از همین رو از دیرباز دانشمندان و مفسران مسلمان پیرامون این مفهوم عظیم (شب قدر) باریکاندیشیهای بسیار کردهاند که از زوایای مختلف معناشناسانه و معرفتشناسانه قابل تامل و تدقیق است. مطلبی که از پی میآید با نگاه و تاملی بر نخستین آیه سوره قدر، به تبیینی معناشناسانه از قدر پرداخته است.
واژه بنیادی« لیلهالقدر» اصلیترین محوری است که سوره مبارکه قدر پیرامون آن فروفرستاده شده بهطوری که در این سوره شریف پنجآیهای ، ۳بار تکرار شده است. اولین نکته صوری قابل تعمق در آیه آغازین سوره، حرف تحقیق و تاکید« ان» است که این تاکید میتواند هم گواهی باشد بر اهمیت نزول قرآن و هم اهمیت لیلهالقدر. دومین نکته ضمیری است که همراه «انزلنا» آمده و مرجع ضمیر (قرآن) به سبب اشتهارش و علمیت آن نیامده که باز دال بر عظمت قرآن کریم است. نکته سوم کاربرد ضمیر متکلم معالغیر«نا» است که حضرت باری برای ذات یگانه مقدس خویش به کار گرفته و آن هم نمایشگر جلالت آنچه فروفرستاده شده است. نکته دیگر اینکه این قرآن با اهمیت خاص خود در شب قدر نازل شده است و تازه در اینجا ما برای اولین بار در قرآن با مفهوم «لیلهالقدر» آشنا میشویم.
البته قبلاً این معنا که قرآن در شبی خاص نازل شده است در آیات ابتدایی سوره دخان آمده است؛ «و الکتاب المبین، انا انزلناه فیلیله مبارکه/ سوگند به کتاب مبین [قرآن] همانا ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم.» چنان که مشاهده میشود در این آیات برخلاف آیه ابتدای سوره قدر صراحتاً مرجع ضمیر«ه» (انزلناه) قبل از ضمیر آمده است و این معنا که این کتاب عظیم در شبی مبارک نازل شده، اما اشارهای به واژه «لیلهالقدر» ندارد و توصیف به «لیله مبارکه» شده است.
به نظر میرسد با همین معنا در ابتدای سوره، معنای اصلی سوره که نشاندادن جلالت و عظمت قرآن و شب قدر است، بیان شده باشد. با این توضیح که قرآن و شب قدر بهعنوان ظرف و مظروف که البته حیثیت مکانی و زمانی نیستند به طریقی متقابل، عظمت و جلالت دیگری را نشان میدهند و بقیه آیات توصیف این«لیله قدر» است که تا به حال صحبتی از آن نشده است.
علامه طباطبایی(ره) در راجعبودن ضمیر«ه»در (انزلنا) به قرآن اینگونه برداشت میکند که همه قرآن در شب قدر نازل شده و نه بعضی از آیات آن و مؤید سخن خود را نیز تعبیر«انزال» به معنای فروریختن و فرستادن یکپارچه در مقابل تنزیل (نزول تدریجی) میآورد. علامه با این برداشت خود سرانجام این چنین نتیجه میگیرد که قرآن در شب قدر یکپارچه نازل شده و با توجه به صراحت برخی از آیات دیگر که ناظر بر نزول تدریجی قرآن است استدلال میکند که قرآن به دو گونه نازل شده است؛ یکی به صورت دفعی و در شبی معین (شب قدر) و دیگربار نیز بهتدریج در طول 23 سال نبوت که آیات شریفه ۱۰۶ سوره اسرا و ۳۲ سوره فرقان نیز دربردارنده همین نزول تدریجی است.
در اینجا به نظر میآید علامه توجه به این مسئله ندارد که قرآن اسم جنس است و میتواند هم به یک آیه و سوره و حتی یک کلمه از قرآن اطلاق شود و هم به تمام آن؛ همچنان که در ملاحظات گفتاری نیز این ابهام معنایی اگر قید و تخصیص یا قرینهای نباشد وجود دارد. مرحوم محمدتقی شریعتی در تفسیر نوین با مثالی، به این موضوع اینگونه اشاره دارد که مثلاً وقتی گفته شده هرگاه قرآن خوانده میشود گوش فرا دارید... منظور اعم از حتی یک آیه از قرآن است. و کلام علامه طباطبایی در قول به یکپارچگی نزول قرآن در اینجا محل بحث است.
با این توجه نکته اصلی بحث در اینجا انزال یا تنزیل قرآن است و اینکه اصولاً بر حسب روایات شیعه پیامبر(ص) در بیستوهفتم رجب با آیات آغازین سوره علق (دقیقاً سوره قبل از قدر) مورد خطاب ذات احدیت برای برانگیختگی واقع شد و حال آنکه طبق نص صریح آیه اول سوره قدر و آیه ۱۸۵ سوره بقره (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن...) قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
در تفاسیر مختلف و روایات گوناگون، جمع میان این دو قول صریح با گفتارهای گوناگونی مکتوب شده است:
الف) برخی از مفسران اعتقاد دارند قرآن از لوح محفوظ یکباره به آسمان دنیا یا بیت معمور انزال داشته و از آنجا طی 23سال بر قلب پیامبر نازل شده است (فیض کاشانی در تفسیر الصافی مینویسد مقصود از بیت معمور قلب پیامبر است). علامه طبرسی (رض) به نوعی از قائلان به این نظر بوده است. این توجیه بیشترین رویکرد و عقلانیترین موضع را با توجه به آیات دیگر قرآن کریم داراست.
ب) طبرسی (رض) در مجمعالبیان در تفسیر سوره قدر توجیه دیگری را نیز از«مقاتل» نقل میکند با این نظر که خداوند قرآن را از لوح محفوظ بر فرشتگان در آسمان فرو میفرستاده و در شب قدر هر سال، همان مقداری از قرآن را که جبرئیل در طول سال بهتدریج برای پیامبر میآورد یکباره نازل میکرد. امام فخر رازی نیز همین نظر مقاتل را که طبرسی نقل میکند پذیرفته است.
ج) توجیه دیگری که ماهیت عقلانی و کلامی دارد و در بعضی مواقف دلالتهای ظاهری نیز (مثل اسمجنسبودن قرآن) بر این تفسیر و معنی دلالت دارد این است که انزال در شب قدر یعنی که این قسمت یا این سوره و آیات در شب قدر نازل شده و اصل، همان نزول تدریجی است.
البته این توجیه نیز محل نزاع و تامل است. اما مسئله دیگر واژه«لیلهالقدر» است. ترکیب لیلهالقدر و معنای آن بهعنوان شبی که در توضیحات بعدی سوره (از هزار ماه برتر است(۱) و ملائکه در آن شب هر کدام به اذن پروردگار خود گروهگروه به زمین میآیند و...) حاصل جمع لیله و قدر است که تمامی اهمیت محوری سوره نیز براساس معنای همین کلمه است.
در« لسان العرب» واژه قدر با چند معنی به کار رفته است؛ تواناشدن بر چیزی، توانستن، قوتیافتن، اندازهکردن، آمادهساختن و تعیینوقتکردن.
راغب اصفهانی در«المفردات» راجع به تقدیر (قدر بر وزن تفعیل) مینویسد: «تقدیر خداوند نسبت به اشیاء دو گونه است؛ یکی قدرت دادن، دیگری قراردادن چیزی بر مقدار و وجه مخصوص به اقتضای حکمت.» اما قدر در قرآن در معنای فعلی و اسمی خود در صیغههای متفاوت و معناهای گوناگون دهها بار به کار رفته است. طبق نظر بسیاری در آیه شریفه مورد نظر و همچنین آیه آغازین سوره «دخان» قدر به معنای تقدیر و تدبیر امور خلقت، حکم و قضاست. علامه طبرسی در«مجمع البیان» و علامه طباطبایی در«المیزان» هر دو به این معنی اعتقاد دارند. البته برخی نیز قدر را به معنای«منزلت» (آنگونه که در آیه91 سوره «انعام»، آیه۷۴«حج» و آیه۶۷«زمر» آمده) در نظر گرفتهاند و برخی مفسران دیگر با قرینه آیه چهارم سوره «تنزلالملائکه و الروح...» واژه قدر را به معنای ضیق و تنگی میدانند از آن جهت که زمین با نزول پیدرپی ملائکه تنگ شده است، اما با معنای تقدیر و تدبیر خلقت است که معنای روایات بسیاری که در چیستی و فضیلت شب قدر از طرق عامه و خاصه رسیده مفهوم اصیل خود را باز مینمایاند.
علامه طباطبایی (ره) درباره مفهوم شب قدر در المیزان این توضیح را دارد که شب قدر خود یکی از شبهای ماه رمضان از هر سال است و در هر سال در آن شب همه امور احکام میشود. علامه منظور خود از احکامکردن امور را از جهت اندازهگیری معرفی میکند و در پاسخ به پرسش مقدری که آیا هیچ امری از آن صورت که در شب قدر تقدیر شده باشد در جای خودش با هیچ عاملی دگرگون نمیشود، میگوید: «هیچ منافاتی ندارد که امری در شب قدر مقدر بشود ولی در ظرف تحققش طوری دیگر محقق شود، زیرا کیفیت موجودشدن مقدر امری است و دگرگونی در تقدیر امری دیگر است.
همچنان که هیچ منافاتی ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد ولی مشیت الهی آن را تغییر دهد.»سپس ایشان استناد میکند به آیه ۳۹ سوره «رعد» با این مضمون که «خدا هرچه را که از مقدرات بخواهد محو و هرچه را بخواهد اثبات میکند و کتاب تغییرناپذیر نزد اوست.»
علامه در تفصیل بیشتر مطلب مینگارد: «علاوه بر اینکه استحکام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی از امور شرایط تحققش موجود است و بعضیها ناقص است و احتمال دارد که در شب قدر بعضی از مراتب احکام تقدیر بشود و بعضی دیگرش به وقت دیگر موکول گردد که البته این با برخی از روایات سازگار نیست.»(2)
با این اوصاف در تفسیر و تحلیل «لیله قدر» در آیه یادشده، ورود به بحث جبر و اختیار و قضا و قدر بهعنوان مبحثی مهم در فلسفه و بهویژه کلام اسلامی، ناگزیر به نظر میرسد که متأسفانه مجال پرداخت به آن در اینجا نیست اما ذکر دو نکته درباره مفهوم «بداء» نیز در اینجا میتواند ما را با گوشهای دیگر از بحث آشنا کند.(۳)
طریحی در «مجمع البحرین» میگوید: معنی بداء درباره خداوند قضاء مجددی است در هر روز برحسب مصالح بندگان که نزدشان ظاهر نبود، همچنان که شیخ کلینی نیز در اصول کافی از حضرت صادق(ع) نقل میکند که «علم و شاء و اراد و قدر و قضی و امضی» یعنی خداوند دانست و خواست و اراده کرد و اندازه گرفت و فرمان داد و اجرا کرد.بنابراین اینکه بنده با تقدیر مقدرات خود در این شب چه میتواند به دست بیاورد و چگونه و آیا در این میان اختیار او سلب نشده است، از جمله پرسشهای مطروحهای هستند که با مبانیای که به صورت مجمل به آن اشاره شد قابل پاسخ خواهند بود.
آخرین نکتهای که در این درنگ بر ساحت نورانی آیه «انا انزلناه فی لیله القدر» به تقصیر بصیرت ما میرسد مسئله تاریخ مبهم لیله قدر است. قبلا گفته شد که طبق صراحت آیه اول سوره «قدر» قرآن در شب قدر نازل شده و باز طبق صراحت آیه ۱۵۸ «بقره» قرآن در ماه رمضان نازل شده که این یعنی شب قدر به احتمال قریب به یقین در ماه رمضان است، اما میان روزهای اول، هفدهم، نوزدهم، بیستویکم و بیستوسوم و بیستوهفتم اختلاف نظر وجود دارد.
گروهی بر حسب منظور از «یوم الفرقان» در آیه41 انفال، شب هفدهم رمضان را که در آن روز پیامبر با مشرکین در غزوه بدر مواجهه پیدا کرده، شب قدر معرفی میکنند. طبری مینویسد: قرآن وقتی بر رسول خدا(ص) نازل شد که هجدهشب از رمضان گذشته بود(۴). بنابراین شب قدر شب نوزدهم، یعنی شب آغاز نزول قرآن میشود. اما در مجمعالبیان طبق آرای اکثر محققان شیعی، شب قدر را در یکی از شبهای دهه آخر رمضان شناسایی میکنند(۵). طبق روایات زیادی نیز بر شب بیستوسوم تاکید شده چنان که «زراره» از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل میکند که فرمودند: شب بیستوسوم همان شب «جهنی» است و حدیث «جهنی» این است که گفت «بر رسول خدا(ص) عرضه داشتم، منزل من از مدینه دور است، دستورم بده در شب معینی داخل مدینه شوم، فرمود شب بیستوسوم داخل شو».
قابل ذکر اینکه اگر چه بین اهل سنت معروف است که شب قدر در شب بیستوهفتم رمضان است اما آنها نیز روایت «جهنی» را به طرق مختلف نقل کردهاند.آخر اینکه درباره فلسفه ابهام زمان شب قدر نیز میتوان گفت، یکی به خاطر ایناست که مردم چند شب را با احتمال قدربودن به قدر توان به عبادت پرداخته و از معاصی دوری جویند. البته توجیه زیباتری نیز درباره آن وجود دارد؛ طبق روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده که فرمودند: اگر شب قدر را معین نکردهاند بهمنظور تعظیم امر آن بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.
پینوشتها:
۱ - برتری شب قدر بر هزار ماهی است که در آن شب قدر نباشد؛ در غیر این صورت نوعی دور به وجود میآید چرا که هر سال برای خود شب قدری دارد و... .
۲ - المیزان، جلد بیستم، جزء سیام، ص۷۶۶
3 - بداء در لغت به معنی ظهور است و اصطلاحا هرگاه کسی از رای و حکم گذشته خود صرفنظر کرده و نظر جدیدی پیدا کند میگویند برایش بداء حاصل شده است که بدیهی است بداء به این معنی برای خداوند روا نیست.
4 - تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۰۰
5 - مجمع البیان، طبرسی، ج ۱۰، ص ۵۱۸