آنها، یکی از بهترین روزهای خدا (عرفه)، دل از دنیا و دنیاییان شستند و زمین را با همه زرق و برق و دلبستگیهایشان وانهادند و به آسمان پرکشیدند و جز پارههایی خونین از جسم خاکیشان، که پیش از این، بارها برای تدارک همین سفر آسمانی به حراجش گذاشته بودند، به زمین بازنگشت.
درباره اینان که هنوز پس از 2 سال، داغشان در قلبهامان تازه است، بسی گفتهاند و بسیار شنیدهایم؛ هرچند از کشتگان عشق هرچه بگویند و بگویم کم است... اما آنچه فصل مشترک همه این پاکباختگان بود و هرکس آنها را میشناخت، بدان گواهی میدهد، تمنای وصال و آرزوی جان باختن در راه خدا بود که با جلوههای گوناگون در این مجاهدان راه حق ظهور داشت و اوج این تمنای روحانی و شوق آسمانی و شیفتگی و دلباختگی به حضرت دوست در حاج احمد تجلی داشت.
این حقیقت را من در همه سالهای آشنایی با او دریافته بودم و به وضوح میشد دید که این آتش مقدس روز به روز در او شعلهورتر میشود.
شاید رمز این همه بیتابی و بیقراری او برای رفتن و پرکشیدن، در آخرین تماس بیسیمی او با مهدی باکری، فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا نهفته باشد؛ آنجا که در عملیات بدر، از آن سوی دجله، در قلب دشمن و در مصاف خون و گلوله، او را برای ضیافت بزرگ ملاقات با خدا فراخوانده بود و احمد خود بارها با حسرت از این گفتوگوی رمزآلود برای ما گفته بود؛ «... آقا مهدی پشت بیسیم به من گفت: احمد بلند شو بیا اینجا کنار دجله. اینجا جایی بسیار عالی است. اگر نیایی دیگر معلوم نیست بتوانیم همدیگر را ببینیم...»
و وعده این دیدار عاشقانه به قیامت افتاد و احمد همواره در آتش آن میگداخت و گاه و بیگاه با اشکی که از گوشه چشمانش فرو میغلتید آن را بر زبان میراند.
طنین صدای بغضآلود و لرزان او را هیچگاه از یاد نمیبرم وقتی که در مراسم تودیعش از نیروی هوایی سپاه، با آه و حسرت میگفت: «دلم میخواست یا فکر میکردم در نیروی هوایی شهید شوم اما مثل اینکه خواست خدا این است که در نیروی زمینی شهید شوم...»
و همین شد؛ به فاصله کوتاهی، شاید 5 ماه پس از آن، درست در سالروز عملیات کربلای 5 که یار دیرینش حاج حسین خرازی، فرمانده سلحشور لشکر 14 امام حسین(ع) در آن شهید شده بود، او نیز به آسمان پرکشید و به آرزوی خویش رسید.
آنچه احمد کاظمی، آن نوجوان رزمنده نجفآبادی را به حاج احمد کاظمی، قهرمان اسطورهای افتخارات ملت ایران تبدیل کرد، صرفاً آن نبود که در نوجوانی به لبنان رفت و در آنجا آموزش نظامی دید و در کنار رزمندگان فلسطینی با صهیونیستها جنگید؛
احمد کاظمی که ما میشناسیمش فقط آن رزمنده ریزنقش سرازپا نشناختهای نبود که در جبهه شمالغرب کشور در مصاف با گروهکهای ضدانقلاب بارها تا مرز شهادت پیش رفت و در بسیاری از پیروزیهای کردستان حماسه آفرید؛ در جبهه فیاضیه در شمال آبادان با چنگ و دندان، پیشروی قوای بعث را متوقف کرد و از سقوط آبادان جلوگیری کرد و از آن جمع کوچک بچههای نجفآباد، یکی از نیرومندترین لشکرهای سپاه را بنیان نهاد و آن لشکر در طول جنگ، ستاره تمامی پیروزیهای شگرف سپاه اسلام شد؛ در طریقالقدس و فتح بستان، در ثامنالائمه(ع) و شکست محاصره آبادان، در فتحالمبین که جبهه دشوار رقابیه را شکافت، از پشت نیروهای دشمن سر برآورد و گره عملیات ظفرمند فتحالمبین را با سرانگشت تدبیر و توکل گشود و در بیتالمقدس لشکر او جزء اولین واحدهایی بود که از غرب خرمشهر، - جایی که دشمن هرگز تصور آنرا نمیکرد - وارد خرمشهر شد تا فتح عظیم خرمشهر بهدست خدا تحقق یابد و همینطور در خیبر که بیش از 30 کیلومتر عمق هورالعظیم را بدون عقبه، بیهیچ راهی و جادهای، در آب و باتلاق درنوردید و جزیره مجنون را تا پایان جنگ در اختیار داشت و نیز در آن شب رؤیایی و خیالانگیز بیمحابا از دریای خروشان اروند گذشت.
همچنین در سختترین محورهای عملیات نفسگیر فاو، 70 شبانهروز گریبان ارتش شیطان را رها نکرد و ایستاد و ایستاد تا بزرگترین حماسه تاریخ ملت ایران و شگفتانگیزترین عملیات نظامی تاریخ بشر بهنام فرزندان امام و جوانان انقلاب اسلامی ثبت شود و نیز در کربلای 5 آن آوردگاه عشق و آتش که از آسمان آتش گر گرفتهاش ترکش و گلوله میبارید و از زمین تفتیدهاش خون میجوشید، وجب به وجب پیش رفت تا غول جنگی ارتش بعث در پشت دروازههای بصره به خاک افتد و دیگر سر برنیاورد و اسطوره شکستناپذیری ملت مسلمان این مرز و بوم دیگر بار رخ نماید و شیطان را به تسلیم و کرنش در مقابل اراده این ملت وادارد و تاریخ، سراسیمه و با دستپاچگی تمام، قطعنامه 598 که سند مظلومیت و حقانیت و پایداری این ملت است را بنگارد!
آنچه احمد کاظمی جبههها را احمد کاظمی دلهای ما کرد، این فتوحات و فتحآفرینیها نبود! احمد کاظمی را همان چیزی احمد کاظمی کرد که امام خمینی(ره) آن را «فتحالفتوح» خواند؛ فتح همه فتحها؛ دروازه ورود به همه پیروزیها.
این مطلب را امام (ره)در پیام خود پس از عملیات طریقالقدس - که درواقع دومین پیروزی بزرگ رزمندگانمان در آزادسازی مناطق اشغالی بود - بیان فرمود و این خود منشأ ظهور گفتمان جدیدی در عرصه جنگ و دفاع مقدس شد. جمله امام این بود: «...آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخارآفرین است، روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادتطلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولیالله الاعظم ارواحنا فداه هستند، میباشد و این است فتحالفتوح. من به ملت بزرگ ایران و به فرماندهان شجاع قبل از آنکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم، وجود چنین رزمندگانی را که در دو جبهه معنوی و صوری و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بیرون آمدهاند تبریک میگویم. مبارک باد بر کشور عزیز ایران و بر ملت شریف، رزمندگان چنین قدرتمند و عاشقانی چنین محو جمال ازلی و سربازانی چنین دلباخته دوست که شهادت را آرزوی نهایی خود و جانبازی در راه محبوب را آرمان اصیل خویش میدانند...»
درست در اوج شور و شعف از پیروزی و آزادی بستان، امام(ره) آن پیر حقیقتبین، نهیب زد که به این پیروزیها دل خوش ندارید. پیروزی بزرگ و فتحالفتوح، آن تحولی است که در روح و جانتان واقع شده است. پیروزی واقعی تمنای وصال، عشق به حضرت حق، شوق دیدار معبود و آرزوی جان باختن در راه خداست. همان که قلم داغدار رهبر عزیزمان در سوگ این عزیز، بر آن شهادت داد: «...آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله میکشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیشقدم میگشت. او اکنون به آرزوی خود رسیده است و خدا را در حین انجام دادن خدمت، ملاقات کرده است...»
آری این همان معجزه بزرگی است که در اثر انقلاب اسلامی و آن فداکاریهای عظیم در دفاع از اسلام، در ملت ایران ظهور کرد و جلوه کوچکی از آن، همه فتوحات و پیروزیهای شگفتانگیز در دوران دفاع مقدس است.
این همان اکسیری است که نوجوانان و جوانان کمسال را یکباره و یکشبه به جایی رساند که مردان کهنسال با 70 سال ریاضت و چلهنشینی، در آرزوی آن ماندند و بدان نرسیدند! این همان تحول بزرگی بود که اسلام در جان احمد کاظمی و هزاران چون او پدید آورد و آنها را سوار بر براق آگاهی و عشق و کجاوه معرفت و عرفان، تا عرش خدا بالا برد و به لقای حضرت دوست واصل کرد و صدالبته جبهه، آن آوردگاه عظیم عشق و اخلاص، پایگاه و خاستگاه این عروج معنوی بود.
اینرا باید قدر شناخت و با گوهر جان آنرا پاس داشت و این همان سلاحی است که اگر ملتی بدان مجهز باشد، در همه جبههها و در همه صحنههای کارزار با هر قدرت و ابرقدرتی، پیروز است و چقدر حقیر است اندیشه دشمنان این ملت، که قدرت ما را با شاخص و ملاکهای مادی خود میسنجند و این اکسیر پیروزی را درنمییابند.
بر روح بلند جانباختگان وادی عشق و معرفت، از عرفه تا عاشورا و از عاشورا تا همیشه تاریخ، هزاران درود.
* معاون ستاد کل نیروهای مسلح