دکتر مینو حجت که رساله دکترای خود را در زمینه معرفتشناسی ویتگنشتاین ارائه کرده، در باره این اثر میگوید: درباب یقین نمونه کامل اثری سهل و ممتنع است.
در این کتاب به هیچوجه با تعابیر پیچیده و جملات دشوار و سخت مواجه نیستیم و در عین حال با خوانش این کتاب متوجه میشویم که با اثری دشوار که لایههای پنهان و عمیق فراوانی دارد، مواجهایم.
وی ضمن اشاره به اندیشههای ویتگنشتاین که حول محور معرفت و یقین قرار دارد، میگوید: ویتگنشتاین ضمن نوشتن این یادداشتها مشغول کندوکاو و جستوجو بود؛ اما در جستوجوی بهدست آوردن راهحل برای مسائل نبوده است. نوشتههای او از هیچ ترتیبی برخوردار نیست و این مسئله را به وضوح میتوان در یادداشتهایی که از او به جای مانده، دید. او در یادداشتی شدیدا احساس موفقیت میکند و جایی دیگر کاملا مایوس و ناامید بهنظر میرسد. ویتگنشتاین در جایی مینویسد: من اکنون رخنهای در تفکرم احساس میکنم که نمیدانم پر میشود یا خیر. با این وجود این اظهارات قطعی نیستند و ما باید از این جهت به آنها توجه داشته باشیم که بتوانیم در فهم بهتر آثار و اندیشههای او از آنها بهره ببریم.
دکتر حجت درخصوص گسستهگویی ویتگنشتاین و سبک فلسفه ورزی اش میگوید: شیوه نوشتن یادداشتهای او و عدم وجود ترتیب و قاعده خاص در یادداشتهای او، قطعا خاص او بوده و از نبوغ سرشار ویتگنشتاین سرشار است. این طور نیست که هر کسی بتواند اینگونه اندیشهورزی داشته باشد. او برای پی بردن به کنه امور هستی و برای توصیف آن، به جای پیوستگی، گسستهگویی را انتخاب میکند و از زوایای مختلف به امور مینگرد تا تصاویر همهجانبهای از موضوع ارائه دهد. قطعا اندیشههای ویتگنشتاین در هیچ قالب دیگری جز این قابل بیان نیست و ما این نکته را باید در یادگیری و فهم آثار او نیز در نظر داشته باشیم.
ویتگنشتاین میگوید: اگر بخواهم ترتیبی به نوشتههایم بدهم این مسئله آنها را فلج میکند. بنابراین ما بهعنوان خواننده و علاقهمند به آثار او و اندیشهاش باید توجه داشته باشیم که فهم اندیشههای او در یک قالب کلی تا چه حد موافق با آنچه مطلوب ویتگنشتاین بوده، است.
وی در ادامه صحبتهایش ویتگنشتاین را ناقد فلسفهورزیهای معمول در باب معرفت و یقین میداند و میگوید: قصد ویتگنشتاین این بوده که غباری را که فیلسوفان سنتی به پا کرده بودند، از روی این مفاهیم کنار بزند تا امروز بتوانیم آنها را بهتر درک کنیم.
نویسنده ویتگنشتاین و عینیت معرفت شناختی (زیرچاپ) در باب باورهای یقینی از دیدگاه ویتگنشتاین معتقد است: باورهای یقینی از طریق ارتباطهای زبانی ما با دیگران در مسیر رشد، تعلیم و تربیت ایجاد میشود. این باورها همگانی است و نه شخصی. بنابراین از عینیت برخوردار است. این یقین، یقین شخصی و روانشناختی نیست؛ بلکه یقینی عینی است که مفهومی ذومراتب دارد؛ یعنی قابلیت تغییر دارد، میتوان آن را کم یا بیشتر کرد و حتی از بین برد و احتمال خطا بودن آن نیز هست، اما نکته اصلی این است که با همه این تفاسیر، این مجموعه هرگز دچار خطا نمیشود زیرا کشف خطا هم باید با یقین همراه باشد.