او چنانچه خود گفته بود، در کودکی حسب مقتضیات شغلی پدر به همراه خانواده به لبنان سفر می کند و پس از گذشت مدتی کوتاه و به دلیل دور بودن از معشوق جاودانی اش، ویولن، به حالت احتضار می رود که با توصیه پزشکان، خانواده اش تسلیم خواسته وی شده و او را به ایران میفرستند تا در کنار دایی هنرمندش حسین خان یاحقی کسب فیض کند.
پرویز با تلمذ در مکتب نه تنها هنرمندپرور، بلکه انسان پرور حسین خان و ابوالحسن صبا و تلفیق نبوغ ذاتی، خلاقیت و استعداد شگرف خویش با این داشته ها، هر چه سریع تر پله های ترقی را پیمود تا جایی که در همان سنین جوانی در برخی ارکسترها و قطعات، به رغم حضور استادانش، سلوها(تکنوازی ها) به او سپرده می شد (که خود نشان از خارق العاده بودن این جوان داشت).
این سیر صعودی با ساختن چهار مضراب، قطعات و آهنگ هایی جاودانه، تنظیم، تکنوازی و همنوازی های فراوان در کنار بزرگان موسیقی آن زمان به بالاترین درجه خویش رسید و او را به عنوان یک نوازنده صاحب سبک به جامعه معرفی کرد.
سبکی که انحصاراً مال او و زاده خلاقیت، تکنیک، احساس و نوآوری های خود او بود و مقلدان فراوانی نیز پیدا کرد که از آن جمله می توان: مجتبی میرزاده، سیاوش زندگانی، بیژن مرتضوی، جهانشاه برومند و... را نام برد که هر یک در نوع خود نوازندگانی مطرح هستند، اما همگی به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم از وی تأثیر گرفته و انشعابات این سبک محسوب می شوند و با وجود داشتن احساس مستقل، هیچ گاه نتوانستند در بروز این حس استقلال کامل نشان دهند.
در سبک پرویز یاحقی با کثرت تکنیک و تنوع در استفاده از آنها فراوان برخورد می کنیم: ویبر، مالش و گلیساندوهای گوشنواز و شیرین، استفاده به جا از پوزیسیون های مختلف، اجرای تریل های قدرتمند و سریع با انگشتان دوم و سوم، آرشه پرانی های متناسب با نوع دستگاه و قطعه، نزدیک کردن آرشه به خرک در حین آرشه کشی، استفاده از پیزیکاتو در قطعات ضربی و نهایتا استوار بودن بخش اعظمی از نوازندگی، مانور و خلق ملودی روی سیم های بم که این یکی نقطه عطف و بهتر بگوییم نگین انگشتری سبک یاحقی محسوب می شود، زیرا در گذشته و مشخصا تا قبل از او هیچ کس تا به این حد از سیم های بم استفاده نمی کرد و اساسا قادر به خلق ملودی زیبا و محرک احساس برروی سیم های ۳ و ۴ نبود و در واقع او را می بایست احیا کننده سیم های بم ویولن نامید.
چهارمضراب ها، آهنگ و رنگ های ساخته او که شروع و پایه آنها از سیم های sol و re بوده و قسمت اعظم آنها نیز در همین محدوده می باشد، گواه این مدعاست.
برخی قطعات او با کوک های مخصوص و برخی دیگر با کوک افتاده نواخته می شود که این دو کوک و به خصوص افتاده (به معنی همصدا بودن دو سیم در کنار هم [mi-mi la mi] از ابداعات حسین خان یاحقی و مختصات همین مکتب و سبک است که بعدها توسط دیگران نیز مورد استفاده قرار گرفت).
اوراق دفتر تاریخ موسیقی مان را که ورق بزنیم به نوازندگان خوب و آهنگسازان برجسته ای برخورد می کنیم، اما معدود کسانی در این جمع وجود دارند که هر دو هنر، یعنی آهنگسازی و نوازندگی را آن هم در حد اعلا تواماً در خویش جای داده باشند و بی شک یکی از یکه تازان این میدان، پرویز یاحقی بود.
وی به لحاظ خلق و خو و شخصیت به گواه دوستان، شاگردان و مرتبطان با وی، یک نمونه کامل و چکیده راستین مکتب آن دو اسوه اخلاق (صبا و حسین خان) است و هنر والای او جلوه ای از ذات ناب اوست که بر پرده ساز میخرامد و با جلوه گری دل می رباید.
او از سالیان دور تاکنون رابطه بسیار صمیمی با سایر هنرمندان این خاک و بالاخص موسیقیدانان داشته و حتی با نوازندگانی که به نوعی رقبای او به حساب می آمدند (بدیعی، خرم، ملک و...) دوستی نزدیک و رابطه احساسی عمیق و عاطفی داشت (چیزی که متاسفانه در عصر حاضر کمتر با آن برخورد می کنیم.
پرونده هنری او نشان می دهد که یکی از ارکان برنامه گل ها بوده که با همنوازی در کنار خوانندگان و نوازندگان مطرح آن زمان که بعضی از آنها را خود او به این عرصه آورده بود، ساختن آهنگ های ماندگاری همچون: بیداد زمان، می زده شب (ماهور)، سراب آرزو (افشاری)، غزالان رمیده (شوشتری و همایون)، آهنگ زیبای او در چهارگاه با مطلع: [آن که دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه گو...]. (گل های رنگارنگ شماره ۴۲۰ و ۴۲۸) با تنظیم زیبای زنده یاد جواد معروفی و آهنگ های دیگری که مجال نام بردن از آنها نیست، افراد بسیاری را به موسیقی ایرانی علاقه مند کرده که حتی به رغم گذشت سالیان متمادی بر این آهنگ ها، هنوز هم ورد زبان عوام و خواص هستند و نیک است بدانیم بخش اعظمی از این آثار حاصل هم نفسی ۵۰ ساله با ترانه سرای معاصر استاد بیژن ترقی بود.
اگر به زمان ساختن این آهنگ ها و سال های فعالیت یاحقی توجه بکنیم، درمی یابیم در برهه ای که وجود موسیقی های مبتذل و کاباره ای و... موسیقی اصیل ایرانی را تهدید می کرد و به حاشیه می راند، او یکی از خادمان و پاسبانان این موسیقی بوده که هنوز هم پس از گذشت بیش از نیم قرن همین خط سیر را دنبال می کند و اخیرا چند کار از تکنوازی ها و کارهای بدون کلام او منتشر شده که حاصل گوشه نشینی سال های اخیر اوست و در این آثار، اندکی تغییر فرم و تبعیت احساس را از عوامل اجتماعی و شرایط محیطی و روزمره مشاهده می کنیم.
یاحقی با نواختن سه تار نیز کاملاً آشنا بود و در صدابرداری هم یدی طولایی داشت و آرشیوی غنی از موسیقی فراهم آورد که در نوع خود منحصر به فرد است.
وی 12 بهمن سال 1385 به دلیل ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.[پرویز یاحقی درگذشت]
توضیح:این نوشته تلخیص و بروز شده نوشته آقای یار احمدی[پرویز یاحقی؛زندگی و شیوه هنری است]