بهواقع همدلی و تلاشهای متعدد افراد گروه دستان از آن یک الگو ساخته که دست یافتن به آن چندان هم ساده نیست. سعید فرجپوری نوازنده کمانچه این گروه، علاوهبر اینکه عضو بسیار مؤثری است در گروه آوا به خوانندگی محمدرضا شجریان نیز مشغول است. کار کردن با دو گروه بسیار مطرح و حضور در کنسرتهای مختلف نیازمند صرف زمان زیادی برای رسیدن به آمادگی است. فرجپوری متواضع و به دور از غرور رایج میان برخی از اهالی موسیقی، زایا و خلاق و پرانرژی است. به بهانه کنسرت گروه دستان به خوانندگی همایون شجریان سراغ وی رفتیم.
- شروع یک قطعه که گروه دستان آن را ارائه میکند، چگونه زده میشود؟
معمولاً در هر کاری یک طرح و ایده اولیه مطرح میشود که آنهم باید توسط یک ذهن بهوجود بیاید. در گروه دستان ابتدا یکی از اعضای گروه بهعنوان آهنگساز، قطعه یا قطعاتی را پیشنهاد میدهد و بقیه آن را گوش میدهند. در مرحله بعدی، آثار ارائه شده به شور و مشورت گروهی گذاشته میشود. مهم نیست که کدامیک از افراد گروه کاری ساختهاند؛ مهم این است که شالکه اصلی یک قطعه یا یک پروژه شکل گرفته باشد. در این شرایط است که آهنگساز پروژهاش را با پیشنهاد یک خواننده مطرح کرده و حالا گروه درباره تنظیم و حال و هوای نهایی پروژه تصمیم میگیرد.
- پس به نظر میرسد رابطه انتخاب خواننده و حال و هوای رپرتوار یک رابطه دو سویه و متقابل باشد ؟
دقیقا همین طور است. به عنوان مثال در همین کنسرتکه یک رپرتوار در مایه بیات اصفهان ساختهام، دیدم بهتر است همایون شجریان آن را بخواند. پیشنهاد دادم به گروه که چنین پروژهای دارم.
- این پیشنهاد تا چه میزان باید کامل شده باشد؟ آیا انتخاب یک خط ملودی و شعر متناسب کافی است؟
معمولاً انتخاب شعر، ریتم و ملودی در ارائه یک طرح ضروری است و همه اینها را آهنگساز انجام میدهد. اینجاست که نظر گروه مطرح میشود، برای تنظیم قطعات. بهقول خودمان نوبت میرسد به «دستانیزه» کردن پروژه. آنوقت هر کس هر نظری داشته باشد، میدهد. بالاخره بهخاطر سالها همکاری و آشنایی با سلایق یکدیگر به راهکارهای مناسبی که نظر همه اعضای گروه را تأمین کند، میرسیم.
- حالا اگر پیشنهادهای مطرح شده توسط افراد گروه با نظر آهنگساز یا صاحب پروژه همخوانی نداشته باشد چه میکنید؟
در چنین شرایطی حق انتخاب را میدهیم به مؤلف اثر که همان آهنگساز باشد. طبیعی است که یک آهنگساز براساس خواستههای خودش یک قطعه را ساخته است و اگر قرار باشد در نهایت موسیقی آن چیزی نباشد که مد نظر او بوده، آن اثر دیگر متعلق به او نیست. اما معمولاً سر این قضیه هیچ مشکلی پیدا نمیکنیم. دلیلش را قبلاً گفتم که سلایق و علایق ما حالا خیلی به هم نزدیک شده و نظراتمان به همدیگر میخورد.
- از واژه «دستانیزه» استفاده کردهاید که حاکی از یک چارچوب از پیش تعریف شده است. این چارچوب و اصول چیست که قطعات شما را دستانیزه میکند؟
این چارچوب خیلی تعریف شدنی نیست. به هر حال سالها همکاری کردن با یکدیگر موجب شده صدایی که از گروه ما بیرون میآید، شناخته شده باشد. این چیزی است که سالهای سال همکاری، آن را خودبهخود تعریف کرده است. وقتی یک آهنگ یا یک هنرمند وارد گروه میشود بهواسطه همان مشورتها به این صدای مشخص نزدیک یا بهقولی دستانیزه میشود. این صدا مثل یک رنگ است. مثل یک تصویر است. رنگ و تصویری که نمیتوان تعریف کرد. الان خیلی از شنوندههای گروه دستان بدون اینکه بروشور اثر را ببینند، میفهمند که محصول گروه دستان است. گروه دستان خود به خود به یک امضا و مهر رسیده که درواقع رنگآمیزی گروه موجب آن شده است.
- اعضای گروه دستان در گروههای دیگر نیز حضور دارند. این حضورهای متعدد آسیبی به فعالیتهای گروه دستاننمیرساند؟ علاوه بر اینکه شما بهلحاظ جغرافیایی از یکدیگر فاصله دارید و هر کدامتان در یک کشور زندگی میکنید.
ما بهعنوان افرادی حرفهای با این قضیه نیز حرفهای برخورد میکنیم. نوازنده حرفهای باید این توانایی را داشته باشد که همزمان با هم درچند برنامه قدرت اجرایی داشته باشد. این است که ما علاوه بر فعالیت در گروه دستان در گروههای دیگر هم ساز میزنیم. بعد مسافت هم اهمیت چندانی ندارد. ما علاوه بر اینکه در طول یک سال بارها در کنار همدیگر هستیم و کنسرت میدهیم و به استودیو میرویم از هر راهی که ممکن باشد یکدیگر را از حال و احوال و کارهای هم باخبر میکنیم.
- دستان یکی از معدود گروههایی است که توانسته سالها بهطور مستمر تولید موسیقی داشته باشد. شما راز این موفقیت را در چه میدانید؟
اگر هر نوازندهای در هر گروهی این احساس را داشته باشد که جایگاهش با سایر اعضای آن گروه برابر است و هیچ تکرویای وجود ندارد، طبیعی است که به حرکت و فعالیت دلسوزانه خود با تمام انرژی ادامه میدهد. گروه دستان سعی کرده است که این برابری را میان اعضای خودش بهوجود بیاورد و فکر میکنم خوشبختانه در این امر موفقیت حاصل شده است. وقتی کوچکترین مسئله مادی و معنوی در این گروه وجود ندارد، پیداست که حیات دستان استمرار خواهد داشت. اما در گروهی که همه چیز در قید یک نفر است و تمام تصمیمها توسط یک نفر گرفته میشود، فعالیتها چندان ادامه نخواهد داشت. گروه دستان در 2 سال گذشته نزدیک به 5 اثر تولید کرده که چندان آسان نیست.
دریای بیپایان و سعدینامه که خوانندگی هر دو بهعهده سالار عقیلی بود و همینطور اثری باعنوان «بهنام گلسرخ» که به زودی منتشر خواهد شد و دو آلبوم با همایون شجریان که آهنگسازی آنها را آقای متبسم و من انجام دادهایم. غیر از این آلبومها، ما کلی کنسرت هم داشتهایم که خوشبختانه بلااستثناء و با استقبال روبه رو شده است. طبیعی است که امروز اعضای چنین گروهی باید احساس امنیت و رضایتخاطر داشته باشند از حضورشان در دستان که این حجم از فعالیت را به فرجام برسانند. البته فراموش کردم که بگویم یک پروژه سنگین داشتیم با ارکستر سمفونیک لیژ. روی این پروژه خیلی سرمایهگذاری کردیم و انرژی زیادی از ما گرفته است.
- ملاکتان برای انتخاب همایون شجریان در کنسرت اخیر چه بود؟
اصولاً یک گروه حرفهای با اسم و رسم سراغ خوانندهای میرود که علاوه بر توانا بودن، میان مردم محبوب و شناخته شده باشد. این اولین اصل و ملاک برای گروه دستان است.
- گروه دستان باوجود اینکه به شیوه و صدای خاصی رسیده است، همچنان میل به تجربه دارد. چرا؟
فراموش نکنید که موسیقی برای ما حکم زندگی را دارد. درست است که این کار ماست اما از صبح تا شب و حتی گاهی در خواب در ما حضور دارد. پس طبیعی است که آدمی در زندگیاش به تنوع و تجربه نیاز دارد.
- ویژگی این رپرتوار که برای صدای همایون شجریان ساختهاید، به لحاظ معنوی و روحی چیست؟
این رپرتوار گویای حال و هوای امروز من است. این رپرتوار به شما میگوید که من امروز چگونه فکر میکنم و حرف دلم چیست. سعی کردم این رپرتوار ترجمان سعید فرجپوریای باشد که آن را دوست دارم. اصولاً موقع ساختن به دلم مراجعه میکنم نه اینکه بیایم و قبل از ساخت به فکر تعداد سازها و نوع ریتم و تمپو باشم. موسیقی من از دلم برمیآید.