دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۲
۰ نفر

مستوره برادران‌نصیری: صبح جمعه است؛ وقت توصیه‌شده برای نظافت و پاکیزگی، هرچند حالا با این همه امکانات دیگر کسی حمام‌کردن را به وقت و زمان خاصی موکول نمی‌کند اما ظاهرا باید اوضاع برای گرمابه‌های عمومی متفاوت باشد.

رفیق گرمابه‌و‌گلستان باش

فهرست نه چندان بلند حمام‌هاي عمومي تهران روبه‌رويم است، اولي گوشي را برنمي‌دارد، دومي و سومي و... هم، لابد سرشان خيلي شلوغ است، بالاخره يكي جواب مي‌دهد، صداي نوجوان 10، 12ساله‌اي است، تيرم به خطا مي‌خورد، شاگرد حمامي نيست، نوه صاحب مرحوم‌شده گرمابه‌اي در منطقه تجريش تهران است؛ از حمام خبري نيست، ملك رهاشده و اين شماره هم به منزل منتقل شده است. حالا بايد خيلي خوش‌شانس باشم تا احيانا يكي از شماره‌ها جواب بدهد، آن سمت سيم‌ها فضاي بزرگ و مخروبه‌اي را تصور مي‌كنم كه صداي تلفن سكوتش را مي‌شكند، صداي زنگ مي‌پيچد در سالن بزرگ، همانجا كه زماني صدا به صدا نمي‌رسيده، همانجا كه تا همين 3دهه پيش، دست‌كم براي روزهاي جمعه بايد در صف مي‌ماندي تا بتواني واردش شوي، همانجا كه صداي تلفن به هيچ‌جا نمي‌رسد.

همين كه زنگ قطع شود شايد صداي چكه‌كردن شير آب قديمي تنها صداي باقيمانده باشد. هرچند كه مناسب‌ترين روز را براي تماس انتخاب كرده‌ام اما صحبت‌هاي رئيس هيأت مديره گرمابه‌داران، سوناي‌ خشك و بخار شهرتهران آب پاكي را روي دستم مي‌ريزد؛ «فقط 100 گرمابه در تهران باقيمانده كه از اين تعداد هم وضع ظاهر و امورات 80 درصد آنها افتضاح است.» سيدمهدي سجادي نه فقط از يك صنف كه از شغل پدري مي‌گويد؛ از سال‌هاي دهه 30 شمسي وقتي كه گرمابه‌داري شغل قدري بود و روزهاي منتهي به عيد ،گرمابه پدرش 72 ساعت بي‌وقفه كار مي‌كرد؛ گرمابه‌اي كه سال 1339 سرقفلي‌اش را 90هزار تومان خريده‌اند، پولي كه به روايت سجادي مي‌شد نيمي از منطقه‌پونك را در آن زمان خريد و صاحب شد. حالا اما در همين حمام بايد منتظر نشست تا شايد آخر هفته چند كارگر ساختماني، كارگران ميوه‌وتره‌بار يا مسافر و درراه مانده‌اي درش را بزند.

  • 2 شوك براي گرمابه‌داران

چه شد كه حمام‌ها با آن همه مشتري و عزت و احترام، متروكه شدند؟ ماجرا از اوايل دهه 70 شروع مي‌شود، همان زمان كه نفت جاي خودش را به سوخت در دسترسي مثل گاز مي‌دهد و همه مناطق تهران گازكشي مي‌شوند. البته همزمان با اين اتفاق زندگي‌ها شهري‌تر و امكانات بيشتر مي‌شود. حالا ديگر همه خانه‌ها صاحب حمام هستند و همين سوخت گاز كار را راحت كرده تا با يك دستگاه آبگرم‌كن گازي خانوارها نيازي به گرمابه‌هاي عمومي نداشته باشند.

رئيس هيأت مديره گرمابه‌داران، سوناي خشك و بخار شهرتهران اين موضوع را شوك اول براي صنف‌اش مي‌داند. همين موضوع باعث مي‌شود كه گرمابه‌داران كمي دلسرد شوند و كار بخوابد، اما با اين وصف باز هم خانواده‌هايي بودند كه بايد از سر نداري و فقر براي استحمام به گرمابه‌ها پناه مي‌آوردند. با اين حال اواخر دهه 80 تعداد گرمابه‌هاي تهران به 300‌حمام مي‌رسد و شوك دوم كار خودش را مي‌كند.

هدفمندي يارانه‌ها و آزادشدن نرخ 3عامل مهم و اساسي گرمابه‌ها، يعني آب ، برق و گاز دست مي‌گذارد روي نقطه حساس اين صنف؛ شوك دوم از راه مي‌رسد. كمر راست‌كردن از شوك دوم ديگر ممكن نيست، تعرفه آب و گاز به‌ترتيب 30 و 10 برابر مي‌شوند، حالا سال‌هاي دهه 90 شروع شده و تعداد گرمابه‌هاي تهران به 100 رسيده است. البته به زعم سجادي ديگر توجيه اقتصادي‌اي در كار نبود و بايد كلا بساط گرمابه‌ها برچيده مي‌شد، اما همين تعدادي كه مانده‌اند مشكل اختلاف مالك و مستأجر دارند و بحث سرقفلي، چيزي كه باعث شده هنوز 100‌گرمابه در تهران درحد يك تابلو يا ساختمان باشند.

هيأت‌مديره صنف گرمابه‌داران تعريف مي‌كند كه روزي نيست كه يكي از صاحبان بازمانده‌هاي گرمابه‌هاي تهران زنگ نزند و از اوضاع گله نكند در حالي كه اگر هنوز چنين صنفي در تهران نام گرمابه‌ها را يدك مي‌كشد، از صدقه‌سري عنوان ديگر است؛ «سوناي خشك و بخار».

رئيس هيأت مديره گرمابه‌داران، سوناي‌خشك و بخار شهر تهران اما هنوز به اين حرفه باور دارد؛ گرمابه‌ها جايگاه ويژه‌اي براي مردم داشتند، حالا در سوناي خشك و بخار كه نمي‌توانند بنشينند و گپ بزنند، اصلا سونا چنين كاركردي ندارد در حالي كه در گذشته مردم در حمام‌ها دور هم، علاوه بر نظافت، با مشت و مال و گپ و گفت تمدد اعصاب مي‌كردند، خوش مي‌گذراندند و لذت مي‌بردند، همان كه حالا به اسم حمام تركي تبليغات گسترده‌اي دارد در حالي كه صاحب اصلي اين حرفه و كار ايراني‌ها بودند.

سجادي معتقد است دولت با كمك 100‌ميليون توماني به هر كدام از اين گرمابه‌ها مي‌تواند مقدمات همان تفريحي را فراهم كند كه هموطنان براي تجربه‌اش تا كشور همسايه سفر مي‌كنند. رئيس هيأت مديره گرمابه‌داران شاهدي هم براي گفته‌اش دارد؛ شاهدي كه براي ديدنش بايد به خيابان باب همايون برويم.

  • خيابان قديمي، حمام قديمي

وارد خيابان باب‌همايون كه شوي، براي پيداكردن كوچه قنات دردسري نداري، آدرس سرراست است و راحت مي‌رسي به گرمابه باب‌همايون. گرمابه داخل كوچه باريك و بن‌بستي با مساحت 300متر جاخوش كرده، از بيش از دست‌كم 100‌سال پيش تا حالا.

گرمابه‌داري شغل خانوادگي مهدي عماني است كه خودش 27 سال است در گرمابه باب‌همايون مشغول شده؛ گرمابه‌اي كه پدرش در آن غلامرضا تختي را مشت‌ومال داده است.حالا هم برخي از چهره‌ها به اين حمام سر مي‌زنند، حتي چند نفري از اعضاي شوراي شهر قبلي. همان آنها كه نامه‌اي به دست او دادند تا بتواند از شهرداري كمك بگيرد اما نه تنها كمكي نشد كه حتي به او پيشنهاد دادند كه حمام را به سفره‌خانه سنتي تبديل كند.

او كه سال گذشته حدود 100ميليون براي حمامش خرج كرده، حق دارد گلايه كند؛ ببينيد شهرداري آمده و خيابان باب‌همايون را سنگفرش كرده و فضا را به شكل قديم بازسازي كرده است، حتي مغازه‌هاي تازه‌ساخت را هم تغيير دادند كه فضاي قديمي اين خيابان تداعي شود اما هر چقدر از آنها خواستم كه بيايند به نماي بيروني اين حمام دستي بكشند، قبول نكردند در حالي كه اين حمام يك اثر ملي و فرهنگي محسوب مي‌شود.

عماني اما بيكار ننشسته، از وقتي كه براي اين گرمابه هزينه و خرابي‌ها را آباد كرده، سراغ نبض اين روزهاي تبليغات رفته و يك صفحه با اسم همين گرمابه در اينستاگرام ساخته است. همين باعث شده، حمام رونقي بگيرد؛ از مشتري‌هاي خارجي بگيريد تا حتي خانم‌هايي كه به قول عماني از «بالاي شهر» به اين حمام مي‌آيند؛ تورهاي گردشگري از وقتي با گرمابه ما آشنا شده‌اند، گردشگران خارجي را به اينجا مي‌آورند، آنها هم خيلي لذت مي‌برند از سبك و سياق حمام ايراني و مراسمي كه داريم. گرمابه باب‌همايون مثل همه گرمابه‌هاي قديمي 2‌بخش سربينه و گرمخانه دارد. سربينه كه اسم قديمي رختكن است، معماري و تزيينات داخلي مخصوص به‌خود را دارد، 37كمد ديواري براي مشتريان حمام تعبيه شده، كاشي‌كاري قديم ايراني، حوض و آب‌نما، تابلوهاي خوشنويسي و چراغ و فانوس و هر آنچه رنگ و بوي فرهنگ ايراني دارد. اين حمام نمره ندارد و فقط قسمت عمومي دارد كه مشتريان مي‌توانند از خدمات صابون، كيسه و مشت‌ومال استفاده كنند. تعرفه «آب‌خالي» يا همان دوش، 10‌هزارتومان است، صابون و كيسه نيز از سوي كارگران حمام انجام مي‌شود، هر كدام 5هزار تومان است، به قراري حمام حسابي 20هزارتومان، مشت و مال هم تعرفه ندارد، قراردادي بين مشتري و كارگر است. البته عماني تأكيد دارد كه كارگران حمامش از قديمي‌ها و حرفه‌اي‌هاي اين كار هستند و نه كساني كه سررشته‌اي در اين كار ندارند.

  • حمام عمومي براي زنان!

در تهران حمام عمومي براي زنان نداريم، اگر خانمي قصد استفاده از حمام عمومي را داشته باشد، مي‌تواند از حمام‌هاي نمره استفاده كند. منظور از حمام نمره همان حمام‌هاي خصوصي است، دوش و رختكن جداگانه. البته با چند گرمابه‌دار از مناطق مختلف تهران كه صحبت مي‌كنم، اغلب مي‌گويند مشتري خانم نداريم. با اين حال حمامي كه به شكل عمومي به خانم‌ها سرويس ارائه دهد، همين گرمابه باب‌همايون است. ظاهرا ماهي چندبار خانم‌ها حمام باب‌همايون را به‌اصطلاح گرمابه‌داران قرق مي‌كنند. كل حمام در اختيار آنها قرار مي‌گيرد.

صاحب گرمابه باب‌همايون 2 باور غلط از گرمابه‌هاي تهران را تغيير داده است: اگر دقت كنيد اغلب مشتري‌هاي من. جوانان هستند، ضمن اينكه خيلي‌ها از حمام‌هاي عمومي تصويري كثيف، نمور و تاريك دارند، در حالي كه اين گرمابه به‌رغم قدمت، بسيار تميز است و هركسي كه براي نخستين‌بار به اينجا مي‌آيد حتما مشتري مي‌شود. عماني ادامه مي‌دهد: يكي از كسبه كه همسايه هم محسوب مي‌شويم، در سفر به تركيه حمام تركي رفته بود و برايم تعريف مي‌كرد، درحالي كه نمي‌دانست در همين خيابان باب همايون چنين حمامي داريم. او معتقد است اگر پول براي كار بيشتر و تبليغات را داشت، مي‌توانست كاري كند كه همان تصوير قديمي صف‌كشيدن براي حمام را تداعي كند، خصوصا كه اين روزها اغلب مردم دنبال فضاها و خاطرات قديمي هستند.

  • ورود براي كارگران فصلي آزاد است

گرمابه‌اي است در يكي از كوچه‌هاي فرعي خيابان وليعصر(عج). روي تابلو‌اش فقط گرمابه را مي‌توانم بخوانم، اسمش پيدا نيست، رنگ و رويي به تابلو نمانده. روي صندلي چرمي جلوي در كه ابرهاي داخلش بيرون زده و شبيه خنده دهان بي‌دنداني شده، پيرمردي چرت مي‌زند همين كه مي‌شنود خبرنگارم، چرتش پاره مي‌شود و خُلق‌اش تنگ. همان داستان تكراري گرمابه‌هاي تهران، اختلاف بين مالك و صاحب سرقفلي، پيرمرد هم كارگر سابق همين حمام بوده، چند تا از نمره‌ها سرپا هستند و كارگران فصلي مي‌آيند براي حمام. البته پيرمرد مي‌گويد: كاش كارگر فصلي بيايد، اغلب كارتن‌خواب هستند، وضع حمام هم جوري شده كه كارگر فصلي هم دلش نمي‌گيرد اينجا حمام كند.

رئيس اتحاديه گرمابه‌داران تهران هم كه صاحب گرمابه‌اي در خيابان رودكي است، همين موضوع را تأييد مي‌كند: متأسفانه گرمابه‌ها رونقي ندارند تا بتوان برايشان هزينه‌اي كنيم، هر روز متروك‌تر مي‌شوند، گاهي خيران براي كار خير كارتن‌خواب‌ها و افراد بي‌جا و مكان را مي‌آورند، حمام را در اختيارشان قرار مي‌دهيم كه بتوانند نظافت كنند و به سرو وضع‌شان برسند. به گفته سجادي كارگران فصلي هم تابستان‌ها به حمام نمي‌آيند، چون مي‌توانند با آب سرد نظافت كنند، يعني همين اندك مشتريان حمام‌هاي عمومي تهران، در فصل سرما مهمان گرمابه‌ها مي‌شوند.

با اين تفاسير، صاحب گرمابه باب‌همايون تأكيد مي‌كند كه نه فقط كارگران فصلي و كارتن‌خواب‌ها راهي به حمامش ندارند، حتي كسي اجازه ندارد در آن فضا سيگار بكشد. عماني مي‌گويد: اگر كارتن‌خواب‌ها و معتادها را راه بدهم، مشتريان خودم را از دست مي‌دهم.

  • گرمابه فروتن؛ سال تاسيس 1342

700 متر بنا، در بهترين نقطه تهران، سال‌1342، ميدان خراسان، گرمابه فروتن؛ به قراري مي‌شود معادل يك مركز خريد بزرگ در مناطق شمالي تهران در همين سال‌ها. همان‌قدر با جلال و جبروت، همان‌قدر تجاري و پردرآمد. حالا اما از آن چيزي نمانده جز دردسر، كمتر از 100‌متر آن اين روزها در قالب 9 حمام نمره فعال است و بقيه ساختمان متروك مانده. 3نفر صاحبان حمام هستند كه 4ماه از سال درآمد حمام به يكي از آنها مي‌رسد. بالاي سر كار سعيد ابراهيمي است، پسر يكي از صاحبان قبلي گرمابه فروتن، هرچند كه دانشگاه رفته و درس خوانده اما بيكاري باعث شده گرمابه‌داري كند؛ «اجاره يك مغازه 12 متري در محدوده ميدان خراسان 12ميليون تومان است در حالي كه به‌خاطر اختلاف مالك و صاحبان سرقفلي اين ساختمان و زمينش همينطور متروك مانده است.»

درآمد ماهانه حمام حدود 4ميليون تومان است كه از اين مبلغ حدود يك ميليون و 200هزار تومان براي آب و 800-700 هزارتومان هزينه گاز مي‌شود.مشتري‌ها همان مشتري‌هاي اين روزهاي گرمابه‌هاي تهران هستند، كارتن‌خواب‌ها و كارگران فصلي اما ابراهيمي نگراني‌ زيادي دارد، آنقدر كه ترجيح مي‌دهد مشكلات ملكي گرمابه حل شود و بتواند همه را رها كند؛ همين چند سال پيش يك نفر توي حمام نمره در حال تزريق فوت شد. من رسيدم بالاي سرش و هيچ‌كاري از دستم برنمي‌آمد. به ظاهرش نمي‌خورد. ظاهرا مدتي در ترك بود و بعد آمده بود اينجا كه با تزريق «اووردوز» كرد. هميشه ترسم اين است كه باز يكي اينجا فوت كند و براي ما دردسر شود.برايش موضوع ايده حمام‌هاي تركي را مي‌گويم و اينكه اگر مسئولان كمك كنند، بتوان گرمابه‌اي با اين قدمت را احيا كرد. ابراهيمي كه 44 سال دارد و بايد براي چنين ايده‌هايي مشتاق به‌نظر برسد، نه تنها اميدي ندارد بلكه فقط ترجيح مي‌دهد بتواند حمام را بفروشد و برود دنبال كاسبي ديگري.ظاهرا نه از گرمابه‌داري بخاري بلند مي‌شود و نه كسي به رونق اين حرفه اميدي دارد، اما صد حيف كه همين كشورهاي همسايه از آنچه ما به فراموشي مي‌سپاريم در دنياي گردشگري پول پارو مي‌كنند.

کد خبر 387543

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha