با این وجود، موزهداران در یک رقابت تبلیغاتی برای جلب توریسم و افزایش تعداد مراجعان هرازگاهی آثار فلان موزه را در تاریخ معینی و تحت نظر کارشناسان بینالمللی قیمت گذاری می کنند. قیمتگذاری بیشتر از آن که واقعی باشد، نوعی ارزشگذاری موزهای قلمداد میشود و کارکردی کوتاه مدت و غیر فرهنگی دارد.
حبیبالله صادقی سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران درباره انگیزه قیمت گذاری گنجینه این موزه میگوید: «میخواهیم ارزش آثار را در سطح جهانی تعیین کنیم و اگر کارشناسی قیمتگذاری آثار گنجینه موزه، هوشمندانه صورت بگیرد، میتوانیم ارزش افزوده را افزایش دهیم.»
صادقی همچنین داشتن اطلاعاتی در زمینه قیمت آثار موزه را برای آگاهی دادن به مسئولان فرهنگی کشور از جمله دلایل دیگر این اقدام ذکر میکند و میگوید: «به این ترتیب میتوان به مسئولان ذیربط، اهمیت مالی و اقتصادی گنجینه را اعلام کرد و در جریان این کار پژوهشی، نظر آنها را نسبت به توسعه فضاهای تجسمی و هنری جلب نمود.»
سرپرست موزه هنرهای معاصر ضمن تأکید بر اینکه سایر موزههای جهان نیز دست به این کار میزنند، میگوید: «منظور از این قیمتگذاری، فروش آثار نیست، بلکه باعث میشود برای حفظ مجموعه بکوشیم. ضمن اینکه ما باید برای توسعه گنجینه موزه اقدام به خرید آثار جهانی و داخلی کنیم. به هر حال موزه هنرهای معاصر هیچ اثری را نخواهد فروخت، چرا که هر اثری در این گنجینه متعلق به سرمایه ملت است.»
صادقی به اعلام عمومی قیمتگذاری آثار اشاره میکند و اظهار میدارد که در این زمینه مشکلی وجود ندارد.
آیدین آغداشلو نقاش و کارشناس هنر معتقد است ، آثار خریداری شده برای یک موزه قیمتهایی دارند که در طول زمان دچار صعود و نزول میشوند و قیمت آثار هنر مدرن با آثار تاریخی که در موزهها نگهداری میشوند، با یکدیگر فرق دارند. آثار موزهها بازار داغتری دارند و دچار نوسان قیمت زیادی هستند. به هر حال قیمتگذاری یک مجموعه هنری، عمل عجیبی نیست چون میخواهند براساس قیمتگذاری روز آثار، ارزش آثار خود را بدانند.
آغداشلو در ادامه میگوید: «اشیای موزه هنرهای معاصر تاکنون به خوبی نگهداری شدهاند و از نظر قانونی به هر حال غیرقابل فروشاند. از طرفی محاسبه ارزش مادی گنجینه به هیچ وجه نمیتواند به قیمتی که در ابتدای خرید آثار پرداخت شده بود، بازگردد.
آغداشلو که شبهه و اشکالی در این کار نمیبیند،میگوید: به هر حال هر نوع قیمتگذاری در حال حاضر از جانب کارشناسان خارجی و منابع مختلف، باز به ناچار، تخمینی خواهد بود؛ اما تخمینی نسبتاً دقیقتر از تخمینی که تاکنون بوده است.
علی وزیریان گرافیست نیز در این باره میگوید: «دلایلی که برای قیمتگذاری آثار موزه بیان شده، مقداری دارای ابهام است. ارزش گنجینه مشخص است و همه میدانیم که این گنجینه آثار به غیر از ارزش مادی، ارزش معنوی دارد. پس اگر مسئولان چنین اقدامی میکنند که این کار به منظور اثبات ارزش مالی و اقتصادی گنجینه موزه به مسئولان ارشاد و دیگر مراکز فرهنگی صورت میگیرد، معنایش این است که مسئولان ذیربط، قدرت درک و شناخت چنین مسئلهای را ندارند و حتماً باید با دادن ارقام، اهمیت هنرهای تجسمی را به آنها اثبات کرد.
وزیریان با اشاره به اینکه تاکنون چیزی در مورد اقدامی مشابه در سایر موزههای جهان نشنیده است، میگوید: «شاید این کار نوعی اهانت به شعور مسئولان امور فرهنگی و هنری باشد که آگاهی از ارزش آثار هنری باید به وسیله قیمتگذاری به آنها منتقل شود.»
کاظم چلیپا نقاش کشورمان هم قیمتگذاری آثار گنجینه موزه را اشتباه میداند و میگوید: «چنین کاری تاکنون از سوی هیچ موزهای در دنیا انجام نشده است و همواره قیمتگذاری آثار هنری باارزش فقط در حراجیها انجام شدهاند. قیمتگذاری به این معنا که اعلام شود ما چه داریم، اشتباه است.»
این هنرمند به اقدام موزههای بزرگ جهان که به نمایش آثار هنرمندان در طول زمان میپردازند، اشاره میکند و اینکه هرازگاهی گفته میشود که مثلاً قیمت اثر فلان هنرمند اینقدر ارزش دارد.
چلیپا همچنین میگوید: «اگر قرار است این کار جهت اطلاع و آگاهی دولتمردان صورت گیرد، دیگر احتیاج به اعلام عمومی قیمتگذاری نیست. من با اعلام عمومی مخالفم؛ ضمن اینکه چه کسانی و چه کارشناسانی میخواهند قیمتگذاری کنند؟ اگر هم قرار است این قیمتگذاری برای اطلاع دنیا باشد که دنیا خود از ارزش چنین گنجینهای در موزه هنرهای معاصر تهران باخبر است چون خودش به ما فروخته است.»
به اعتقاد چلیپا ارزش افزوده مربوط به این مجموعه آثار، ارتباطی به داخل کشور ندارد و هر یک از این آثار دارای یک قیمت کلی در دنیا هستند؛ همانگونه که تابلوی دکونینگ با نقاشیهای دوره شاه طهماسب معاوضه شد، این اثر دارای یک قیمت نسبی است و قیمت تعیین شده بستگی به کسی دارد که خواهان آن اثر است. بنابراین اصلاً دلیلی برای قیمتگذاری وجود ندارد.»
چلیپا در ادامه میگوید: «به هر حال قیمت این آثار سیال است و ارزش واقعی آن هیچگاه مشخص نمیشود چون این یک گنجینه جهانی است که فقط مربوط به ایران نمیشود؛ گنجینهای است که در جهان تقسیم شده، تعدادی از آن در ایران و تعدادی در کشورهای اروپایی و آمریکایی نگهداری میشود.»
با این همه قیمتگذاری آثار موجود در گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران با ذکر تاریخ، نوع کارشناسی، روش قیمتگذاری میتواند شروعی برای ارزشگذاری معنوی آثار هنری قلمداد شده و مردم از ثروت فرهنگی موجود در موزههایشان مطلع شوند.
شاید به این بهانه توجه بیشتری به امر موزهداری شود و هر گونه آزمایش و تجربه مدیریتی بر روی فضا و آثار موزه هنرهای معاصر صورت نگیرد. چرا که در صورت یک اشتباه و روشن نشدن اهداف این قیمتگذاری شبهه فروش و حراج و به نوعی از دست دادن میراث فرهنگی در اذهان بهوجود میآید که چنین رویکردی مغایر با سیاست مدیران هنری کشور است.