوريه و تركيه به اروپا ديگر منطقي نيست و برهمين اساس وارد مذاكره مستقيم با ايران شد.

مذاكرات دوحه و تهران از بهار سال گذشته براي يافتن راه‌حل ميانه‌اي به‌منظور بهره‌برداري مشترك از حوزه گازي پارس‌جنوبي و گنبد شمالي آغاز شد و گزارش‌ها نشان داد كه 2 كشور، بر سر احداث خط لوله گازي مشترك ايراني- قطري كه از داخل ايران عبور كرده و از طريق درياي مديترانه به اروپا ارسال مي‌شود، به توافق رسيده‌اند.بدون شك چنين رخدادي براي آمريكا و عربستان به مثابه يك فاجعه ژئوپليتيك است و بر همين اساس نيز توافق سه‌جانبه واشنگتن، رياض و تل‌آويو براي تشديد فشارهاي مشترك عليه ايران و قطر شكل گرفته است؛ قطري كه از قضا، ميزبان بزرگ‌ترين پايگاه نظامي آمريكا در خاورميانه است!

کد خبر 375289

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha