مارتین مکدونا به عنوان یک کارگردان و نویسنده مطرح تئاتر که پیش از این با بروژ محصول ۲۰۰۸ و هفت روانی محصول ۲۰۱۲ امضای خود را به عنوان یک کارگردان ششدانگ گزیده کار در سینمای بریتانیا و جهان نیز ثبت کرده بود؛ حالا با سه بیلبورد؛ فضایی بیشتر برای ارائه یک کار کمدی سیاه و جنایی بدست آورده است.
سه بیلبورد بیرون ابینگ، میزوری، مانند "بروژ" و "هفت روانی" شخصیت محور است. اما هرگز نمیتوان از درهمتنیدگی و داستان بینقص آن یاد نکرد. در واقع مکدونا داستان محور بودن فیلم را بر شخصیت محور بودن آن ترجیح نداده و با انتخاب بازیگران مناسب بهترین روایت سینمایی را از داستان پرافت و خیزش ارائه کرده است.
به همه اینها ظرافتهای کمیک داستان را نیز اضافه کنید. درست است که شخصیت اصلی فیلم یعنی میلدرد هایس( با بازی فرانسیس مک دورمند) در شمایل یک مادر داغدار و ستمدیده در فیلم معرفی میشود و در ادامه خشونت او باعث تعجب میگردد اما تماشاگر در لابلای همه این دردو رنجها طنر تلخ اجتماعی را نیز شاهد است. در کنار شخصیت میلدرد حتی این مقوله را در شخصیت ذاتی دو کاراکتر پلیس فیلم؛ بیل ولوبی( بابازی وودی هارلسون در نقش کلانتر پلیس) و جیسون دیکسون( بابازی سم راکول) نیز شاهد هستیم. حتی حضور کوتاه پیتر دینکلیچ در نقش جیمز هم در راستای همین کمدی سیاه و طنز تلخ است. بویژه در سکانسی که جیمز میلدرد را زنی که حرفهای خوب برای گفتن ندارد و پاسگاههای پلیس را آتش میزند خطاب میکند و اورا خانم بیلبوردی صدا میزند.
سه بیلبورد؛ داستان مادری است که در غم قتل دختر خود میسوزد. دختر او را پس از اذیت و آزار به طرز فجیعی کشتهاند و هیچ خبری از عاملان جنایت نیست. او که کارمند ساده فروشگاه است در ابتدا مانند هر شهروند درستکاری به دنبال راهکار منطقی قانونی برای احقاق حق است.
میلدرد به درو دیوار میزند تا بتواند مستنداتی تهیه کند و پلیس را ترغیب به دستگیری و یافتن قاتل بنماید. اما اوضاع مطابق میل او پیش نمیرود. کلانتر محلی منطقه و پلیس آنچنان با او همکاری نمیکنند و هرچه بیشتر میگذرد شعله انتقام درون میلدرد افزون میگردد. تا جایی که او کم کم خشونت درونیاش را کمابیش به جامعه هم منتقل میکند.
میلدرد که خود و دخترش را قربانی میداند؛ ابتدا پیامهایش را به روی سه بیلبورد بیرون ابینگ منتقل میکند و سرآخر حتی دست به ساختن کوکتل مولوتوف میزند. اگرچه این کارها برای او نتیجه ای دربر ندارد اما باعث میشود خشنونت قبلا نداشتهاش؛ بروز و ظهور کند و کمکم شکل و شمایلی خطرناک به خود بگیرد.
فرانسیس مک دورمند در قالب مادری دردمند که کمکم به زنی جامعه ستیز تبدیل میشود به زیبایی در نقش میلدرد فرو رفته و بسیار باور پذیر است. وودی هارلسون نیز مثل همیشه خوب است اما این سم راکول است که با توجه به پیشینهی بازیاش در سینما به عنوان یک شخصیت خبیث و فحاش و و بددهن و غیر قابل پیشبینی که دست برقضا توانایی خوب بودن هم دارد، بازی حیرتانگیزی را ارائه داده است.
عشق و جنون مضامین اصلی و جوهر فیلم مارتین مک دونااست. به اینها بارقههای امید و عشق و رنج و خاطرات و دلبستگیهای زندگی را نیز اضافه کنید. مک دونا به ظرافت این انگاره را در داستانش روایت کرده و بازیگرانش با قدرت و در اوج زیبایی شخصیتهای داستانش را خلق کردهاند. در فیلم بد مطلق وجود ندارد و چینش مسیر زندگی هرکسی بد یا خوب باعث شده تا دگرگونی های وسیعی در رفتار و کردار شخصیتها بوجود بیاید.
شناسنامه فیلم
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری | Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
نویسنده، کارگردان و تهیه کننده: مارتین مک دونا
بازیگران: فرانسیس مک دورمند( میلدرد هایس)؛ وودی هارلسون( کلانتر بیل ولوبی)، سم راکول( جیسون دیکسون)؛ پیتر دینکلیچ ( جیمز)
زمان: ۱۱۵ دقیقه؛ محصول انگستان و آمریکا؛ ۲۰۱۷
نظر شما