این عهد اما گذشته از نقل سینه به سینه، در سلسلهای از کتب روایی و بهدست محدثان ارجمندی منتقل گردیده است. سلسلهای که نامش را «مقتل» نهادهاند.
در این سلسله از گفتار، تلاش بر آن است تا میزان وثاقت و ارزش تاریخی این مقاتل به بررسی درآید. طبیعی است که ماهیت این بحث تاریخی و ارزشگذاری روایات آن، براساس بررسی سندهای روایی است.
«مقتل الحسین(ع)» بهلحاظ تاریخی نام نخستین مقتل است. نکتهای که باید به آن توجه داشت، کارکرد صرفی و واژگانی واحد «مقتل» است، البته در این ساخت واژگانی ویژه، چراکه این واژه بهنحوی عجیب و البته تصادفی در هر 3 معنای ساختاریاش، یعنی: مصدری (=ریشهای)، زمانی و مکانی، کارآمدی دارد. کشته شدن، که پیامد معنای ریشهای این واژه است، به آن بخش از رخداد میپردازد که مربوط است به شکلگیری زمینهها، شرایط و درنهایت چگونگی به هستی آمدن رویداد.
مکان و زمان حادثه، نیز از آن دو گونه کارکرد واژگانی دیگر قابل دستیابی است؛ اما امری که احتمال مصدری دانستن این واژه را تأکید بیشتری میبخشد، ایدهآل دانستن تجرید زمانی و مکانی رخداد است؛ چراکه با اسوه و الگو کردن نمود عاشورا هماهنگی بیشتری مییابد.
در هر صورت باید به نگارنده این انتخاب آفرین گفت. خصوصا آنکه او سابقهای هم بر این تسمیه در پیش نداشته است.
تبار نگارنده اما از این قرار است: لوط پسر یحیی پسر سعید پسر مخنف پسر سلیم پسر حارث پسر عوف ازدی. ابن سعید در «الطبقات الکبری، ج6، ص35» و ابن حجر عسقلاتی در «الاصابه، ج 3، ص 392»، مخنف بن سلیم را در زمره اصحاب راوی حدیث رسول خدا(ص) به شماره آوردهاند.
بنابراین، مخنف علاوه بر امتیاز صحبت رسول خدا، ازجمله راویان او نیز هست. مخنف از سوی دیگر به قبیله ازد، انتماء داشته است که به جنگاوری و دلیری و نیز مزدوری موصوف بودهاند.
احمد بن داود دینوری میگوید: وی در عهد خلافت عمر و در آستانه نبرد قادسیه، بهدنبال دعوت خلیفه دوم از قبایل، برای شرکت در فتح ایران، بههمراه 700 تن از قومخویش وارد کوفه شد [شهری که نقش اردوگاه لجستیکی اعراب را در فتح ایران ایفاء میکرد.] و کمی بعد از آن همراه برادرش زهیر و ازدیانی که با وی به کوفه آمده بودند، در جنگ قادسیه شرکت کرد «الاخبار الطوال، ص 114، 123 و 127» از این دوره به بعد، احتمالا مخنف و ازدیان دیگری که دینوری عددشان را بالغ بر 700 تن میداند در کوفه ساکن شدهاند.
جمعآوری غنیمت در ایران، بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایشان بهعنوان سرداران سپاه اسلام و رهایی از نابرابری سیاسی در حجاز را باید برخی از عوامل این سکونت دانست.
با آغاز خلافت امیر مؤمنان، علی بن ابیطالب در سال 35 هجری و آغاز فتنه ناکثان (=پیمانشکنان)، جدال کلامی شدیداللحنی میان کوفیان از یکسو و نیز آنان و بصریان از سوی دیگر که بیشتر آنان تحت تأثیر اندیشههای ابوموسی اشعری بودند، درباره 2 گروه از اصحاب پیامبر(ص) درگرفت.
در گزارشی که شیخ طوسی(ره) از این نزاع آورده است، مخنف، در قالب سربازی بهروایت آمده است که بیدرنگ به صفوف یاران امام علی(ع)، در اردوگاه ذیقار پیوسته است. سربازی که در حقانیت این اردوگاه تردیدی از خود نشان نداده است.