فیلم تحسینبرانگیز و ستایششده «12» به اسکار بهترین فیلم خارجیزبان برسد یا نه، او دیگر شناسنامه کاری و کارنامه حرفهای بسیار پرباری دارد.
عمده علاقهمندان به سینمای او منتظرند تا کار جدید او «آفتاب سوخته 2» هرچه زودتر آماده شود؛ همان فیلمی که قسمت اولش برای میخالکوف اسکار آورد. وقتی تماشاگر برای کارگردانی به انتظار مینشیند، به این معنی است که فیلمساز وجهه اجتماعی جهانشمولی پیدا کرده است.
اما «12» فیلم پرسروصدای میخالکوف بعد از درخشش در چند جشنواره ازجمله جشنواره فیلم ونیز و برلین و قرار گرفتن در بین 5 فیلم کاندیدای اسکار بهترین آثار غیرانگلیسی زبان، حالا در جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
در چچن جنگزده که هنوز ارتش سرخ روسیه فرماندهی جنگهای نامنظم با شورشیان آن ناحیه را بهعهده دارد و مقامات کرملین بهعنوان پدر معنوی سیاستمداران سازشکار چچنی، اوضاع را کنترل میکنند، یک اتفاق جالب توجه در حال شکلگیری است.
یک نوجوان چچنی که مدتی است دستگیر شده با این اتهام روبهروست که پدرش را به قتل رسانده و قرار است هیأت منصفهای مرکب از 12 تن، پس از شنیدن آنچه که روی داده به شور بنشینند و آینده پسرک چچنی را رقم بزنند.آنچه که میخالکوف با ظرافت و زیرکی و در عین حال بسیار غیروفادارانه و بهصورت آزاد از فیلم سیدنی لومت شهیر یعنی «12 مرد خشمگین» برداشت کرده، نهتنها قابل شماتت نیست که درخور ستایش هم هست.
میخالکوف درمیان چندین شاخصه زیرساختی موجود در فیلمش، عمدتا ظلم، تبعیض و بیتوجهی و ولنگاری اشخاص را در طی روایت داستان جلوهگر ساخته است. از این روست که او با ظرافت، چنان ظرفیت دراماتیکی به فیلم میدهد که علیرغم زمان 5/2 ساعته باز هم تماشاگر احساس خستگی نمیکند.
داستانی که او تعریف میکند بهویژه وقتی «سرگئی ماکووتسکی» با اقدامش (یعنی اعلام برائت پسرک چچنی) تشکیل دادگاه تجدیدنظر را الزامی میسازد، زمانی در اختیار میخالکوف قرار میدهد که با تیزهوشی و استادی به روایت حال حاضر و حتی قبل اوضاع چچن و روسیه بپردازد.
آن 12تن اعضای هیأت منصفه هریک متعلق به یک گوشهاند و هرکدام هویت و حتی ملیت (اهل یکی از ایالات استقلالیافته پس از فروپاشی شوروی سابق) جدا از هم دارند با طرز نگرش خاص و عمدتا عوامانه.
چنانچه حتی در بین این هیأت منصفه با یک راننده تاکسی کلهخراب روبهرو هستیم که علیرغم بیسواد بودنش، بررفتار ناسیونالیستی و نژادپرستی اصرار دارد. در کنار او یک موسیقیدان است که البته شدیدا اهل دک و پز و ریاکاری است، حتی حضور یک گورکن سابق و مدیر فعلی گورستان نیز قابل اشاره است.
به اینها یک پزشک، یک تهیهکننده فیلم و حتی یک یهودی را اضافه کنید. میخالکوف با تیزهوشی چنین اعضایی را با سابقه و حرفه و هویت و ملیت خاص کنار هم در قالب هیأت منصفه نشانده تا با روایت تصاویری شگرف حقیقت و انسانیت را نمایش دهد، بدون اینکه حتی متهم به شعارزدگی و ادا و اطوارهای فرمالیستی گردد.
او نه به ورطه پوپولیستها میافتد و نه به دامان ایدهآلیستها. او یک واقعگرایی محض از دنیایی حقیقی که سرشار از مشکلات و مصائب خاص خود است را به جلوهگری میرساند.
میخالکوف در این روند سعی کرده به هرکس از آن 12 تن میدان بدهد. از همینرو است که او یک سالن ورزشی بزرگ را برای روایت اصلیترین قسمت داستانش یعنی تشکیل هیأت منصضفه در نظر گرفته.
وقتی میخالکوف داستانهای افراد را بازگو میکند، روایت او بهنوعی دیدگاه این قشر از مردم نسبت به زندگی، دنیا، صداقت و راستی، همنوع، خشم و ظلم و... را مینمایاند و مجموع این داستانها که همگی در قصه 2 خطی پسرک چچنی قابل حل شدن هستند قوام مییابند.
اما وضعیت میخالکوف درخود روسیه کامل فرق دارد؛ او سالها منفور دولت و هیأت حاکمه بود، حداقل این روند تا سال 1994 رخ میداد. پس از فیلم «آفتابسوخته» و قبلترش در سال 1993 پس از اینکه میخالکوف با کمک فرانسویها مستند جاودانهاش «آنا» را ساخت و وجهه جهانی یافت، کمی این رفتار تعدیل شد و حتی در سال 2000 او رئیس جشنواره دولتی مسکو شد.
شغلی که 8 یا 9 سال او را از سینما دور کرد. جالبتر اینکه وقتی همین فیلم 12 در چچن به نمایش درآمد و مورد استقبال «رمضان قدیراف» رئیس جمهور 31 ساله چچن واقع شد، تعدادی از مردم و روشنفکران او را متهم به ساختن کارهای تبلیغاتی و فیلمهای سفارشی کردند، اما با این همه نیکیتا میخالکوف و فیلمش 12 از وقتی که در 20 سپتامبر 2007 به اکران سراسری راهیافت، عمده نظرات و برآیند آنها تقدیر و تشویق بوده است چراکه مضامین عشق، گذشت، انسانیت و صداقت در فیلم او برای هر قشر و فرهنگی قابل دریافت و فهم و درک است.