او تمام زندگی خود را وقف علم کرد و نقل است که هنگام مرگ مسئلهای را از کسی پرسید و همه در تعجب از آنکه چگونه فردی در حال احتضار اینچنین به علم آموزی حریص است. این بود که ابوریحان پس از وقوف برآن مسئله، جان به جان آفرین تسلیم کرد. اما روش و شیوه مطالعاتی ابوریحان به ویژه در حوزه مطالعات فرهنگی که در کار بزرگ او، تحقیق «ماللهند» نمود برجستهای دارد، امروزه به مطالعه میدانی شناخته شده است. این کتاب حاصل حضور چندین ساله وی در هند و آشنایی او با فرهنگ و زبان هندی بود. مطلب حاضر مروری دارد بر برخی از آرای این اندیشمند ایرانی به انگیزه روز بزرگداشت او در 15 تیر.
پژوهشگران فرهنگ اسلامی ابوریحان بیرونی را جامع علوم گوناگون دانستهاند.بیرونی در روش و رویکرد به علوم، بسیار پیشرفته عمل میکرد. او با اتکا به دانش فراوان خویش و به دور از تعصبهای قومی و قبیلهای و پیش فرضها و پیشداوریهای غیرعلمی و با پرهیز از حصرگرایی در روش تحقیق و پژوهش، به روایتی مستند و علمی از مشاهدات خویش میپردازد اما این روایت تنها گردآوری اطلاعات و حقایق مشهود و بیان آنها نیست بلکه بیرونی با شناخت کافی که از شعب علوم داشته و با توجه به نگرش کلگرایانه به علوم و شناخت کلی و جامعی که از فرهنگ و تمدن هند به دست آورده، جایگاه هر بحث را میداند و هر دریافت و کشف جدیدی را در جایگاه خاص خود در این کل واحد قرارمیدهد.
او به خوبی میداند که ارائه گزارش برای آگاهی دیگران باید دقیق باشد به همین جهت در نقل اقوال و تبیین مسائل بسیار دقیق و امانتدارانه عمل کرده و در جمعآوری اطلاعات از مطالعه میدانی و تحقیق نظری استفاده میکند. گاه با مردم کوچه و بازارنشست و برخاست میکند و زمانی در مجلس فضلای هند و با صاحبان دانش و خرد سر و کار دارد. زمانی نیز در کتب و رسایل غور میکند. از مشاهده تا آزمایش و تجربه، تعقل و... میدان کار بیرونی است. به عبارت دیگر او تنوع روشها و رویآوردها را در مطالعات خویش به کار میگیرد تا تحقیقی کامل ارائه دهد.همچنین در کنار روایت دقیق و صحیح، به بررسی و نقد و نظر و مطالعه تطبیقی دانش و فرهنگ هند با دیگر سرزمینها میپردازد.
مطالعات تطبیقی شناخت یک پدیدار یا دیدگاه در پرتو مقایسه است و این روش محقق را از حصرگرایی دور کرده و امکان وقوف بر ابعاد ناپیدای موضوع مورد تحقیق را فراهم میسازد.
بیرونی در ماللهند در بسیاری از مسائل از روش تطبیقی برای شناخت استفاده میکند تا مسئله را در پرتو مقایسه بهتر بفهمد. به عبارت دیگر این روش برای بیرونی ابزار است نه هدف، زیرا اگر هدف بود به پردازش دادهها نمیپرداخت و به نقد و نظر در مورد آنها روی نمیآورد و تنها به نقل اقوال در کنار هم بسنده میکرد.
ازطرف دیگر بیرونی درمطالعات تطبیقی خویش دامنه تطبیق را باتوجه به هم سنخی دو مسئله در موضوع یا هدف، محدود میکند که این امر در کارایی و اثر بخشی تحقیق بسیار مؤثر است زیرا پس از آن دیگر هند در نظر اهل علم سرزمین عجایب ناشناخته نیست و دستگاه ریاضیات و تحقیقات نجومی هندیان وارد سرزمینهای دیگر میشود و به آنها غنا میبخشد و خودش نیز مسیر رشد را طی میکند و این غایت اثربخشی و کارایی یک تحقیق و پژوهش است.
برای نمونه بیرونی در مبحث اعتقادهندیان به موجودات عقلی و حسی ابتدا اقوال یونانیان را مطرح کرده و سپس نظرهندیان را بیان میکند. درادامه دیدگاه تورات را بیان کرده، سپس به آرای هندیان رجوع مجدد میکند و نقاط وفاق و اختلاف را درک کرده و با پیشینه قبلی به پردازش اطلاعات پرداخته، فهم دقیقی از اعتقاد هندیان را در این مورد ارائه میدهد.
نتیجه این فرایند این است که زوایای پنهان این بحث در پرتو مقایسه و تطبیق آشکار میشود. البته نباید از نظر دور داشت که این تطبیق با توجه به عدمسابقه و پیشینه طولانی، گاهی نیز از حدمقایسه پا فرا نمینهد اما آنچه اهمیت دارد اهتمام بیرونی به شناخت زوایای گوناگون بحث درپرتو همین مقایسههاست.
توصیفات او از آداب و رسوم و اعتقادات یک گروه نیز آن قدر دقیق است که دقیقهای را فروگذار نمیکند. مثلا در بحث اعتقاد یا عدماعتقاد به خداوند در بین مردم هند تفاوت دیدگاه عوام و خواص، کاملا برای بیرونی آشکاراست و حتی او با تلاش دلیل اختلاف آرا را نیز توضیح میدهد؛ «علت اختلاف خواص و عوام در همه ملل این است که اذهان خواص همواره متوجه معقولات است.ولی عوام به محسوسات قناعت میکنند... .» او در نهایت دقت و انصاف گزارش خویش را عرضه میکند. به همین خاطر حتی اعتقادات سخیف و دور از حقیقت را نیز روشن و البته به ایجاز بیان میکند و تذکر میدهد که این کتاب جهت شناخت هند تالیف شده و کتاب جدلی یا کلامی نیست تا بیرونی بخواهد به رد یا تایید آن مواضع بپردازد. درجایی هم که نیاز به ارائه نظر خویش است در نقد و نظر به دور از خلط بحث و آمیختگی مطالب نظر خویش را بهصورت متین بیان میکند.
وجه اهمیت دیگر بیرونی توجه تام وی به پیشینه علوم و به عبارت امروزی، تاریخ علم است. در این مورد نیز بیرونی به دور از تعصب و برای روشن شدن سابقه موضوع، حقیقتمدار به پیش میرود و سابقه هر بحث را به سرچشمه وصل میکند و البته آبشخورهای متفاوتی که باعث فربه شدن آن موضوع یا مسئله شده اند را نیز ذکر میکند. این کار باعث میشود که علاوه بر راه طی شده دانشمندان برای رسیدن به یک قانون یا فهم یک مطلب، نقاط ضعف و قوت آنان نیز در روش و بینش و... برای آیندگان مشخص باشد و از طرف دیگر جلوی دوبارهکاریها و احیانا تکرار خطاها بسته میشود.
اهمیت بیرونی در بحث تاریخ علم آنجا بیشتر رخ مینماید که بسیاری از منابع او در طول زمان از بین رفته است. دربسیاری از مباحث نیز دانش سینه به سینه پیشینیان توسط بیرونی به رشته تحریر درآمده است و کتب او جزء منابع معدود و درجه اول آن موضوع قرارگرفته است.
همین جا وجه دیگر اهمیت کار بیرونی نیز رخ مینماید. هندیان که از لشکرغزنوی جز قتل و غارت و خونریزی چیزی ندیده بودند به سختی میتوانستند باور کنند که بیرونی درصدد تحقیق علمی در آن سرزمین است، به همین دلیل اطمینانی به او نداشتند. .
او با پشتکار فراوان توانست نه تنها اعتماد فضلای هند را جلب کند بلکه خود بهعنوان دانشمندی محقق و عالی مقام در بین آنان مطرح و صاحب اعتبارشد.
در مطالعات تاریخی نیز میبینیم که ابوریحان تاریخ به عنوان پدیده غبار گرفته نمینگرد بلکه سعی دارد علاوه بر کشف زوایای مختلف یک حادثه، در حد توان خویش به
پی جویی آثار و نتایج این اتفاق در آینده نیز نیم نگاهی داشته باشد تا مطالعه تاریخ، ثمر بخشی خودش را داشته باشد و کاربرد و کارکرد اجتماعی و فردی نیز بر آن مترتب باشد. این روشی مترقی و غایتمند و کاربردی در مطالعات تاریخی است و علم تاریخ را از جایگاه اساطیر اولین بودن به معلم انسانها ارتقاء جایگاه میدهد.
بیرونی در علوم عقلی، فلسفی، عرفان، تصوف و دینشناسی نیز دستی توانا داشته است. از گزارشهای جامعی که بیرونی از ادیان و مذاهب هند به دست داده، پایه دانش و فهم او در این مورد روشن است. مکاتبه مشهوربیرونی با شیخ الرئیس ابوعلی سینا در مباحث فلسفی منبع مستندی است که تحقیق در مورد دانش فلسفی بیرونی را میسر میکند. البته بیرونی فیلسوفی به پایه و مایه شیخ الرئیس نیست. او 18 مسئله را بیان میکند که 10 مسئله آن نقدها و اعتراضاتی است که او بر ارسطو دارد و 8مسئله دیگر را خود او ابداع کرده است.تمام این مسائل فلسفی نیست و طبیعیات نیز در آنها جای مهمی دارد. البته مسائل مهمی چون معنی عقل بالقوه، امکان استعدادی، نحوه تعقل نفس بدون استمداد از خیال و...از مباحث مهم بین این دو فرزانه است.
توجه به سؤالات نشان دهنده سطح بالای دانش فلسفی بیرونی و ذهن وقاد و جوال اوست و حداقل این را میرساند که بیرونی برای فهم حقیقت راه درستی را انتخاب کرده و از بوعلی که حداقل 10 سال از بیرونی کوچک تربوده وبیرونی او راجوان فاضلینامیده پرسش کرده است که میدانسته در این علم صاحب اندیشه است.بیرونی در علوم طبیعی همچون فیزیک، ریاضی، نجوم، کانیشناسی و معدن شناسی صاحبنظر و تالیف است. او در علوم طبیعی، تجربه و آزمایش را محور استنتاجات علمی خویش قرارداده است.درمورد نجوم وجغرافیا درکارهای او باید توجه داشت؛ توجه بیرونی بیشتر به جغرافیای نجومی بود. او ازخسوف وکسوف استفاده میکرد و طول جغرافیایی نقاط زمین را به دست میآورد و... .
البته این تنها وجه اهمیت او در این دو علم نیست. پیام مهم بیرونی برای ما همان استفاده ازروش تجربی با کمک ریاضی و نجوم برای شناخت بهتر پدیدههای طبیعی عالم است.او به دور از خرافات عوام و باورهای جاهلانه در مورد عالم به سیرآفاقی و تامل محققانه پرداخته و با همین روش توانسته کروی بودن زمین و اندازه گیری محیط آن، گردش زمین به دور محورخود و مسکونی بودن نیمکره جنوبی راحدس بزند که در کتب بیرونی ثبت شده است. اختراع ترازوی تازهای برای تعیین وزن و حجم مخصوص اجسام که دقت آن بیش از ترازوی ارشمیدس است و اختراع بعضی ازانواع اسطرلاب وتحقیق در مورد سیر نور و صوت و وضع قوانینی در روش ترسیم نقشه جغرافیایی و ... از فعالیتهایی است که در تاریخ علم به نام بیرونی ثبت شده است.