روابطی که گاه با شنیدن خبری و خواندن نکته ای همانند کوهی از خاطرات بر سرت آوار می شود.
هفته گذشته در حال خواندن یکی از روزنامه ها بودم که خبری به این مضمون خواندم «حسین صبحدل، به بیماری فراموشی دچار شده است و به گفته پسرش – حامد صبحدل – هفت سالی است (از سال 78) که فعالیت نمی کند »
در جایی دیگر از این خبر آمده بود که وقتی عده ای به دیدارش رفتند، «فرزندش دست این موذن اذان به یاد ماندنی را گرفته بود و به نزد مهمانانی آورده بود که برخی از آنها سالها با صبحدل کار کرده بودند، اما در چهره او هیچ کس آشنا نیست، او هیچ کس را به یاد نمی آورد. با گامهای آرام در کنار معاون صدای سازمان صدا و سیما می نشیند، اما لحظاتی بعد به آرامی برمی خیزد. اصرارهای بی سرانجام فرزندش هم تأثیری ندارد و طولی نمی کشد که حاضران را ترک می کند»
همه ما به افطار و سحر های ماه و مبارک رمضان دل مشغول بوده و هستیم.
اگر چه این روزها و سالها سریالهای پیاپی نفس بینندگان را بریده است و حتی سبب شده است که آنها مسجد رفتنشان را با پخش این و آن سریال از فلان شبکه تنظیم کنند و چند سالی هم است که موسیقی پاپ اندک اندک فضا را بر نواهای سنتی افطار و سحر تنگ می کند (به خصوص در سیما) اما هنوز نوای برخی اذانها و مناجاتها در ذهن و ضمیرمان نشسته است و بیرون رفتنی نیست؛ همانند اذان مرحوم موذن زاده و یا ربنای استاد شجریان و یا دعای ابوحمزه ثمالی و دیگر ادعیه ای که با صداهای آشنا و جان نواز هر از گاهی به گوش جان شنیده می شود.
جناب صبحدل در واقع پایه گذار این گونه برنامه ها است و هم او بود که از شجریان چنین ربنایی بیرون کشید.وی در واقع به دلیل آشنایی عمیق به ردیف آوازی از یک سو و نیز دستگاههای قرآنی از دیگر سو جمع این دو هنر بود و توانست آشتی شگفت انگیزی بین این دو گونه صوتی ایجاد کند.
یادم نمی رود که پس از رفتن استاد شجریان از رادیو وی استاد کریم صالح عظیمی را به رادیو آورد تا تدریس ردیف آوازی را پی بگیرد و استاد صالح عظیمی نیز شاگردان فراوانی را تربیت کرد که برخی از آنها امروزه در زمره نام آوران موسیقی آوازی ایرانند.
در سالهایی که هنوز موسیقی چندان ارج و قربی نداشت و فتوای تاریخی حضرت امام درباره این هنر اعلام نشده بود، صبحدل با برگزاری برخی از برنامه های آوازی رادیو این چراغ را روشن نگه داشت.
من آن روزها سن و سالی نداشتم ( در دوره دبیرستان) اما این آوازها را از رادیو می شنیدم که اتفاقاً از همان جا با صدای استاد صالح عظیمی و یا دیگر شاگردانش آشنا شدم.
صبحدل صدایی شش دانگ داشت و قرآن را به خوبی تلاوت می کرد و در خانواده وی نیز یکی از فرزندانش، قاری ممتاز شده بود و گاهی در برخی از درسهای اخلاقی برخی از چهرهای نامی عرصه عرفان و کلام ، همانند درسهای تفسیر نهج البلاغه آقای سروش و یا درسهای دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد هم حضور می یافت و اصولاً ترتیب دهنده برنامه های افتتاحیه این گونه سخنرانی ها بود که پیش از شروع سخنرانی حتماً بیتی از حافظ یا سعدی از سوی یکی از شاگردان آقای عظیمی خوانده می شد و سپس فرزند آقای صبحدل قرآنی تلاوت می کرد. و آنگاه سخنران به پای تریبون می رفت.
وی ابتدا در حسینیه ارشاد این کار را به عهده گرفت و از سالهایی که مرحوم دکتر شریعتی در آن مکان سخنرانی می کرد ، پایه گذار این برنامه ها بود و جالب این که دکتر شریعتی هم در یکی از کتابهایش از تلاشهای وی یاد می کند.
همچنان که دیگر بزرگان و هنرمندانی چون استاد محمدرضا حکیمى، عبدالکریم سروش، آقای مشفق کاشانى ، آقای محمود شاهرخى، استاد محمدرضا شجریان ، قاسم رفعتى ناصر مسعودى، حسین آهى، و دیگرانی چون هادى آرزم، حمید شاهنگیان، پرویز خرسند امیر نورى ، رضا معینى، عباس سلیمى، سید محمد میرزمانى، سید حسام الدین سراج محسن حسن زاده، محمد اصفهانى، هادى سعیدى کیاسری، سهیل محمودی، عبدالرضا رضایى نیا، سیدعبدالحسین مختاباد، محمدرضا محمدى نیکو، ساعد باقرى، آقای مداح و ... بر خصوصیات اخلاقی این چهره فروتن، صافی اعتقاد عرصه های مختلف نواها و سخنرانی های مذهبی صحه می گذارند.
از جمله کارهای ماندگار جناب صبحدل، اذان به یاد ماندنی اش در نغمه بیات ترک بود که با مقدمه ای شکوهمند آغاز می شد ؛ اذانی که قدمت آن به سه دهه می رسد و باید آن را از آخرین اذان های شکوهمند به شمار آورد. شگفت اینکه این اذان این سالها کمتر از رادیو پخش می شود.
به جرأت می توانم ادعا کنم که این اذان به دلیل تسلط استاد صبحدل بر نواهای قرآنی از یک سو و ردیف موسیقی آوازی از دیگر سو، و همچنین صدای پر و شش دانگش ، اگر همقران اذان مرحوم موذن زاده نباشد، با آن پهلو می زند.
صدای حجیم و سوزناک صبحدل در این اذان از قلب و شور وی نسبت به این کتاب آسمانی و نیز ماه مبارک خبر می دهد.صبحدل نقطه عطفی در تهیه برنامه های افطار و سحر رادیو بود که بعد ها به تلویزیون هم گسترش پیدا کرد.سال هفتاد وی بهترین برنامه های رادیویی در افطار و سحر را تهیه و پخش کرد.
خود وی در گفت و گویی با نگارنده گفته بود که نسخه ای که هم اینک از ربنای استاد شجریان پخش می شود، نسخه ای تمرینی بود و آقای شجریان به استودیو آمده بود و کار را خوانده بود و قرار بود که باز هم روی این اثر کار کند تا پختگی بیشتری پیدا کند، اما همین کار تمرینی به قدری محکم و زیبا از کار در آمده بود که من حیفم آمد که آن را پاک کنم و نگهش داشتم که اگر آقای شجریان دوباره برای خواندن آمد، و کار از این بار بهتر درآمد پاکش کنم که دیگر آقای شجریان هم فرصتی نکرد و کار به همین شکل پخش شد.
اکنون که این چند خط را قلمی می کنم و می بینم که این پدر واقعی آواز و موسیقی مذهبی در رادیو به چنین روزی دچار شده است، تنها می توانم یادی از گذشته های نه چندان دور کنم و صدای محزون و خسته و البته روی گشاده جناب صبحدل را در خاطر آورم و از خداوند بخواهم که بیماری فراموشی را از ذهن و ضمیر این موذن نامی بزداید. آمین.