همشهری‌آنلاین: دکتر سیاوش شهشهانی به پرسش‌های همشهری آنلاین در مورد چاپ کتاب حساب دیفرانسیل و انتگرال پاسخ داد.

اولین سئوال ما از دکتر شهشهانی این بود که اصلا چرا حساب دیفرانسیل و انتگرال و اینکه اصلا چرا با این کتاب شروع کردید؟
دکتر شهشهانی به این پرسش ما پاسخی طولانی داد که خود از آن به عنوان «مقدمه بلند» یاد کرد و آن را ضروری تلقی می‌کرد:
"حساب دیفرانسیل و انتگرال عمومی‌ترین درس ریاضی است که در دانشگاه تدریس می‌شود. دانشجویان علوم پایه و مهندسی آن را در سال اول می‌گیرند و دانشجویان رشته‌های دیگر هم اگر درس ریاضی الزامی داشته باشند معمولا صورتی از همین مبحث است. این امر دلیل موجهی هم دارد. حساب دیفرانسیل و انتگرال زبان بیان پدیده‌های غیرخطی و ابزار حل این مسایل است. اما ریاضیات غیر خطی چیست؟
در ساده ترین حالت یک اتومبیل در حال حرکت را درنظر بگیرید اگر این اتومبیل با سرعت ثابتی حرکت کند و بخواهید بدانید مثلا پس از ده دقیقه چه مسافتی را طی کرده‌است، سرعت اتومبیل را در مدت زمان ضرب می‌کنید. حالا اگر سرعت ثابت نباشد و سرعت متغیر اتومبیل را به صورت یک نمودار به شما داده باشند، چه می‌کنید؟ در اینجا باید از حساب انتگرال استفاده کنید. این یک نمونه است‌. نمونه ساده دیگر اینکه اگر جسمی دارای بدنه خمیده باشد چگونه حجم آن را محاسبه می‌کنید؟ علوم طبیعی، مسایل مهندسی، اقتصاد، و هر جای دیگر که کمیت متصل مطرح می‌شود مملو از مسایل غیرخطی است و اغراق نیست که بگوئیم از قرن هفدهم میلادی رشد و پیشرفت بخش بزرگی از علم و تکنولوژی دست در دست توسعه حساب دیفرانسیل و انتگرال بوده‌است.

از اینروست که این بخش از ریاضیات جزء دانش ضروری بسیاری از رشته‌های دانشگاهی محسوب می‌شود و هر کتاب که در این زمینه نوشته شود، می‌تواند بالقوه مخاطبان زیادی داشته باشد.
اشاره داشتم به «کمیت متصل» و اینکه موضوع این رشته از ریاضیات بررسی تغییرات غیرخطی یا غیر یکنواخت اینگونه کمیت‌هاست.در واقع دیرینه این مسایل و غور در مورد ماهیت کمیت متصل به دوران باستان، یعنی خیلی پیش از قرن هفدهم، باز می‌گردد ولی روش اسلوبمند رویکرد به این مسایل از قرن هفدهم پاگرفت. از دوران باستان تمایز میان کمیت‌های منفصل که با اعداد طبیعی شمارش می‌شوند و کمیت‌های متصل مانند گذر زمان یا طول پاره‌خط‌ها مورد توجه ریاضی‌دانان، علمای طبیعی و فلاسفه بوده است . تجلی کمیت‌های متصل معمولا در هندسه مشاهده می‌شود و کمیت‌های منفصل در حساب. اینکه انسان توانسته است یک تئوری منسجم و کار ساز از کمیت‌های متصل داشته باشد و بر مبنای آن ابزار موثری برای بررسی تغییرات غیر یکنواخت آنها ابداع کند به نظر من از بزرگترین موفقیت‌های  تفکر بشر است. تدریس و تشریح این جریان بزرگ و دیرینه دار فکری یکی از لذت بخش ترین فعالیت‌های بیش از سی سال فعالیت دانشگاهی من بوده است‌. در واقع آنچه مرا به سوی نوشتن این کتاب سوق داد سعی در مکتوب کردن این تجربه بسیار زیبا و معنی دار بود."

پس از این مقدمه دوباره نوبت به ما رسید تا سئوال دیگری از دکتر شهشهانی بپرسیم:

  • در تبدیل فرم شفاهی به فرم مکتوب چه چیزهایی به کتاب انتقال داده نشد؟

"من خیلی دیر فهمیدم که محیط کلاس و حتی تنظیم درسنامه مبتنی بر صحبت کلاس یک دنیای کاملا متفاوت از محیط نوشتاری صرف تالیف یک کتاب است. وقتی شما رویاروی چند صد جوان کنجکاو و تیز هوش صحبت می‌کنید محیط شفاهی امکاناتی به شما می‌دهد که در عرصه مخاطبان ناشناخته موجود نیست. شاید اگر از روز اول می‌دانستم چه چالشی در مقابل خواهم داشت هرگز دست به کار نوشتن نمی‌شدم. خیلی مشکل می‌توان لطائف محیط شفاهی را به کاغذ منتقل کرد. ادبیات کتاب با محیط خودمانی کلاس فرق دارد.

اشاره‌ها، مکث‌ها، تکرارها و حتی حرکات بدنی همه مدرس را در انتقال مطلب در کلاس یاری می‌دهند ولی اینها جایی در کتاب ندارند. البته در مقابل ابزار بصری مانند تصویرهای با کیفیت تا حدی جبران مافات می‌کنند. نکته دیگر اینکه کتاب باید از دقت و کمال بیشتری برخوردار باشد به گونه‌ای که حتی‌المقدور یک متن جامع، قابل ارجاع و خودکفا باشد. این الزامات و اینکه ضرورتاْ مخاطبان کتاب اقشار وسیعتری از جماعت خاص در دانشگاه خاص را در بر می‌گیرد موجب می‌شود که متن کتاب رسمی‌تر، خنثی تر و بعضا بی‌روح تر باشد. باید اذعان کنم که ناشر کتاب، یعنی انتشارات فاطمی، از آغاز دید دقیقتر و هدفمندتری نسبت به انتظاراتش داشت تا خود من. شاید انگیزه من که هر چند وقت یک بار این درس را تدریس می‌کنم و نزدیک به بازنشستگی هستم یک انگیزه روانی بود، یعنی کوشش درماندگار کردن و تداوم بخشیدن به تجربه¬ای که از آن لذت فراوان برده‌ام. ولی انتشارا ت فاطمی برنامه مشخصی دارد. آنها به درستی دریافته‌اند که در محیط علمی ایران فقدان محسوسی از به اصطلاح « تکست بوک» تالیفی با استاندارد بین المللی مشهود است و در صددند که باب جدیدی در زمینه تالیف بگشایند. ناشر خوب و موفق طبعا کتابی می‌خواهد که هم ضوابط استانداردهای تالیف بودن را ارضا کند و هم بتواند پاسخگوی نیاز بازار باشد. یک درسنامه، هرچند که در آن بسیاری ظرافت‌های کلاس درس قابل رویت است ولی نیاز عمومی را پاسخگو نیست. ناشر حاضر در این راه ریسک بزرگی را پذیرفته است و همه گونه امکانات پشتیبانی را فراهم کرده است. البته من بهیچوجه نمی‌توانم ادعا کنم که از عهده کار برآمده‌ام ولی کوشش خود را کرده‌ام و این می‌تواند حداقل به نسل‌های بعد این جرات را بدهد که در کنار نهضت ترجمه جا افتاده و موفقی که برای کتابهای علمی پدید آمده است در راه تالیف نیز گام بردارند. اینرا هم اضافه کنم که قطعاْ همکاران دیگری در دانشگاه‌های مختلف کوشش‌های تالیفی خوبی در همین زمینه انجام داده‌اند. من از این اقبال خوب برخوردار بوده‌ام که یک ناشر حرفه‌ای حاضر شده است چاپ نوشتاری مطابق سلیقه شخصی خودم را بپذیرد.

  • در مورد محض بودن ریاضیات و کاربردی بودن رشته‌های فنی چه می‌گویید؟ آیا ریاضیات می‌تواند این قدر قابل شهود باشد؟

"اگر ریاضیات ملموس نباشد درک آن امکانپذیر نیست .اما ملموس بودن به معنای عینیت فیزیکی نیست. کسی که در ریاضیات کارخلاق می‌کند، حتی حل یک مساله دشوار، مساله را اول برای خود ملموس می‌کند. یکی از خطاهای بعضی شیوه‌های آموزش ریاضی مجرد کردن ریاضیات به درجه‌ای بیش از نیاز به تجرید است، یا اصرار ورزیدن بر درجه‌ای از دقت که برای مخاطب دانشجو نیاز به آن ملموس نیست و موضوع را از فضای ذهنی او خارج می‌کند.

  • در مورد تشابه ریاضیات به جنبه‌های اجتماعی زندگی چه میتوان گفت؟ ریاضیات دنیاهای متفاوتی دارد. رابطه این دنیاها با زندگی چیست؟ آیا هر دنیای خاص در ریاضیات یک بینش اجتماعی خاص می‌پذیرد؟

"به نظرم این درست است که در هر رشته افرادی با گرایش‌های ذهنی متفاوت می‌توانند کار کنند. در ریاضیات گرایش بعضی تجسمی و هندسی است، و بعضی دیگر عددی و کمی. درس اول ریاضی دانشگاه یعنی همین حساب دیفرانسیل و انتگرال، هردوجنبه را به وفور دارد و دانشجویانی که موضوع را جدی بگیرند  به گونه‌ای تمایلات طبیعی خودشان را پیدا می‌کنند. یک شباهت دیگرهم بین ریاضیات و کارهای ادبی و هنری هست . در ریاضیات هم فردیت و خصوصیات ذهنی افراد در کارشان ظاهر می‌شود. همانطورکه مثلا یک رمان یا نقاشی خاص نمی‌تواند کارنویسنده یا نقاش خاصی باشد، نوع تفکر و رویکردی که در یک کار تحقیقی ریاضی سطح بالا ظاهر می‌شود خیلی اوقات صاحب کار را لو می‌دهد.

  • آیا در ریاضیات اعداد مثل کلمه¬ها در ادبیات، مفهوم و بینش خاصی دارند؟

همانطور که یک کلمه خاص به زبان شعرای مختلف ممکن است با مضمون‌های مختلف ظاهر شود مفاهیم ریاضی هم ممکن است شخصیت‌های گوناگونی از خود بروز دهند. مثلا مفهومی در ریاضیات داریم به نام « انتگرال». در کتابهای مختلف رویکردها و تعبیرهای متفاوتی از آن مشاهده می‌کنید، بعضی هندسی‌تر و بعضی جبری تر. خود ریاضی کاران هم بسته به مقتضییات کاری که می¬کنند ممکن است جنبه های مختلفی از یک مفهوم ریاضی واحد را مورد تاکید قرار دهند. در واقع فراموش نکنید که ریاضیات و علوم طبیعی هم کار انسانند و شکافی که بعضی تصور می‌کنند میان علم و ریاضیات از یک سو و هنر و ادب از سوی دیگرهست وجود ندارد. ریاضیات یک عمل انسانی است.

در پایان دکتر شهشهانی توضیح داد که جلد دوم کتاب حساب دیفرانسیل و انتگرال قرار است تا پایان سال ۱۳۸۶ چاپ شود. جلد اول کتاب با فصل «عدد » شروع می‌شود و در آن تاکید بر درک کمیت متصل و تغییرات آن است. جلد دوم با فصل «فضا» آغاز می‌شود و در آن جنبههای هندسی به گونه بارزتری ظاهر می‌شوند.

کد خبر 45698

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز