در تمام دنیا نیروهای جوان و خلاق زیادی وارد این حوزه شده و میشوند اما عده زیادی از آنها خیلی زود از رقابت کنار میکشند. نابلد بودن کار در بازار استارتآپی و ناواردی بهاصطلاحات این اکوسیستم باعث میشود خیلیها نتوانند در این دنیا دوام بیاورند.
طرز کار این کسبوکارهای جدید و ایدهمحور طوری است که بعد از چند سال ضرر کردن و هزینه دادن، تکلیف نهایی استارتآپ مشخص میشود و این کسبوکار میتواند با ورود به بورس به یک شرکت بزرگ و سودده تبدیل شود. اینطور که بسیاری از کارشناسان میگویند، با وجود پیشرفت قابل توجه کسبوکارهای نوپا در داخل کشور، هنوز خیلی از آنها - حتی عدهای که بسیار مشهور هستند - نتوانستهاند به نقطه «سربه سر» که یک نقطه آسایش نسبی بهحساب میآید، برسند.
اینجا تمام مراحلی که یک استارتآپ از یک ایده تا رسیدن به نقطه «سربه سر» (جایی که هزینه و درآمد سربهسر میشوند) باید طی کند، آورده شده است. در این گزارش برای اولینبار تلاش شده تا تمام مراحلی که یک ایده تا تبدیل شدن به استارتآپ باید طی کند، در نظر گرفته شود. توضیحاتی که در هر مرحله آورده شده، میتواند به انتخاب بهترین مسیر برای رسیدن به موفقیت کمک کند. اگر هم شکست خوردید، توصیههایی وجود دارد که بتوانید با ریسک کمتری به اکوسیستم برگردید و یک کسبوکار جدید، با نقص کمتر راه بیندازید.
- مرحله 1: ایدهپردازی پژوهش و توسعه
نام بزرگ و پیچیدهای بهنظر میرسد اما منظورش بررسی نیاز بازار است و اینکه ببینید محصولتان چقدر در بازار قابل ارائه است. برای این کار راههای مختلفی وجود دارد. یکی اینکه ایدهتان را با عده نسبتا زیادی از افراد که در زمینههای مختلف کاربلد هستند، در میان بگذارید. فقط سراغ کارشناسها نروید. هر کسی که مخاطب و مشتری بالقوه شماست، میتواند موضوع پژوهش باشد. گفته میشود، برای کمتر کردن خطا دستکم با 100نفر ایدهتان را مطرح کنید.
- مرحله 2: مرحله کشت شما در این مرحله باید دنبال پولی برای شروع کارتان باشید. اینجا 3 راه اصلی تأمین سرمایه اولیه برای استارتآپها را میبینید:
شتابدهنده
شتابدهنده یک ساختار سرمایهگذاری است که در ازای در اختیار گرفتن بخشی از سهام استارتآپها به آنها کمک مالی اعطا میکند. برای قانع کردن آنها باید پروپوزال و نقشه راه مشخصی داشته باشید. کارشناسان پیشنهاد میکنند، در چنین وضعیتی بهتر است کمی از ایده خودتان را جلو برده باشید. شتابدهندهها به جز پول، تجربههایشان را نیز در اختیارتان میگذارند. آنها در سود و زیان شما شریک هستند، به همین دلیل طبیعی است که بهعنوان یک سهامدار بخواهند به شما کمک کنند.
- فرشتههای سرمایهگذار
یکی از راههای جذب سرمایه برای استارتآپها در مراحل اولیه، دوستان و خویشاوندان هستند. آنها مقدار کمی پول را بهصورت قرض به ارائهدهنده ایده میدهند. فرشتههای سرمایهگذار توقع بازگشت سرمایهشان را ندارند. آنها درصورت موفقیت پروژه هم عموما سهمی طلب نمیکنند. برای قانع کردن فرشتههای سرمایهگذار نیازی به طی مراحل پیچیده قبلی یعنی ارائه پروپوزال نیست. این فرشتهها فقط به شما پول میدهند اما کمکهایی مثل مشاوره و بازاریابی از آنها برنمیآید.
- سرمایهگذاری جمعی (Crowd Funding)
استارتآپها یا کسبوکارهایی که تازه میخواهند کارشان را شروع کنند، میتوانند با روش «سرمایهگذاری جمعی» (جمعسپاری)، هزینه اولیه کارشان را کسب کنند. در این روش، استارتآپها ایدهشان را از طریق یک سایت که در این حوزه فعال است، به عموم مردم معرفی میکنند. مخاطبان سایت که عمدتا بینندههای عادی هستند، روی هر طرحی که بپسندند، مقدار کمی سرمایهگذاری میکنند. هرکس بنا به میزان کمکی که کرده، منفعت خاصی میبرد. یک نفر میتواند در ازای کمک به شما، یک نسخه ویژه از محصولتان را داشته باشد، کس دیگری ممکن است به دریافت یک نامه تشکر از شما راضی شود. سرمایهگذارها توقع ندارند که استارتآپ برایشان فیل هوا کند.
- مرحله 3: نمونه اولیه نمونه اولیه چیست؟
نمونه اولیه یا Prototype هنوز یک محصول کامل نیست اما مشخصات کلی خدماتی که باید ارائه کنید را دارد. نام، لوگو و شیوه کارکردش مشخص است. برای اینکه طرحتان را به یک شتابدهنده معرفی کنید، به نمونه اولیه نیاز دارید و باید آن را در کنار پروپوزالتان ارائه کنید. پروپوزال یا نقشه راه کلی شامل جزئیات زیادی خواهد بود که مهمترین آنها بیزنسپلن یا نقشه تجاری است. شتابدهندهها با مطالعه این مدارک تصمیم میگیرند، چقدر از پولشان را به شما بدهند، اصلا اینکار را بکنند یا نه.
- مرحله 4: مراحل قانونی چه مراحل قانونی را باید طی کرد؟
کسبوکارتان هنوز قوام پیدا نکرده اما چون قرار است فعالیت بازرگانی انجام دهید، بهتر است بهعنوان یک شرکت قانونی به ثبت برسید. عضویت در اتحادیه کسبوکارهای اینترنتی هم مهم است. برای انجام همه این کارها شرکتتان باید مدیر داشته باشد، یک نام برایش انتخاب شده و شکل قانونی داشته باشد.
- مرحله 5: بازی با بازار چطور باید با بازار بازی کنید؟
زمین بازی استارتآپها، دنیای مجازی است. این حرف درست است اما به این معنا نیست که باید حتما اپلیکیشن یا سایت طراحی کنید. خیلی از کسبوکارها - حداقل در آغاز - در شبکههای اجتماعی خودشان را نشان میدهند. شبکههای مجازی از این نظر مهم هستند که میتوانند شما را مستقیما به مخاطب متصل کنند و برایتان بازخورد فراهم کنند.
مرحله 6: نقطه سربه سر کجاست؟ نقطه سر به سر که معمولا حدود 18ماه بعد از آغاز کار یک استارتآپ بهوجود میآید، جایی است که نقطه آسایش استارتآپ بهحساب میآید. در این دوره هنوز سوددهی اتفاق نیفتاده فقط میزان هزینه با درآمد برابر شده است. وقتی یک استارتآپ به این مرحله میرسد، تقریبا نجات پیدا کرده و میتواند مطمئن باشد که نمیمیرد. در این مرحله میتواند برنامه را به سرمایهگذارهای خطرپذیر (Venture Capital یا VC) ارائه کند. سرعت پیشرفت در این مرحله به طرز قابلملاحظهای بیشتر میشود. در این مرحله، بهخاطر ورود سرمایهگذارهای بزرگتر، شتابدهندهها عملا سهم کمتری از استارتآپ را در اختیار خواهند داشت.
- سرمایهگذارهای VC چهکار میکنند؟
این سرمایهگذارها پول بیشتری را در اختیار استارت آپها میگذارند اما در بخش بیشتری از بازار با شما شریک میشوند. قانون دقیقی در اینباره وجود ندارد و تقریبا همهچیز توافقی است.
- شکست یا موفقیت شکست خوردن و باقی ماندن در بازار
خیلی از استارتآپها بعد از سر و کله زدن با بازار شکست میخورند و به نقطه سر به سر نمیرسند. استارتآپهای موفق دوباره در همین اکوسیستم میمانند، یک شتابدهنده یا راهنما (منتور) جدید پیدا میکنند و دوباره از مرحله یک کار جدیدی را شروع میکنند.
- روزنامه همشهری
سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۶
نظر شما