تادیک، اصلاحات اقتصادی نئو لیبرال را بهعنوان برنامه آینده خود اعلام کرده و نیکولیک که یک ملی گرای تندرو محسوب میشود، وعده داده بود که ادامه دهنده راه اسلوبودان میلوشویچ باشد؛ اما مسئله مهم برای هر دو، وضعیت آینده کوزوو و سرنوشت این منطقه بود.
کوزوو به موضوعی تبدیل شده که گفتوگوها برای تعیین تکلیف آن و یافتن راه حلی مناسب برای آن همچنان ادامه دارد.
این ایالت ناآرام که بهدنبال استقلال است، از سال 1991 زیر نظر سازمان ملل اداره میشود و نیروهای ناتو برای حفظ امنیت در آن حضور دارند. روسیه ضمن مخالفت با هرگونه اقدام جدایی طلبانه، از مواضع بلگراد در این ارتباط حمایت میکند.
اتحادیه اروپا و آمریکا بهعنوان 2عضو تروئیکایی که برای بررسی موضوع استقلال طلبی کوزوو تشکیل شدهاند، از استقلال کوزوو حمایت میکنند. با این وجود بلگراد همواره بر موضع خود مبنی بر تعلق این ایالت به خاک صربستان، پافشاری کرده و آمادگی خود را برای حمایت از اقلیت صربهای ساکن آن منطقه اعلام داشته است.
هفته گذشته رئیسجمهوری صربستان خطاب به شورای امنیت سازمان ملل با صراحت اعلام کرد که درصورت بروز هرگونه درگیری در کوزوو و ناتوانی نیروهای آن ایالت – که تحت رهبری ناتو هستند - در دفاع از صربهای ساکن آن منطقه، ما با توافق با سازمانهای قدرتمند بینالمللی و البته مطابق با قوانین بینالمللی، آمادگی لازم را جهت کمک و حمایت از افراد تهدید شده، داریم.
موضع گیری صربستان در مقابل جامعه بینالمللی، آمریکا و دیگر قدرتهای غربی که بهدنبال استقلال کوزوو هستند، کاملا واضح و روشن است. بلگراد به صراحت تأکید کرده است که درصورت اعلام استقلال یکجانبه کوزوو و در پی آن بیثباتی در منطقه، نیروهای نظامی خود را وارد عمل خواهد کرد.
با وجود مذاکرات بسیاری که میان اعضای اصلی مناقشه یعنی صربستان، کوزوو، اتحادیه اروپا، آمریکا و روسیه صورت پذیرفته، اما این گفتوگوها در دستیابی به یک راه حل مناسب، با بن بست مواجه شده است.
اتحادیه اروپا برای رهایی از این وضعیت و برقراری ثبات در منطقه، ضمن اعزام مأمور ویژه خود، مارتی آتیساری، پیشنهادی مبنی بر استقلال محدود را ارائه کرد.
بر اساس این پیشنهاد، مشکلات بین کوزوو و صربستان با ایجاد یک حکومت خودمختار در کوزوو برطرف میشود. البته بهنظر میرسد که این راه حل، گزینه مناسبی برای وضعیت فعلی منطقه تلقی نشود.
آیا برلین قصد دارد که در تجزیه بالکان نقش محوری داشته باشد؟
هرگونه اقدام آلمان میتواند بر نتیجه نهایی بحران کوزوو، تأثیرگذار باشد. شواهد نشان میدهد که این کشور در تجزیه یوگسلاوی سابق نیز نقش بسزایی داشت.
آلمان یکی از اولین کشورهای اتحادیه اروپا بود که استقلال کرواسی را در اواخر سال 1991 به رسمیت شناخت. آلمان همچنین در اوایل سال 1992 و بهدنبال بحران داخلی فدراسیون یوگسلاوی، بروکسل را برای چنین اقدامی تحت فشار قرار داد.
علاوه بر این با هدف غلبه بر برخی از شورشهای داخلی، پس از جنگ جهانی دوم برای اولین بار عملیات نظامی خارجی با حضور نیروی هوایی آلمان در صربستان انجام شد. در این حمله مواضع صربستان در طول عملیات سال 1999 ناتو مورد هدف قرار گرفت.
پس از گذشت 53 سال، عملیات هوایی آلمان خاطره بمباران بلگراد را در ذهن مردم تداعی کرد. آن حمله به دستور هیتلر انجام شد و پاسخی به مقاومت صربها در مقابل ارتش نازی در طول دوران جنگ بود.
آیا این بار هم آلمان در منطقه نقش محوری ایفا خواهد کرد؟
اخیراً یک دیپلمات ارشد آلمانی مأموریت یافته بهعنوان مذاکرهکننده اصلی اتحادیه اروپا در مسئله کوزوو فعالیت ویژهای داشته باشد.
او درخصوص استقلال طلبی ایالت صرب چنین اظهار نظر کرده است: درصورت توافق 2 طرف درگیر، این اراده در تروئیکا وجود دارد که با این قضیه - حتی در جزئیات آن - موافقت کند.
ولفگانگ اشنیگر، دیپلمات آلمانی و مأمور اتحادیه اروپا، سال گذشته در مصاحبه با شبکه بیبی سی گفت: استقلال کوزوو در حال بررسی است (12 آگوست 2007). تجزیه کشورهای بالکان، موضوع مهم و تعیین کنندهای در منافع آینده آلمان محسوب میشود.
این اهمیت از آنجا ناشی میشود که تجزیه بالکان به منزله تضعیف دشمن دیرینه
- صربستان – است. در این صورت آلمان قادر خواهد بود که به جایگاه ثابت و محکمی در منطقه دست یابد. به همین دلیل بلگراد بهدنبال پیوستن به اتحادیه اروپا و جلب کمک مالی این سازمان است. (اتحادیه اروپا از سال 1991 حدود 7 میلیون یورو به این منطقه اختصاص داده است) شایان ذکر است که بروکسل تاکنون هیچ گونه حمایتی از عضویت بلگراد در اتحادیه اروپا نداشته است.
نقش مهم برلین در امور مالی اتحادیه اروپا باعث شده که هرگونه توسعه وابسته بهنظر آلمان بوده و نظر این کشور در پذیرش یا رد اعضای جدید، به میزان قابل توجهی تأثیر گذار باشد.
اقدام کوزوو در جایگاه آینده صربستان در اتحادیه اروپا و همچنین ثبات بالکان تعیینکننده است. در عین حال آلمان چندین برگ برنده روی میز مذاکرات خود دارد.این در حالی است که در اتحادیه اروپا بر سر آینده کوزوو نوعی شکاف جدی وجود دارد.
با وجود نفوذ بالای برلین در اتحادیه اروپا، بهنظر میرسد که این سازمان درخصوص مسئله کوزوو فاقد انسجام لازم باشد.
آن دسته از کشورهای اروپایی که با اقدامات تجزیه طلبانه مواجه بودند، هم اکنون نسبت به آثار بعدی جدایی کوزوو از صربستان ابراز نگرانی میکنند؛ تحرکات جدایی طلبانهای نظیر برخورد دولت اسپانیا با جدایی طلبان باسک، اختلاف یونان (هم پیمان ارتدکس صربستان) با کشور مقدونیه بر سر جزیره قبرس با اقلیت ترک نشین و جدایی اسلواکی از جمهوری چک و اسلواکی. اغلب کشورهای اتحادیه اروپا تمایلی برای همراهی با آلمان، فرانسه و انگلستان در حمایت از استقلال کوزوو ندارند، اما در عین حال خواستار کوزوویی آزاد هستند.
تائید استقلال کوزوو از جانب اتحادیه اروپا، نگرانیهای این کشورها را از احتمال بروز تحرکات
تجزیه طلبی، افزایش میدهد.
حتی قدرتهای بزرگ (که اغلب آنها کشورهای هستهای نیز هستند) از زمزمههای استقلال طلبی در امان نیستند و برای مبارزه با این مسائل، تدابیر ویژهای را اتخاذ میکنند.
بهطور مثال، روسیه به بهانه حفظ تمامیت ارضی کشور، حرکت استقلال طلبی مردم چچن را سرکوب کرد.
اما هم اکنون مسئله کوزوو به یک بازی سیاسی در منطقه تبدیل شده که قدرتهای بزرگ، بازیگران اصلی آن را تشکیل میدهند و تصمیمات آنها در این بازی مانند توپ فوتبال - در میدان کوزوو – به این سو و آن سو پرتاب میشود.
www.worldpress.org
دوم فوریه 2008