شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۷ - ۰۶:۲۸
۰ نفر

محمد منتظری: یونان که مهد دمکراسی اروپا خوانده می‌شود، روزهای گذشته ناآرام‌ترین دوران را سپری کرد.

بهانه شروع این ناآرامی‌ها که در مدت کوتاهی همه شهرهای بزرگ این کشور باستانی را در برگرفت، کشته شدن یک نوجوان به دست پلیس در محله‌ای در آتن بود. این درست شبیه بهانه‌ ناآرامی‌های سال گذشته فرانسه بود. اما ریشه‌ها و نوع تحولات خشونت‌آمیز و شورش‌های خیابانی فرانسه و یونان کاملا از یکدیگر متفاوت است. در فرانسه بدنه اصلی اعتراض‌ها را مهاجران تشکیل می‌دادند اما در یونان، جوانان طبقه متوسط شهری در خیابان‌ها دست به اعتراض و آشوب زدند.  اگر چه کشور یونان بعد از یک هفته ناآرامی شدید اکنون آرام شده‌است اما این پایان ماجرا نیست.

پس از گذشت 7 روز از شورش‌های خیابانی در یونان، مهد دمکراسی اروپا ، چند روزی است که اوضاع آرام شده است. گفته می‌شود شورش‌های چند روز اخیر از زمان به قدرت رسیدن دیکتاتوری نظامی یونان در سال 1974 سابقه نداشته است. همه این اعتراضات از آنجا آغاز شد که پلیس یونان در یک درگیری با جوانان یونانی در مرکز آتن یک نوجوان 15 ساله را به ضرب گلوله از پای درآورد. پس از این واقعه جوانان یونانی و قشر گسترده‌ای از مردم یونان به خیابان‌ها ریخته و اعتراض خود را در قالب آشوب‌های خیابانی بیان کردند.

این‌گونه بود که آتن و چند شهر دیگر یونان چندین شب بحرانی را از سر گذرانده و در آتش سوختند. اما چگونه می‌توان واکنشی را که با این حجم گسترده و بدون هیچ‌گونه تناسبی با اشتباه رخ داده از سوی پلیس یونان صورت  گرفته  توجیه و یا تحلیل کرد؟ برخی ناظران حوادث اخیر یونان دلایلی نظیر سوء مدیریت و فساد، از بین رفتن اعتماد مردم به دولت یونان، رسوایی‌های سیاسی و شکاف روبه رشد میان اغنیا و فقرا را از دلایل عنان از کف دادن مردم یونان عنوان می‌کنند. اگر به همه این موارد و دلایل مطرح شده کمی دقیق‌تر بنگریم، هدف اصلی از بیان آنها این‌گونه می‌نماید که یونان از نقطه نظر مشکلاتی که دارد کاملا یک استثنا به شمار می‌ورد چراکه چنین شورش‌ها و اعتراضاتی، آن‌هم در این مقیاس گسترده، در اروپا بسیار غیرمعمول است.

از نقطه نظری دیگر شاید بتوان گفت که ناآرامی‌های یونان بیش از هر چیز ریشه در مشکلات فرهنگی دارد تا مشکلات اجتماعی. آنگونه که در خبرهای مربوط به این شورش‌ها آمده بود جوانان معترض یونانی از قشر محروم یا فقیر و یا از طبقه مهاجر یونان نیستند. شورش‌های خیابانی سال گذشته در فرانسه که آن هم در نوع خود بی‌سابقه بود، با حضور طبقه مهاجر یا نسل دوم مهاجران این کشور صورت گرفت. در تصاویر مربوط به این شورش‌ها در فرانسه ظاهر مردم شرکت‌کننده در اعتراض‌های خیابانی و آتش زدن ماشین‌ها و ساختمان‌ها کاملا از مهاجر بودن آنها حکایت داشت. اما در یونان چنین نبود. در حقیقت عاملان ناآرامی‌های اخیر و اعتراض گسترده به دولت در یونان، جوانانی معمولی و متعلق به طبقه متوسط یونان هستند. اما چرا آنها اینگونه واکنش نشان دادند؟

در اواسط دهه 1970 میلادی پس از آنکه یونان سرانجام به دمکراسی روی آورد نوعی جو مقابله جویی و ایستادگی در برابر قدرت، در یونان حکمفرما شد. یونانی‌ها که سال‌ها زیر یوغ حاکمان نظامی و دیکتاتور بودند اکنون با برقراری دمکراسی مجال این را یافته بودند تا دولتمردانشان را به چالش بکشند و این خود جوی از رویارویی میان دولت و مردم را شکل داد. نافرمانی‌های مدنی نظیر تظاهرات‌های خشونت آمیز و خسارت وارد آوردن به اموال عمومی به‌تدریج در یونان به‌صورت امری معمول درآمد که همواره قابل توجیه بود. در این میان پلیس یونان همواره در طرف بد ماجرا قرار داشت.

یونانی‌ها همواره پلیس را غریبه می‌دانستند و انجام هر عملی از سوی پلیس را اشتباه قلمداد می‌کردند. مثلا اگر پلیس دست به اقدامی نسبتا خشن می‌زد تا جو را آرام نگاه دارد به بی‌رحمی و خشونت علیه مردم بی‌گناه متهم می‌شد و اگر هم دست روی دست می‌گذاشت، از سوی رسانه‌ها و برخی از گروه‌های اپوزیسیون به بی‌کفایتی و سهل انگاری در برقراری نظم عمومی متهم می‌شد.   در جریان ناآرامی‌های اخیر نیز پلیس عملا تنها نظاره‌گر بود. کاستاس کرامانلیس، نخست‌وزیر یونان خود صراحتا اعلام کرده بود که از اتخاذ تصمیمی قاطع برای برخورد با معترضان عاجز است چراکه از این بیم داشت که اگر پلیس بازهم اشتباهی صورت دهد و فرد دیگری در این میان کشته شود خشم مردم یونان چند برابر شود.

در نتیجه جا افتادن چنین فرهنگی در میان مردم یونان، تمام دولت‌هایی که از دهه 1970 در یونان برسر کار آمدند با نوعی آنارشیسم رو به رشد در این کشور مواجه بوده‌اند که این آنارشیسم در نواحی شهری و به‌خصوص مراکز شهرهای بزرگ یونان بیشتر به چشم می‌خورد. آنارشیسم  یونانی به‌تدریج و با گذر زمان سازمان‌دهی شد و رهبرانی برای خود یافت. این گروه‌ها که بیشتر در آتن فعالیت می‌کنند در مناسبت‌های مختلف و همزمان با رخداد‌های گوناگون اعتراضات عمومی را سازمان دهی می‌کنند.

آنارشیست‌های یونانی از اوایل دهه 90 قدرت بیشتری یافتند. آنها گمان می‌کنند که وظیفه دارند همانند انقلاب‌های اجتماعی در قرن 19، قوانین را علیه بوژوازی تغییر دهند و بنا بر محبوبیتی که نسبت به موضوع مورد اعتراض آنها در میان مردم عادی وجود دارد، به سازمان‌دهی تظاهرات‌های مردمی و شورش‌های خیابانی  دست بزنند. زمانی‌که که چنین اعتراضات مردمی در کشور به راه می‌افتد می‌توانید اقشار مختلف مردم یونان را در آن ببینید.

از کسانی که براساس ایدئولوژی خاصی به خیابان‌ها آمده‌اند تا کسانی که تنها هدفشان غارت است. از سوی دیگر نبود اقدامات قاطع در جلوگیری از این شورش‌ها تعداد آنها را افزایش می‌دهد.

در اکثر تظاهرات‌های خیابانی که در یونان به راه افتاده است تعداد بسیار کمی دستگیر شده‌اند و از همان تعداد هم تاکنون هیچ کسی محکوم نشده است. شاید بتوان اینگونه گفت که در یونان شرکت در این نوع شورش‌ها و تظاهرات‌ها به نوعی به تفریح و فعالیت بی‌خطر تبدیل شده است و البته شکلی از آداب شهروندی! از سوی دیگر پلیس نیز از اقتدار لازم برخوردار نیست و هیچ سیاست استوار ومحکمی در قبال این ناآرامی‌ها ندارد. از سوی دیگر رهبران سیاسی، فعالان فرهنگی و روشنفکران یونانی نیز هیچ تمایلی برای مقابله با گروه‌های آنارشیست یونانی ندارند. در حقیقت برخی از آنها حتی اعمال آنارشیست‌ها را توجیه و حتی تشویق هم می‌کنند و در برخی موارد از آنها حمایت می‌کنند.

در نهایت می‌توان گفت که چنین شورش‌هایی تنها نتیجه‌اش این است که دولتی که پیش از این نیز دولتی ضعیف بود، ضعیف‌تر و بی‌ثبات‌تر خواهد شد. به‌نظر می‌رسد که یونان نیازمند تغییر است؛ تغییری که براساس آن فصل ممیز میان دمکراسی و آنارشیسم کاملا واضح و آشکار ترسیم شود. چگونه است که مهد دمکراسی باستانی که خود این ایده را به بسیاری از کشورهای جهان صادر کرده است امروز خود از برپا‌کردن آن عاجز است و گرفتار هرج و مرج و بی‌نظمی شده است؟!

کد خبر 71063

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز